خلاصه داستان : جونسو معلم دبستان است که هر وقت یک رابطه را شروع میکند هر چی که دارد را برای آن رابطه می گذارد. اما با این وجود در تمام رابطه هایش شکست میخورد. تا اینکه با کیم هیون وو که پیش بینی کنندۀ هوا در اخبار است آشنا میشود...

Whenever elementary school teacher Kang Joon-soo falls in love, he always gives too much of himself to the relationship. Yet despite that, he ends up being the one getting dumped by his girlfriends. Joon-soo has been friends for 18 years with Kim Hyun-woo, a weather forecaster whose beauty belies her witty tongue and aggressive manner.

خلاصه داستان : جانگ ها ری (Jang Na-Ra) زن 39 ساله زیباییست که مدیر مجله کودک و والدین است و اعتقادی به ازدواج نداشته و قصد دارد بدون ازدواج صاحب فرزند شود ، از طرفی هان یی سانگ (Go Joon) عکاس مستقلیست که اگرچه به همه چیز غر میزند و از همه چیز ناراضیست همواره به دنبال سرگرمی هاییست که او را خوشحال کند . از دوستان جانگ ها ری ، یون جائه یونگ (Park Byung-Eun) متخصصیست که در حوزه کودکان فعالیت دارد و به تازگی به یک پدر مجرد تبدیل شده و به سختی با شرایطش مقابله میکند . در این بین از همکاران تازه کار جانگ ها ری ، چویی کانگ یو (Jung Gun-Joo) فرد مثبتیست که همواره او را مورد تحسین و ستایش قرار میدهد ، پس زندگی جانگ ها ری به این سه مرد گره میخورد و…

A 39-year-old single woman who wants to have a child without getting married. She has three men in her radar and has trouble choosing between them. They walk into her life when she’s already hopeless about love and marriage.

خلاصه داستان :

The seventeenth season of the realistic drama about the thrills and sadness of working women in their 30s, centered around a single woman named Lee Young-ae.

خلاصه داستان : لی یون سو یک زن جوان پیچیده است. یک روز در خیابان، او به طور تصادفی با یک سوپراستار درجه یک جهان، گنگ جون هیوک آشنا می شود.

Contract worker Lee Yeon Seo daydreams about teaching her manager a lesson, but accidentally acts out her fantasy on none other than top Hallyu star Kang Joon Hyuk. Thinking she killed him but afraid to be labeled a murderer, she takes him home and prepares to get rid of the body. But Joon Hyuk wakes up and seeing her preparations thinks he has been kidnapped by a murderous psychopath. Seeing no other option, she keeps him hostage so he doesn't turn her in to the police. How long can she keep him hidden and can she ever convince him she's not an evil person?

خلاصه داستان : با وجود اینکه "گو هائه را" بسیار باهوش و زیباست، اما بخاطر خانوادش در وضعیت بدی قرار دارد. خواهرش اقدام به خودکشی کرده و پدرش نیز مرده است. تنها راهی فرار او از این وضعیت پول است. به همین جهت او با پسر یکی از مالکان بزرگ شرکت کفش به نام " تائه این جون" ارتباط برقرار می کند و . ..

Even though Goo Hae-Ra is smart and beautiful, she is in miserable situation because of her family. Her older sister attempted suicide and her father passed away. The only way she can escape her situation is with money. She approaches Tae In-Joon. He is the second son of a shoe company owner. Tae In-Joon falls in love with Goo Hae-Ra.