خلاصه داستان : مایک در شهر کوچک یقه آبی که فوتبال همه چیز در آن حضور دارد ، خط حمله ستاره بود. وی پس از دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه شمال غربی ، اوایل تعطیلات کریسمس به خانه برمی گردد و همه از دیدن او با دوست دختر جدید ، الیزابت ، دختر بسیار پولدار شیکاگو ، شگفت زده می شوند. هیچ کس از شوخی دوست دختر سابق ملکه ، شلبی ، که ناامیدانه الیزابت را از تصویر می خواهد ، شوکه نیست. پس از حادثه رانندگی مزاحم ، یک الیزابت مجروح را به رحمت شلبی رها می کند ، چون شلبی همه کارهایی را که می کند برای بازگشت مایک انجام می دهد ، شل می شود

A jealous woman plots revenge after her former beau returns to their hometown with a pretty new girlfriend.

خلاصه داستان : گروهی از بازیگران برای ساخت فیلمی ترسناک ، اقدام به ساخت صحنه و دکور در شهری شمالی و دور افتاده می کنند ، اما ساخت این صحنه مرموز باعث باز شدن راهی به جهنم می شود و …

A group of actors gather in a remote Northeastern town to rehearse for a mysterious stage production, only to be plunged into a hellish world where their real lives mirror the grisly story of the play.

خلاصه داستان : مرد جوانی به نام دنی بریگز زندگیش به کلی تغییر می‎کند، زمانی که خواهرش از زندان آزاد می‎شود و سعی دارد تا زندگیش را کنترل کند. اما در این بین اتفاقاتی رخ می‎دهد که…

A stand-up comedian confesses to a murder on-stage at an open mic night to a shocked audience - his crime the result of a deadly triangle formed between his older sister, just released from prison after a 20-year stay for the murder of their parents, the loving bond he now shares with a caring surrogate family, and the ultimate choice he must make between them - his dysfunctional blood ties with his own sister, or his picturesque view of the ideal family.