خلاصه داستان :

Liz and her daughter Amy move to Hamelin where a dark secret in Liz's past is uncovered by the restless spirit of the Pied Piper, who seeks out those who have gotten away with a crime, and punishes them by taking away their children.

خلاصه داستان : در آینده ای دور، پسری مرموز به شخصیت اصلی در جستجوی یک امید جدید تبدیل می شود. این بچه کیه؟ چرا همه به دنبال او هستند؟ گاهی اوقات بهتر است پاسخ های خاصی را ندانیم.

In a distant future, a mysterious boy becomes the central figure in the search for a new hope. Who is this kid? Why is everyone looking for it? Sometimes it is better not to know certain answers…

خلاصه داستان : کریسمس 1999، در یک روستای کوچک آرام در آردن. زندگی پسر جوانی به نام آنتوان به زودی توسط سه رویداد غم انگیز ویران می شود: مرگ یک سگ، ناپدید شدن یک کودک، و یک طوفان ویرانگر بزرگ.

Christmas 1999, in a peaceful little village in the Ardennes. The life of a young boy named Antoine will soon be devastated by three tragic events : the death of a dog, the vanishing of a child, and a big ravaging storm.

خلاصه داستان : مردی در اعماق یک غار بهوش می آید.او که دچار فراموشی شده است هیچ خاطره ای از آمدن به آن مکان و جسدهایی که در اطرافش است ندارد.او که توسط موجودی اسرارآمیز تعقیب می شود باید راهش را در دنیایی عجیب ادامه دهد و به بیرون راه پیدا کند...

A man wakes up deep inside a cave. Suffering amnesia, he has no recollection of how he came to be here or of what happened to the man whose body he finds beside him. Tailed by a mysterious creature, he must continue through this strange and fantastic world. Enclosed, Tolbiac has no other option to reach the surface than to use REZO ZERO, secret observing cells in this cemetery-like abandoned mine.

خلاصه داستان : زندگی یک بازیگر نمایش عجیب و غریب وقتی متوجه می شود که او پسر گمشده یک نجیب زاده است، زیر و رو می شود...

During a winter storm, Ursus offers shelter to two orphans, Gwynplaine and Déa; some years later, they are still living together. Gwynplaine has become a famous star, but his success threatens his relationships with Déa and Ursus.

خلاصه داستان : جوردی به روستایی که بخشی از دوران کودکی خود را در آن سپری کرده است، باز می گردد. او متوجه دو خبر مختلف می شود که عمیقا بر روی او تاثیر می گذارد. اول اینکه پدرش بر خلاف باور او در قبرستان روستا دفن نشده و دوم اینکه دختر جوانی که از قرار معلوم به قتل رسیده بود، هنوز هم زنده است. جوردی بعد از مطلع شدن از این دو خبر، تصمیم می گیرد که در روستا بماند و به تحقیق در مورد پدر گمشده اش بپردازد…

The sudden reappearance of the young Vera in a coastal village makes Jordi decide to undertake the search for his father, who has been presumed dead for over twenty years.