خلاصه داستان : در حومه ریورتون ، "امن ترین شهر در آمریکا" ، یک بازرس متفکر گجت در Gadgetmobile خود به همراه همراه سگ خود ، Brain نشسته است. گجت دوباره به کار خود ادامه داده ، در معرض خطر قرار دارد ، اما او نگران است که در ریورتون همه چیز خیلی آرام باشد. او برای این پاسخ بسیار ساده و منطقی دارد. "همیشه آرام ترین حالت قبل از اعتصاب مجرمان است". شر باید پا برجا باشد. در یک لحظه از جنایت بسیار سخت ، گجت یک زن مسن را به جرم رانندگی بی رحمانه دستگیر می کند ، اما بدون هیچ حادثه ای. در تلاش او برای دستگیر کردن "لوازم جانبی" بسیاری از گجت ها در مبارزه با جنایات ، به شدت گمراه شد. وقت آن است که برای معاینه مجدداً به ستاد مراجعه کنید. باکستر ، "Q" اداره پلیس ، پیش آگهی را ارائه می دهد

After capturing Claw, all the criminals have gone into hiding until, Claw escapes! Gadget thinks he will get the case, but everyone else has other planes. A new version of the Gadget project is unveiled in the form of G2. Strict orders are given for Gadget to stay away from G2 and every crime scene, but Gadget feels he is needed more than anyone.

خلاصه داستان : داستان در طول جنگ سرد و در مکانی بنام مارلینا در جنوب استرالیا رخ می دهد جایی که ارتش بریتانیا قصد آزمایش اتمی دارد .

A captivating drama set in Maralinga, South Australia, at the height of the Cold War. At a remote army base carrying out British nuclear testing, paranoia runs rife and nuclear bombs are not the only things being tested, as loyalty, love, and betrayal are pitted against each other.

خلاصه داستان : «دن» (هیث لجر) شاعر جوانی است که عاشق یک دانشجوری هنر به نام «کندی» می‌شود. هر دوی آ‌ن‌ها درگیر اعتیاد به هروئین می‌شوند و رابطه آن‌ها تحت تاثیر این اعتیاد قرار می‌گیرد …

A poet falls in love with an art student, who gravitates to his bohemian lifestyle — and his love of heroin. Hooked as much on one another as they are on the drug, their relationship alternates between states of oblivion, self-destruction, and despair.