خلاصه داستان : میلیاردر نفتی هاپر ، مک را به دهکده ای دور افتاده در اسکاتلند می فرستد تا حقوق مالکیت پالایشگاه نفتی را که می خواهند بسازند ، تأمین کند. مک با دنی همکاری می کند و مذاکرات را آغاز می کند ، مردم محلی مشتاق هستند که دست خود را روی "دلار نقره ای" بگذارند و نمی توانند شانس خود را باور کنند. با این حال ، یک ناشر محلی و رفتگر ساحل ، بن ناکس ، در یک کلبه در ساحل مهم زندگی می کند که وی نیز صاحب آن است. هاپر بیشتر به نورهای شمالی علاقه مند است و دنی به دختری سورئال با پاهای تار ، مارینا علاقه مند است. مک به یک دفتر هوستون با دستگاه های نمابر عادت کرده است اما مجبور است با شرایط بنس مذاکره کند
An American oil company sends a man to Scotland to buy up an entire village where they want to build a refinery. But things don't go as expected.
-
-
-
-
امتیاز روتن تومتو
100%
-
84/100
-
1 بار برنده بافتا Award4 بار برنده جایزه و 6 بار نامزد دریافت جایزه