خلاصه داستان : گامی شانکار، آغوری مبتلا به فراموشی که از ترس لمس رنج می برد، در مسیر خطرناک هیمالیا در جستجوی درمانی اسطوره ای برای بیماری خود می رود. چه اتفاقی می افتد وقتی گذشته اش راه را برای او باز می کند...

Shankar is a wounded, reluctant and reclusive aghora on a quest to find the cure for his very rare human condition – the one that will be cured, only when he can confront and conquers the haunting ironical questions of his life.

خلاصه داستان : بازرس ویشنو، صبا را به دلیل مستی و ایجاد مزاحمت عمومی دستگیر می کند. صبا سعی می کند با در میان گذاشتن داستان های زندگی اش همه را تحت تاثیر قرار دهد.

This coming-of-age drama follows Saba, the happy-go-lucky protagonist, through the years leading up to his adulthood and highlighting events of friendship and romance along the way.

خلاصه داستان : ساماتام کریشنا به مفهوم عشق اعتقادی ندارد اما می خواهد هر چه زودتر ازدواج کند. او سانوی را ملاقات می کند و عاشق او می شود اما وقتی متوجه می شود که او در گذشته یک رابطه عاشقانه داشته است او را رد می کند...

Krishna has big dreams about marriage in the hope that his wife will fill the void left behind from his mother’s passing. But what happens when he falls for a girl who’s nothing like he dreamt of?

خلاصه داستان : یک مهندس رباتیک جوان که هیچ گاه شانس با او همراه نیست، دائماً با بدبختی های بیخود و خنده دار خود مبارزه می کند. وقتی او درگیر یک داستان انتقامی حماسی بین پدرش و یک دانشمند دیوانه می شود، اوضاع تغییر می کند و ...

Vicky is a man who’s brought up being told by his parents he’s the unluckiest fellow on earth. His girlfriend Chaitra goes against the world and even her own father to prove him wrong. Life goes for a toss, more than usual, when he rescues his mentor’s daughter Maya.

خلاصه داستان : شانس در شرط بندی کریکت به کائاسی و دوستانش علاقه مند است اما خیلی زود آنها را با دردسرهای اجتناب ناپذیری روبرو می کند. آنچه در پی می آید ، تعقیب و گریز با حوادث و چرخش های پیش بینی نشده است که منجر به پایان بی سابقه ای می شود.

Luck favours Kaasi and his friends in cricket betting but soon lands them in inevitable trouble. What follows is a chase with unforeseen events and turns, leading to an unprecedented ending.

خلاصه داستان : یک کمدی تراژیک که در دهه 90 بین دو شخصیت متفاوت از پس زمینه های مختلف اتفاق می افتد که زندگی آنها را در داستان عشق تغییر می دهد.

Jayakrishna is a dark-skinned guy who falls head over heels on Deepu but keeps his feelings to himself. As time passes by, a gang in his college beats him up and this issue brings Deepu closer to him. Slowly the friendship turns into love and this does not go well with Deepu’s brother Rama Raju. The rest of the story is as to how the couple reunites after facing several problems.