خلاصه داستان : در حالی که همتایان او همه سفید شده اند، کاتک هنوز کوچک و خاکستری است. کاتک برای اینکه ثابت کند بزرگ شده و آخرین آرزوی مادربزرگ مورد ستایشش را برآورده کند، در سفری خطرناک به شمال بزرگ می رود.

While his peers have all turned white, Katak is still small and grey. To prove that he has grown up and to grant the last wish of his adored grandma, Katak departs on a perilous journey to the Great North.

خلاصه داستان : داستان در مورد یک دکتر کانادایی هست که به فلسطین می رود و با آن ها به شدت همدردی می کند …

A Canadian doctor finds her sympathies sorely tested while working in the conflict ravaged Palestinian territories.

خلاصه داستان : ماتیو هرگز پدرش را نشناخته است. مادرش همیشه به او گفته است که ثمره یک شب ایستاده است. یک روز صبح ، در آپارتمان پاریسی ، او از کبک تلفنی دریافت می کند که به او می گوید پدرش تازه درگذشته است. ماتیو تصمیم می گیرد به مراسم تشییع جنازه برود و با دو برادر کانادایی که تازه فهمید او دارد ملاقات کند. در مونترال هیچ کس از وجود او آگاهی ندارد و ماتیو متوجه می شود که در یک سرزمین خصمانه قرار دارد

Matthieu, a 33 year old Parisian who finds out that the father he never knew has died and decides to go to his funeral in order to meet his two siblings in Quebec. But once in Montréal, he realizes that nobody is aware of his existence or even interested in it. He is alone, in hostile territory…Filled with secrets, this story about one man’s coming to term with the foreign family he never knew he had is complex with interconnected themes such as masculinity, family, paternity and filial devotion coiling in the layers underneath.