خلاصه داستان : فیلم داستان آنسا (نقش بازیگری: Alma Pöysti)، یک دختر کارخانه کبریت سازی است که در یک سوپرمارکت کار می‌کند و زندگی خسته‌کننده‌ای را تجربه می‌کند. در یک شب تصادفی، او با هولاپا (نقش بازیگری: Jussi Vatanen) آشنا می‌شود، یک کارگر الکلی که در تنهایی مبارزه می‌کند. با وجود تفاوت‌ها و سوءتفاهم‌ها، این دو نفر تلاش می‌کنند یک رابطه بسازند. نتیجه این تلاش باعث موفقیت هولاپا در کنترل اعتیاد به الکل می‌شود و این داستان به یک تراژیکمدی عاشقانه تبدیل می‌شود.

The story of two lonely people who meet each other by chance in the Helsinki night and try to find the first, only, and ultimate love of their lives. Their path towards this honorable goal is clouded by the man's alcoholism, lost phone numbers, not knowing each other's names or addresses, and life's general tendency to place obstacles in the way of those seeking their happiness.

خلاصه داستان : مومین ها به همراه خانواده شان از یک سفر دریایی خطرناک و طوفانی به جزیره ای صحرایی به نام ریویرا میرسد؛ اما طولی نمیکشد که در یک آزمون بزرگ به چالش کشیده می شوند...

The Moomins along with Little My and Snorkmaiden had a sea journey that after storms and desert island dangers leads the family to Riviera, the place that takes their unity to the test.

خلاصه داستان : داستان در مورد افرادی است که به هر قیمتی به دنبال عشق هستند. در اولین هفته زمستان، تمام آن ها با ماجرایی برگشت ناپذیر مواجه می شوند...

Naked Harbour is a movie about Finnish love in the year 2011. It is a story about people who seek love and acceptance at any cost. During one winter week all its characters face something irreversible.

خلاصه داستان : یک روز و نیم در تلاش ناامیدانه ای برای پیوستن به دخترش، مردی مسلح به مرکز درمانی که همسرش در آنجا کار می کند هجوم می آورد و او را می رباید...

In a desperate bid to reunite with his daughter, an armed man bursts into the medical center where his estranged wife works and kidnaps her.

خلاصه داستان : فیلم داستان دو برادر است که یکی به سمت دنیای جرم و جنایت می رود و دیگری به سمت موسیقی پانک راک. راه هایی که این دو انتخاب کرده اند تنش زیادی به خانواده وارد میکند و پدر آنها سعی میکند خانواده رو یکپارچه و متحد نگه دارد، اما اقدامات اشتباه و مداخله‌ی پلیس وضعیت را بحرانی‌تر میکند...

Unrest breaks out in eastern Helsinki as a Finnish family man gets hospitalized in the summer of 2015. Gangs of young people are burning down cars and public buildings, confronting the security guards and the riot police. The narrative goes backwards, towards the riots which mark the end of our movie. As the story begins, the unrest is still bubbling under, ready to explode any time. Vandalism and robbery are not uncommon in the suburbs; neither is violence towards the police and the security guards. Frustration, alienation, isolation and poverty corrode the asphalt surface of the multicultured society, otherwise relatively harmonious.