خلاصه داستان :

Pedro, Luis, Raúl and Santi are four friends who feel a little lost in the new world of empowered women, each trying to adapt in their own haphazard way.

خلاصه داستان : توماس که نویسنده چندان موفقی نیست بعد از 15 سال به روستایی در گالیسیا به نام آرگا که زادگاه اش است برمیگردد تا ظاهراً جایزه ایی دریافت کند. ولی بازگشت او به آرگا دلیل دیگری دارد که توماس از آن بی خبر است...

After 15 years, Tomas, a not very succesfull writer, comes back to the village in Galicia where his family comes from, Arga, apparently to get an award. But he doesn't know the real reason why he is there, to end with an old curse that is been haunting the village for the last hundred years.

خلاصه داستان : داستان یک نوجوان 16 ساله که متوجه می شود وقتی برای اولین بار یک دختر را می بوسد می تواند تمام آینده یک رابطه عاشقانه را ببیند.

The story of Javier who, at the age of 16, while kissing a girl for the first time, realized that he had a gift of romantic clairvoyance. Javier can see the future... and he finally knows who the love of his life is.

خلاصه داستان : مارینا کویروگا، دختری جسور از طبقه اشرافی جامعه با روحیه ای کارآگاهیست که با کمک سرخدمتکارش، هکتور، شروع به جستجو برای به دام انداختن قاتل سریالی ای می کند که باعث ایجاد رعب و وحشت در شهر محل زندگی اش شده است...

Marina Quiroga, a daring upper-class girl with a detective's soul, sets off to catch the serial killer that has been terrorizing her town with her faithful butler Hector's help.

خلاصه داستان : در پنجمین سالگرد ازدواج ، سیتیو و آنا در داخل آسانسوری که مرتباً در همان طبقه آنها باز می شود شروع به مشاجره می کنند. این دو از نظر احساسی و جسمی گرفتار شده اند و برای یافتن راهی برای نجات باید با هم کار کنند...

On their fifth wedding anniversary, Sitio and Ana start arguing inside an elevator that keeps opening in their same floor. Emotionally and physically trapped, the two will have to work together to find a way out.