خلاصه داستان : داستان فیلم در مورد یک قمار باز است که بعد از دست دادن زندگی‌اش تصمیم میگیرد دخترش که اختلال بینایی دارد را به یک سفر جاده ببرد تا بتواند قبل از نابینا شدن، شفق شمالی را ببیند...

Jonah, an unemployed gambler, takes his estranged pot-smoking teen-aged daughter Aurora on a dangerous road trip to Churchill, Manitoba to show her the magnificent Northern Lights - before her vision disorder renders her completely blind.

خلاصه داستان : تقسیم بازماندگان یک حمله اتمی برای روزها در زیرزمین ساختمان آپارتمان خود دور هم جمع می شوند، جایی که ترس و منابع رو به کاهش در پویایی آنها از بین می رود...

Survivors of a nuclear attack are grouped together for days in the basement of their apartment building, where fear and dwindling supplies wear away at their dynamic.