خلاصه داستان : یک پلیس ایتالیایی به بررسی مجموعه‌ای از قتل‌ها می‌پردازد که در هر صحنه قتل یک نقاشی از یک سمندر است .

An Italian policeman investigates a series of murders involving people in prominent positions. Left behind at each murder scene is a drawing of a salamander. The policeman begins to suspect these murders are linked to a plot to seize control of the government.

خلاصه داستان : کنتس با یک مشکل روبروست.او 400 ساله است و باید برای جوان ماندن پیش از هالووین سه بار خون یک باکره را بنوشد.او "سباستین"،خدمتکار خود و خوناشامهای تحت فرمان خود را برای پیدا کردن یک شخص می فرستد اما این کار در لس آنجلس دهه 80 کار راحتی نیست...

Mark wants to lose his virginity, but his girlfriend wants to wait. Unfortunately for both of them, a 400-year-old vampire Countess needs to turn a virgin into a vampire before Halloween in order to preserve her own youthful appearance, and when she finds Mark, she turns his life upside-down.

خلاصه داستان : خبرنگار لس آنجلس، اروین فلتچر، پس از دریافت ارث در لوئیزیانا، به مزارع جزیره بل می رود و در آنجا خود را به دردسر می اندازد...

Fletch is a fish out of water in small-town Louisiana, where he's checking out a tumbledown mansion he's inherited. When a woman he flirts with turns up dead, he becomes a suspect and must find the killer and clear his name.

خلاصه داستان : در طول دهه 1970 ، راننده تحویل خودرو کوالسکی میله های داغ را در زمان رکورد تحویل می دهد اما همیشه با پلیس بزرگراه به مشکل برمی خورد.

Kowalski works for a car delivery service, and takes delivery of a 1970 Dodge Challenger to drive from Colorado to San Francisco. Shortly after pickup, he takes a bet to get the car there in less than 15 hours.

خلاصه داستان : The Ultimate Western Spoof. شهری که به نظر می رسد همه از آن جانسون نامیده شده است ، در راه راه آهن است. برای گرفتن زمین خود ، هدلی لمر (هاروی کورمان) ، یک شخص نامطبوع سیاسی ، در دامداران خود می فرستد تا شهر را غیرقابل توصیف کند. پس از کشته شدن کلانتر ، این شهر خواستار کلانتر جدیدی از فرماندار (مل بروکس) می شود. هیدلی او را متقاعد می کند که نخستین کلانتر سیاه (Cleavon Little) در غرب را به شهر بفرستد. بارت یک شهرنشینی پیشرفته است که با پیروزی در شهرها مشکل خواهد داشت

A town—where everyone seems to be named Johnson—stands in the way of the railroad. In order to grab their land, robber baron Hedley Lamarr sends his henchmen to make life in the town unbearable. After the sheriff is killed, the town demands a new sheriff from the Governor, so Hedley convinces him to send the town the first black sheriff in the west.