خلاصه داستان :

Feyza, Zuhal and Nehir surprise their husbands to celebrate the anniversary of their husband's hotel. However, this surprise has unexpected consequences. These women, who suddenly find themselves in the middle of various actions, will enter the world of men quite eventful.

خلاصه داستان :

خلاصه داستان : داستان زندگی کارا است که با دزدی هم شکم خودش و هم شکم محله‌ای که در آن زندگی می‌کند را سیر می‌کند. همچنین به داستان زندگی خانواده‌ی کارا و تحقیقاتش در مورد کسانی که زندگیش را نابود کردند و روبرویی غافلگیرانه‌ای که با زینب داشت می‌پردازد…

In 1998, Elif Çınar, the wife of Rauf Çınar, one of the country's leading economics professors, is stabbed by a burglar named Necip Talan. The lives of these two families from completely different worlds change after that night. Rauf Çınar's daughter Zeynep Çınar loses her only mother that night; Akay Talan loses his father, his only hero. Akay Talan, who became anonymous, nameless, and homeless in one night, today, under the name Kara, has sworn to steal from those who steal from us so that no child will suffer the same fate as him. Zeynep Çınar returns to Istanbul after studying abroad. She continues her love of plants inherited from her mother through the documentaries she makes. The only thing these two people of two different worlds have in common is that night. Whether they like it or not, life will bring them face to face once again, and even the obstacles in front of them will not prevent them from falling in love. But what happens when the truth comes out?

خلاصه داستان : خلاصه داستان : آلانور، یک تاجر مدرن و قوی، و ضیا، تاجر اهل آنتاکیا که به سنت ها بسیار پایبنده، در گذشته عاشق هم بودند. به خاطر خانواده هایشان در مقابل این عشق، ناخواسته از هم جدا شدند و زندگی دیگری را آغاز کردند. محمد، نورچشمی مادرش سحر. او پسر بزرگ ضیا هست که قصد دارد در آینده از کار خود دست بکشد. آسلی عاشق رقص، پر از شور زندگی، دختر کوچک ۱۹ ساله آلانور که سال آخر دبیرستان فرانسوی را می گذراند و هر قدم برای آینده خودش را به دقت برنامه ریزی می کند. سال‌ها بعد، مسیر آلانور و ضیا بار دیگر با عشق آسلی و محمد تلاقی می‌کند. هرچه ناتمام مانده بود، این بار مانعی برای عشق آسلی و محمد ایجاد می کند. در حالی که آلانور سعی می کند او را از محمد دور نگه دارد تا دخترش را با درس گرفتن از تجربیات خودش در امان نگه دارد، آیا سحر حرص حسادتی را که سال ها در درون خود نگه داشته است را بر سر آسلی خالی می کند؟ آیا ضیا علیرغم ناراحتی برای پسرش که سرنوشت خودش رو به تکرار تجربه میکنه، به تماشای این وضعیت میشینه؟ آیا آسلی و محمد می توانند همه را به چالش بکشند و بر همه موانع غلبه کنند و با نیروی عشق خود زخم های گذشته را التیام بخشند؟ یا در سرنوشت ضیا و آلانور سالها پیش سهیم خواهند شد؟

Alanur, a modern and strong businesswoman, and Ziya, a businessman from Antakya, who is close to his traditions, had a great love in the past. Because their families were against this love, they unintentionally separated and started other lives. Mehmet, the pupil of his mother Seher, is Ziya's eldest son, who plans to quit his job in the future. A dance enthusiast full of life, Aslı is Alanur's 19-year-old girl studying in the last year of French high school, where she has carefully designed every move of her future. Alanur and Ziya's paths cross once again after many years with Aslı and Mehmet's love.

خلاصه داستان : مونا زن جوانی است که در یک پرورشگاه بزرگ شده است. او برای روزنامه اینترنتی کار می کند و اخیراً از موارد آتش زدن خانه در مناطق مختلف استانبول گزارش می دهد. یک روز که به سراغ خبر آتش سوزی می رود، با خبرنگار عکاس یاکوپ مواجه می شوند. مونا که از اخبار برمی گردد می بیند که صاحب خانه که از قبل با او درگیر است وسایلش را جلوی در گذاشته و حالا بی خانمان است. از آنجایی که دوست او از یتیم خانه و اکنون یک افسر پلیس، لیلا، در یک ماموریت مخفی است، او باید به عنوان یک راه حل موقت پیشنهاد آشنای جدیدش یاکوپ را برای مستاجر شدن در خانه اش بپذیرد. با این حال، در اولین روزی که مونا به آپارتمان نقل مکان می کند، متوجه می شود که اتفاقات عجیبی در آپارتمان یووا در حال وقوع است.

After getting forced out of her apartment, a young woman moves in with her colleague in a building where all the residents seem to be hiding a dark secret.

خلاصه داستان : داستان اين سريال در مورد خانواده اي است که وابستگي خاصي به هم دارند . روزي آنها تصميم ميگيرند تا با هم راهي استانبول شوند و اين آغاز يک ماجراي درام و ديدني است …

Yaprak Dökümü is an award-winning Turkish television series based on the novel of the same name by Reşat Nuri Güntekin. The series premiered on 13 September 2005 on Kanal D, and endеd its fifth and final season on 29 December 2010, comprising 174 episodes overall. The show is set in Istanbul, Turkey, and it revolves around the fictional family Tekin, which their arrival in Istanbul tears their family apart, and transforms them in a way they can't imagine.

خلاصه داستان : “زن”.کسی که سنگینی زندگی و محبت دو فرزند رو در قلب خود حمل میکند.داستان مادری که علیرغم فقر و مبارزه با زندگی میتونه...

The story of mother Bahar, who carries the weight and love of two children in their hearts with enthusiasm in their hearts. Bahar, abandoned by her mother when she was eight years old, later lost her grandma and her father. When she thinks she is all alone, she meets Sarp, whom she delicately loves.

خلاصه داستان : نویسنده‌ ای پس از فارغ‌التحصیلی به زادگاهش بازمی‌گردد، جایی که به دنبال اسپانسر می‌گردد تا کتابش را منتشر کند، در حالی که...

Fresh out of university, a Turkish young man with literary aspirations returns to his home village, and to his father, a debt-ridden man with a gambling problem.