خلاصه داستان : در برلین، پلیسی به سراغ یک گروه سه‌گانه خون‌آشام زن می‌رود که به تازگی عضو جدیدی به نام لنا را پذیرفته است.

One night, 18 year old Lena is bitten by Louise, leader of a female vampire trio that are as deadly as they are beautiful. Her newfound vampiric lifestyle is a blessing and a curse at the same time. At first, she enjoys the limitless freedom, the luxury, the parties. But soon the murderous blood lust of her comrades in arms proves too much for her, and she falls dangerously in love with Tom, a young undercover cop. When she resolves to turn her back on the bloodsucking band of sisters, Louise fury knows no bounds. Lena will have to choose between immortal love and immortal life.

خلاصه داستان : وقتی "فرانک" متوجه می شود توموری در مغز خود دارد و تنها چند ماه فرصت برای زندگی دارد، او بهمراه همسرش دنبال پیدا کردن راهی برای گفتن به فرزندانشان هستند...

Frank and Simone have fulfilled a dream and live with their two children in a row house in the suburbs. They are a happy couple, until the day Frank is diagnosed with an inoperable brain tumor. The family is suddenly confronted with death.

خلاصه داستان : پس از فروریختن دیوار برلین یک قاتل و جاسوس سابق آلمان شرقی تصمیم می‌گیرد تا متوجه شود، چه کسانی و چرا به او خیانت کرده‌اند. حال او از مهارت‌های مرگبار خود برای گرفتن انتقام استفاده می‌کند و…

After the fall of the Berlin Wall, a former spy killer is set free and embarks on a revenge spree against the people who conspired to betray her.

خلاصه داستان : از ژوئیه سال 1913 تا آغاز جنگ جهانی اول ، یک سری حوادث در یکی از دهکده های آلمان رخ می دهد. اسبی روی سیم می لنگد و سوار را می اندازد. یک زن از طریق تخته های پوسیده به جان می افتد. پسر بارون محلی وارونه در آسیاب آویزان شده است. پدر و مادر به فرزندان خود سیلی می زنند و قلدری می کنند. یک مرد با معشوق با رنج طولانی خود بی رحمانه است. دیگری با دخترش سوuses استفاده جنسی می کند. مردم ناپدید می شوند. یک معلم بی روح ، که از یک پرستار بچه در خانه بارون خواستگاری می کند ، داستان را روایت می کند و سعی می کند ارتباط این حوادث و جنایات را بررسی کند. چه پیش بینی شده است

An aged tailor recalls his life as the schoolteacher of a small village in Northern Germany that was struck by a series of strange events in the year leading up to WWI.

خلاصه داستان : شیطان یک پسر بچه را فریب می دهد تا در ازای بردهای مطمئن در تمام شرط بندی هایش، خنده اش را بگیرد. سفر او پس از معامله با شیطان را به تصویر می‌کشد که چگونه با هر برد ذره ذره روح خود را از دست می‌دهد.

The devil tricks a little boy off his laughter in exchange for assured wins in all his bets. It depicts his journey after the deal with the devil, how he loses his soul bit by bit with each win.