خلاصه داستان : سخت راه برو: داستان دیویی کاکس خواننده دیویی کاکس با غلبه بر ناملایمات تبدیل به یک اسطوره موسیقی شد...

Following a childhood tragedy, Dewey Cox follows a long and winding road to music stardom. Dewey perseveres through changing musical styles, an addiction to nearly every drug known and bouts of uncontrollable rage.

خلاصه داستان : زندگی J.-super yuppie هنگامی که کودک را از یکی از اقوام دور به ارث می برد ، آشفته می شود.

The life of super-yuppie J.C. is thrown into turmoil when she inherits a baby from a distant relative.

خلاصه داستان : دو دوست که از شغل خود ناراضی هستند تصمیم می‌گیرند برای کمی تفریح ​​به ارتش بپیوندند

John Winger, an indolent sad sack in his 30s, impulsively joins the U.S. Army after losing his job, his girlfriend and his apartment.

خلاصه داستان : «مایکل» و «جنا» سه سال است که با هم ارتباط دارند،‌ و قصد دارند که بزودی با یکدیگر ازدواج کنند. اما جنا در میابد که باردار است، و مایمل فکر می کند که این مساله می تواند به دوران خوش جوانی آن دو خاتمه دهد...

Michael has a great job, has his 4 best friends, and is in love with a beautiful girl at 30. He loves Jenna but his life seems predictable until someone else enters his life. It seems that everybody's having relationship problems.

خلاصه داستان : یک گوی سبز درخشان - که مظهر شر نهایی است - یک دختر جوان را با مجموعه‌ای از داستان‌های عجیب و غریب و خارق‌العاده از فانتزی تاریک، اروتیسم و وحشت به وحشت می‌اندازد.

The embodiment of ultimate evil, a glowing orb terrorizes a young girl with bizarre stories of dark fantasy, eroticism and horror.

خلاصه داستان : در این مستند به نوارهایی که بعد از مرگ " جان بلوشی " بازیگر و خواننده و کمدین , پیدا شد که در آنها ناشنیده هایی وجود دارد که تاکنون نشنیدید , میپردازیم .

Using previously unheard audiotapes recorded shortly after John Belushi’s death, director R.J. Cutler’s documentary feature examines the too-short life of the once-in-a-generation talent who captured the hearts and funny bones of devoted audiences.

خلاصه داستان : پیتر ونکمن ، ری استنتز و اگون اسپنگلر در دانشگاه کلمبیا کار می کنند. آنها با بسیاری از آزمایشات غیر اخلاقی روی دانش آموزان خود به درون ماوراء الطبیعه و کمانچه می روند. همانطور که از دانشگاه خارج می شوند ، آنها واقعاً ماوراء الطبیعه را می فهمند و برای خودشان کار می کنند. تحت عنوان نام تجاری جدید "Ghostbusters" زندگی می کنند و در ساختمان قدیمی آتش نشانی که از آن کار می کنند ، زندگی می کنند ، آنها خواسته شده اند که شهر نیویورک را از پدیده ماوراء الطبیعه به هرکسی خلاص کنند. - برای یک قیمت. آنها مطبوعات ملی را تشکیل می دهند زیرا رسانه ها گزارش می دهند که شبح ها علت همه اینها هستند. شهردار EPA که در زندان به سر می برد ، شانس می گیرد و از آنها می خواهد تا در نجات شهر کمک کنند

After losing their academic posts at a prestigious university, a team of parapsychologists goes into business as proton-pack-toting "ghostbusters" who exterminate ghouls, hobgoblins and supernatural pests of all stripes. An ad campaign pays off when a knockout cellist hires the squad to purge her swanky digs of demons that appear to be living in her refrigerator.

خلاصه داستان : با گذشت پنج سال از پوشش وضعیت و اعتبار خود پس از پوشاندن شهر نیویورک با تالاب در Marshallow در Ghostbusters (1984) ، گروه مشهور سابق شکارچیان روح خود را پیدا می کنند که برای حفظ زندگی خود مشغول کار هستند. با این حال ، هنگامی که دانا بارت و کودک او ، اسکار ، یک برخورد وحشتناک دیگر با ماوراء الطبیعه دارند ، این به عهده پیتر ونکمن و تیم بی ترس او از مبارزان جرم ماوراء طبیعی برای نجات روز است. اکنون یک بار دیگر ، بشریت در معرض خطر است ، زیرا رودخانه هایی از اکتوپلاسم واکنشی روانشناختی لاغر ، و مظهر وحشتناک ظالم شرور قرن شانزدهم ، ویگو کارپات ، تهدید می کنند که کل شهر را به تاریکی فرو می برد ، مگر اینکه ارواح خودکامه اقدام کنند. آیا می توانند برای دومین بار دنیا را نجات دهند

Five years after they defeated Gozer, the Ghostbusters are out of business. When Dana begins to have ghost problems again, the boys come out of retirement to aid her and hopefully save New York City from a new paranormal threat.

خلاصه داستان : شهر نیویورک. ملوین اودال ، نویسنده ای بدجنس ، متعصب ، وسواس فکری ، زندگی خود را وارونه می داند وقتی هنرمند همجنسگرای همسایه سیمون در بیمارستان بستری می شود و سگش به ملوین سپرده می شود. علاوه بر این ، کارول ، تنها پیشخدمت که او را تحمل می کند ، باید مراقبت از پسر بیمار خود را ترک کند و خوردن صبحانه را برای ملوین غیر ممکن کند

Melvin Udall, a cranky, bigoted, obsessive-compulsive writer of romantic fiction, is rude to everyone he meets, including his gay neighbor, Simon. After Simon is hospitalized, Melvin finds his life turned upside down when he has to look after Simon's dog. In addition, Carol, the only waitress at the local diner who will tolerate him, must leave work to care for her sick son, making it impossible for Melvin to eat breakfast.