خلاصه داستان : یک دختر جوان خجالتی به یک سازمان ابرقهرمانی می پیوندد و با شرورها و همچنین ترس ها و ناامنی های خود مبارزه می کند.

On the brink of a third World War, superheroes appeared on Earth. Gifted with powers, their appearance brings peace to the world. The heroes each selected a country in which they would reside, serve, and protect its citizens. Shy is Japan’s hero, endowed with super strength. Her most daunting enemy yet? Crippling shyness. Join Shy and her super friends as she defends Earth and gains confidence!

خلاصه داستان : آی میه که روی صندلی بقلی کائده کومورا می‌شینه، همیشه توجه کائده رو بخودش جلب می‌کنه. کائده که جذب رفتار ناز آی شده، فقط از خدا می‌خواد که آی یکبار با اون چشمای زیبایی که زیر عینکش قرار داره بهش نگاه کنه. اما چند روز پس از آشنا شدن با آی، کائده متوجه یه تغییر در اون می‌شه. آی چشماش رو تنگ کرده و عینکش هم همراهش نیست. با اینحال، آی هنوزم براش نازه! آی استعداد خاصی در فراموش کردن عینکش داره. و با توجه به ضعیفی چشمانش، سخته که بدون عینک مدرسه رو بگذرونه. اما خوشبختانه، کائده از خداشه که به آی کمک کنه. بتدریج با شروع متکی شدن آی به کائده، احساسات کائده برای آی هم بیشتر می‌شه، با وجود نزدیک بینیش، کائده به شخصی تبدیل می‌شه که آی همیشه دوست داره که اون رو ببینه…

Komura starts his school year with a new seat neighbor in homeroom—the bespectacled Mie. Before long, he's nursing a raging crush on his quirky classmate who's always forgetting her glasses! While this might be ideal for Komura to get to know Mie better, will his poor heart give out from the daily strain of being up close and personal with the girl he likes?!

خلاصه داستان : پس از مرگ هیراکو بر اثر یک بیماری سخت، خداوند او را زنده می کند، سلامتی و جوانی او را پس می دهد و او را به دنیای خیالی دلخواه می فرستد. برای لذت بردن از شلیک دومش، خداوند ابزار بزرگ کشاورزی را به او عطا می کند! تماشا کنید که هیراکو در این فانتزی آرام کشاورزی در دنیای دیگری حفاری می کند، خرد می کند و شخم می زند!

After Hiraku dies of a serious illness, God brings him back to life, gives his health and youth back, and sends him to a fantasy world of his choice. In order to enjoy his second shot, God bestows upon him the almighty farming tool! Watch as Hiraku digs, chops, and ploughs in another world in this laidback farming fantasy!

خلاصه داستان : نه چندان دور از شهر دومینا، شیلو، پسری زندگی می کند که مدام صدایی را در رویاهای خود درباره ماموریتی که باید انجام دهد می شنود. اما مشخص نیست که او برای چه ماموریتی مورد نیاز است. همه چیز با ملاقات او با دو جومی تغییر می کند، نژادی که به دنبال سنگ های قیمتی منحصر به فرد آنها است، زیرا حملات ناگهانی علیه جومی ها رخ می دهد. رویای او، تلاش او، روشن می شود - به جومی ها و سنگ های قیمتی آنها کمک کنید!

Not far from the town of Domina lives Shiloh, a boy who keeps hearing a voice in his dreams about a mission he must fulfill. But what mission could he be needed for remains unknown. That all changes when he meets two Jumi, a race that’s hunted for their unique gemstones, as a sudden outbreak of attacks against the Jumi occurs. His dream, his quest, becomes clear—help the Jumi and their gemstones!

خلاصه داستان : «دیگه فقط واسه خودم زندگی میکنم!» تنها چیزی که قویترین قاتل جهان تو زندگیش میدونست، اجرای دستورات بالا‌دستی‌هاش بود— تا اینکه اونا تصمیم به کشتنش گرفتن. او با افسون یک الهه به زندگی برگشت، به دنیایی مملو از شمشیر و جادو. به او فرصتی اعطا شد تا اینبار زندگی‌اش را تغیر دهد. اما به همین سادگی هم نیست... او باید یک ابر قهرمان را که قصد نابودی جهان را دارد شکست دهد. بزرگترین قاتل ما که حالا با اسم «لوف تواتا دِ» شناخته میشد، سر قاتل ما بسیار شلوغ بود مخصوصا به دلیل تمام دخترانی که او را احاطه کرده بودند. شاید لوف قاتلی بی‌نظیر بوده، اما چگونه از پس حریفانی با قدرتهای جادویی بر خواهد آمد؟

The world's number one assassin has been reincarnated as the eldest son of a family of aristocrat assassins. In exchange for being reincarnated in another world, a goddess has imposed upon him one condition. "Kill the Hero who is prophesied to destroy the world." This was to be the mission in his new life. The synergistic effect of the vast knowledge and experience he gained that made all manner of assassinations possible in the modern world, and the secret techniques and magic of the fantasy world's most powerful family of assassins turn him into the greatest assassin of all time.

خلاصه داستان : تعطیلات تابستانی رو به پایان است. وقتی سوگورو در یک سفر رایگان به اوکیناوا برنده می شود، همه پنج دانش آموز مدرسه شاخه آساهیگائوکا هیجان زده می شوند که تعطیلات خود را با صدای بلند به پایان برسانند. همراه با هایکاج، کونومی و معلمشان و...

The movie for Non Non Biyori series. Summer vacation is drawing to an end. When Suguru wins a free trip to Okinawa, all of the five students of Asahigaoka branch school are excited to end their vacation with a bang. Along with Hikage, Konomi, and their teacher and the candy store owner, everyone goes to Okinawa for a fun three-day trip. There, Natsumi makes friends with Aoi, the girl who helps out at the hotel they stay in.

خلاصه داستان : زمانی خون‌آشامی به نام ونیتاس زندگی می‌کرد، که به علت متولد شدن زیر نور ماه آبی، مورد تنفر هم‌نوعان خود بود، درحالیکه بیشترشان در شبی با ماه خونین رنگ به دنیا می‌آیند. غرق در ترس و تنهایی کتابی نوشت تحت عنوان «کتاب ونتیس»، یک گریمور نفرین شده، به امید اینکه این کتاب یک روز انتقامش را از همه خون‌آشام ها بگیرد. ونیتاس نو کارته نوئه را دنبال می‌کند، مرد جوانی که در قرن نوزدهم به صورت هوایی سفر می‌کند به پاریس و هدفی در ذهن دارد که آن پیدا کردن کتاب ونیتاس‌ است. حمله ناگهانی یک خون‌آشام باعث می شود تا ونیتاس مرموز بر بخورد به دکتری متخصص خون‌آشام‌ها که، انسان معمولی بودنش بیشتر از هر چیز برای نوئه جای تعجب داشت. یک دکتر مرموز که هم نام هم نوشته‌های بدنام ونیتاس را به ارث برده و از گریمور برای درمان بیمارهایش استفاده می‌کند، ولی پشت این رفتار مهربانانه‌ش نیت نسبتا شیطانی‌تری وجود دارد...

In 19th-century Paris, young vampire Noé finds the Book of Vanitas in human hands. Calling himself Vanitas, this doctor wields its power and tempts Noé with a plan to “cure” all vampires. Allying with him may be dangerous, but does he have a choice?