FA
EN
خلاصه داستان :
فیلم معنی سیاسی پنهانی دارد: ناتوانی جنسی کارول و درماندگی مالی او در فرانسه، و ترقی متعاقب آن، بهمنزلهی یک سرمایهدار قدری مشکوک، کوششهای لهستان برای برونرفت از اوضاع نامساعدش، در محدودهی اروپا، را آینگی میکند. همچون در آبی، فیلمبرداری سفید هم برداشت از رنگ بهکاررفته در عنوان را دشوار میسازد: آسمان، تقریباً همیشه، سفید است و چشمانداز لهستان پرفپوشیده و سفید بهتصویر درآمده است. همچنین، غلیان سفید نشان ارگاسم تأخیری است. همچون دو فیلم دیگر از سهگانهی رنگها، سفید هم مشتمل بر صور و سمبلهای بسیاری است که در نگاه اول بیربط مینمایند، اما با پسنگاهها و پیشنگاهها و ارجاع به دو فیلم دیگر این سهگانه ارتباطشان روشن میشود. در صحنهی آغازین در دادگاه، ژولیت بینوش، بازیگر نقش ژولی در آبی، اتفاقاً، وارد اتاق دادگاه میشود، که این صحنه در فیلم پیشین دیده شده است.
Polish immigrant Karol Karol finds himself out of a marriage, a job and a country when his French wife, Dominique, divorces him after six months due to his impotence. Forced to leave France after losing the business they jointly owned, Karol enlists fellow Polish expatriate Mikołaj to smuggle him back to their homeland.