خلاصه داستان : کوندان به شدت عاشق زویا ست ولی این دو یه مشکل بزرگ دارند آن هم دین این دو است. پدر زویا با فهمیدن این موضوع وی را به شهری دیگر ، پیش عمه وی میفرستد. بعد از ۸ سال زویا باز میگردد ولی کوندان را بخاطر نمیاورد و بعدا مشخص میشود که او عاشق فردی دیگر شده. داستان فیلم هم از اینجا به بعد آغاز میشود ...

A small-town boy needs to break through the class divide to gain acceptance from his childhood sweetheart who is in love with big city ideals.

خلاصه داستان : یک زن خانه دار آرام و شیرین، هر روز به دلیل ناتوانی در صحبت کردن و درک انگلیسی، اهانت های کوچک شوهر و دختر تحصیل کرده اش را تحمل می کند.

In the United States for the first time, an Indian housewife with a limited command of English turns Manhattan into her personal language school.