خلاصه داستان : داستان در سال 1924 می‌گذرد و در مرکزش یوری است که به عنوان یک جاسوس 57 نفر را به قتل رسانده و پنهان شده است. او با یک یتیم ملاقات می‌کند که خانواده‌اش توسط قاتلان ناشناخته کشته شده و او کلید یافتن مقدار زیادی پول را دارد که ارتش ژاپن اعلام کرده است گم شده است. اما...

In 1924 Yuri killed 57 people as a spy before going underground as the madam of a small brothel. There, she encounters an orphan whose family was murdered and holds the key to finding a large sum of money reported missing by the Imperial Japanese Army. But with an army of soldiers after them, they must fight to survive.

خلاصه داستان : برو سوگیهارا، متولد ژاپن اما با والدین کره شمالی، پس از تغییر از مدرسه کره شمالی به مدرسه ژاپنی، عاشق دختری ژاپنی می شود. پدر بوکسور او بوکس را به او یاد می دهد - مهارت های زیادی استفاده می شود...

Sugihara, a Japanese-born, third-generation Korean teenager struggles to find a place in a society that will not accept him.

خلاصه داستان : Haruna یک دانش آموزی دبیرستانی است که همکلاس ها، مدرسه و زندگی اش گیج کننده و گاهی غم انگیز است. یکی از همکلاسی های او، Ichiro، همجنسگرا است. این پسر معمولا مورد زورگویی و ترس واقع میشود و کتک میخورد. جای زخم های آن نیز روی بدنش پیداست. Haruna از Ichiro دفاع میکند و از رازش باخبر میشود. بعد از آن، آن ها با یکدیگر جسدی را در کنار رود در علف های بلند پیدا میکنند.

Haruna Wakagusa is a high school student who lives with her mother. Ichiro Yamada is gay and Haruna’s classmate. He is bullied at school, but Haruna sticks up for Ichiro. They become intimate and Ichiro tells Haruna his secret. He found a dead body along the riverside. A new body is soon found.

خلاصه داستان : داستان مرد خیانتکاری به نام کیوچی که با زنان فاحشه زیادی رابطه داشته است.

Due to his indecise nature, Kyoichi, an advertising company employee, repeatedly cheats on his wife. One day, he meets Wataru, an old classmate from university. Wataru reveals that Kyoichi's wife hired him to investigate whether Kyoichi is having an affair. Wataru, who has liked Kyoichi for the past 7 years, takes advantage of the situation and blackmails the salaryman: if he accepts to have a sexual relationship with him, he won't tell his wife about his infidelity.

خلاصه داستان : کارگردان یک گروه تئاتر مردی است به نام ناگاتا. متأسفانه او ناموفق است و امور مالی، در کنار چهره های حضور، رو به کاهش است...

Nagata works as a writer and director for theater company Oroka. His work has not received positive responses and ticket sales has not increased. Making things worse, his relationship with the theatrical troupe is not good. Nagata feels lonely. One day, he sees a woman named Saki on the street. She is wearing the same sneakers as he is. Nagata talks to her. Saki is a university student and she dreams of becoming an actress. Nagata and Saki fall in love.