زوجی جوان برای آخرهفتهای به نیویورک میآیند. جایی که آنها با هوایی بد و ماجراهای خوب و بدی مواجه میشوند.
جوانی که نیویورک میآید و به محض رسیدن به آنجا با وضعیت بد جوی و یک سری ماجراهای دیگر روبهرو میشود…
یک زوج جوان برای تعطیلات آخر هفته به نیویورک سفر میکنند اما در آنجا با وضعیت بد آب و هوا و همچنین مسائل دیگری روبرو میشوند که...
یک زوج جوان برای تعطیلات آخر هفته وارد نیویورک میشوند که در آنجا با آب و هوای بد و یک سری حوادث و حوادث بد مواجه میشوند .
یک روز بارانی در نیویورک داستان دو جوان را به تصویر میکشد که تصمیم میگیرند برای گذراندن آخر هفته به نیویورک بروند ، آنها بعداز رسیدن به نیویورک با وضعیت بد آب و هوایی و یک سری ماجراهای دیگر مواجه می شوند ، که…
یک روز بارانی در نیویورک فیلمی درام کمدی به کارگردانی و نویسندگی وودی آلن است. جوانی که نیویورک میآید و به محض رسیدن به آنجا با وضعیت بد جوی و یک سری ماجراهای دیگر روبهرو میشود…
دو جوان برای گذراندن اوقات فراغت به نیویورک می روند. به محض رسیدن آنها با وضعیت بد جوی رو به رو می شوند و اتفاقات و خوب و بدی برای آنها می افتد.
دانلود فیلم A Rainy Day in New York 2019 (یک روز بارانی در نیویورک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"یک روز بارانی در نیویورک" یک فیلم جدید آمریکایی از سال 2019 و آخرین تلاش فیلم سازی توسط وودی آلن نویسنده و کارگردان است که سال آینده 85 ساله می شود. کمی بیش از 90 دقیقه اجرا می شود و این شامل اعتبارات قبلی است ، بنابریک روز بارانی در نیویورک خیلی طولانی نیست. وودی آلن هنوز هم یک اسم واقعاً بزرگ در صنعت است ، بنابراین جای تعجب نیست که بازیگران بسیاری از بازیگران واقعاً مشهور را شامل شوند. من نمی خواهم لیستی از نام ها تهیه کنم زیرا می توانید این موارد را خودتان بررسی کنید ، اما بگذارید بگویم تیموتی چلامت و اِل فانینگ دو شخصیت اصلی را بازی می کنند. ربکا هال من واقعاً دوستش دارم و او همیشه مورد استقبال قرار می گیرد ، حتی اگر او فقط یک صحنه مانند این صحنه را در اینجا داشته باشد. او قبلاً با وودی در ویکی کریستینا بارسلونا برنده اسکار کار می کرد ، جایی که اتفاقاً او به اندازه بازیگری که به نظر من برای آن فیلم اسکار برنده شد ، حتی بهتر هم بود. خوب اما حالا به این یکی برگردیم. وودی ساخت فیلم هایی که شهرها کاملاً در آنها نقش دارند به هیچ وجه از این قاعده مستثنی نیست. و این اولین ادای احترام وی به نیویورک نیست. منهتن را به وضوح یا به تازگی به فیلم سینمایی Coney-Island با بازی کیت وینسلت فکر کنید. هنوز هم باید بگویم که این شخصیت در اینجا واقعاً بیشتر از شخصیت های نیویورک احساس می کرد و می توانست در مناطق دیگر دنیا نیز بازی کند. این اساساً در حال حاضر تنظیم شده است. من اندکی در مورد این موضوع متعجب شدم که صادقانه با ذکر نام کارگردانان افسانه ای و نحوه ذکر آنها کمی احساس می شد که گویی آنها در حال حاضر نیز فعال هستند ، اما بعداً ما در مورد تلفن های همراه استفاده می کنیم و همچنین یک منبع مختصر تغییر آب و هوا در اینجا. منظور من از این لحاظ نیست که به هر طریقی سعی در اظهارنظر سیاسی دارد ، اما شما می دانید که این فیلمی است که در قرن 21 اتفاق می افتد.
اکنون درباره طرح و شخصیت ها خوب است: Chalamet گتسبی و Fanning اشلی است. مدتی فکر کردم که گتسبی فقط لقب او بود ، زیرا سبک زندگی و رویکرد کلی او به زندگی شبیه شخصیت مشهور ادبی بود ، اما نام واقعی او نیست. من تعجب می کنم پدر و مادر در فکر چه بودند که او را چنین نامگذاری کردند. به هر حال ، ما یک زوج جوان داریم که برای تعطیلات آخر هفته به نیویورک سفر می کنند زیرا این دختر در حال تهیه مقاله مقاله برای دانشگاه خود است و فرصت مصاحبه با یک کارگردان مشهور را دارد. به نظر می رسد که این یک چالش و شانس بزرگ برای او محسوب می شود ، بنابراین در نهایت او هیچ راهی برای گذراندن وقت با کیفیت با دوست پسر خود پیدا نمی کند. و این نتیجه می دهد که اساساً هر دو وقت زیادی را با افراد جذاب از جنس مخالف می گذرانند. از نظر اشلی ، این فقط کارگردان نیست ، بلکه اکران نویس همیشگی او است که طرفدار بسیار زیادی دارد و در نهایت یک بازیگر اسپانیایی تبار واقعاً محبوب است. برای پسر ، خواهر کوچکتر یک دوست دختر سابق و خانمی است که در یک رستوران ملاقات می کند. نمی خواهید کاری را که او انجام می دهد به جزئیات بیشتر برسانید زیرا در این صورت شاید او دیگر مناسب توصیف نباشد. اما وقتی او به مهمانی ای که مادرش ترتیب داده بود می رود قرار او می شود. باید بگویم که همه این جلسات خوب بود ، اما توجه زیادی به جزئیات در صحنه هایی که آنها را شامل می شد ، ارائه نمی شد ، بنابراین در بعضی از زمان ها برای من فقط به یک بازی حدس زدن تبدیل شد که چه کسی با چه کسی به پایان می رسد. و وودی مطمئناً در اینجا از بازی با ما لذت می برد زیرا ابتدا به نظر می رسید که اشلی می تواند کاری را با کارگردان (شرایبر) شروع کند ، سپس گتسبی می تواند کاری را با شخصیت گومز شروع کند و Ash نیز وفادار بماند ، سپس Ash با شخصیت لاو شروع به کار می کند و به زودی. سرانجام ، او واقعاً آماده است تا با شخصیت لونا رابطه برقرار کند و این اتفاق می افتاد اگر همسرش لحظه ای را قطع نمی کرد ، بنابراین اشلی واقعاً در بهترین حالت قرار نمی گیرد ، همچنین وقتی که او در انتها به گتسبی می گوید که بازیگر فقط بدنش را می خواست و اینکه از اینکه دوباره در کنار دوست پسرش قرار دارد خوشحال است ، کسی که نه تنها آخر هفته او را نادیده گرفت ، بلکه حتی وقتی از او سوال شد که آیا دوست پسر دارد ، او را تقریباً انکار کرد ، بنابراین مطمئنا شخصیت دوست داشتنی نیست ، حتی اگر گفتن آن برای من خیلی آسان نباشد زیرا فکر می کنم اِل واقعاً یکی از محبوب ترین بازیگران زن روی کره زمین است و من مطمئن هستم که او دهه های آینده زندگی حرفه ای بزرگی خواهد داشت. هنوز هم باید بگویم که سکسکه درمورد او انتظار داشتم کمترین چیزی باشد که در گذشته نبوده و شاید با بازیگری که کمتر دوستش دارم از این ورود کوچک متنفر باشم ، حتی اگر واقعاً فقط یک اضافه جزئی باشد.
اکنون "باران" تا حدی در یک روز بارانی در نیویورک نقشی اساسی دارد. در مورد این که شخصیت Chalamet آن را عاشقانه می داند ، صحبت های زیادی وجود دارد ، اما Fanning اصلاً اینگونه نیست. این اساساً توضیح کلیدی است که چرا آنها واقعاً در کنار هم قرار ندارند. در پایان ، وقتی واژه های آخر اشلی در کالسکه اساساً به راننده دستور می دهد عجله کند زیرا باران می بارد و در همان زمان گتسبی از وقت خود در باران لذت می برد و دختری را که واقعاً می خواهد ، لذت می برد ، این امر نیز آشکار می شود. آنجا چون او همان احساس او را دارد ، می توانید در مورد باران و جاذبه متقابل بگویید. عکس موجود در imdb واقعاً کمی خراب کننده است ، اما مسلماً واقعاً می توانستید با اولین بوسه (بدون سوم) این دو نفر حدس بزنید. و چگونه باران در همین لحظه شروع به باریدن می کند. یا اینکه چگونه آنها به طور اتفاقی بار دیگر در تاکسی بار دیگر ملاقات می کنند و به "سفر وسیله نقلیه" می روند که گاتسبی در ابتدا می خواست با دوست دخترش ادامه دهد. از یک طرف ، من کمی تعجب کرده ام که وودی واقعاً سلنا گومز را برای چنین قسمت مهمی انتخاب کرده است ، اما پس از آن وقتی که صحبت از وودی می شود ، هیچ چیز واقعاً نباید مرا تعجب کند. او همان کاری را که می خواهد انجام می دهد و نه آنچه رسانه ها به او می گویند و بدیهی است که او به عنوان شخصیتی به اندازه کافی بحث برانگیز است که واقعاً نباید به افرادی اعتماد کند که می گویند گومز ممکن است به اندازه کافی بازیگر خوبی برای این قسمت نباشد. و من فکر کردم که به هر حال او به اندازه کافی خوب است. در مورد وودی ، بسیاری از مردم به دلیل کارهای عاشقانه اش هنوز از تماشای فیلم های او امتناع می ورزند ، اما من فکر می کنم این کار من نیست و به همین دلیل از داشتن ساعت مچی با کیفیت محروم نخواهم شد ، خصوصاً به این دلیل که بلیط دائمی دارم به هر حال ، بنابراین من هیچ پولی به طور خاص برای این نمایش ، یعنی به جیب فیلمساز ، پرداخت نکردم. این انتقادها مانند انتقادهایی است که در مورد پولانسکی ، فیلمساز بسیار پیر و موفق دیگری وجود دارد ، اگرچه شاید برای وودی کمی جدی تر باشد. اما من نمی خواهم اینجا چیزهای زیادی درباره آن بنویسم و در عوض به فیلم برگردم. اینکه من چقدر ارزش دیدن را دارم ، قبلاً در عنوان بررسی من شرح داده شده است. من فکر نمی کنم آنقدرها که خیلی ها می گویند بد است ، اما یک موفقیت بزرگ هم نیست. افرادی که Chalamet (و Fanning) را دوست دارند باید آن را تماشا کنند زیرا اساساً یکی از آنها همیشه دیده می شود و این بین این دو کمی تقسیم شده است زیرا آنها صحنه های زیادی را به اشتراک نمی گذارند مانند آلن قبلاً این کار را در فیلم A Rainy Day in New York دیگری با Stewart و Eisenberg انجام داده است . اما این یکی در اینجا لحظات خوب و مثالهای زیادی از نوشتن هوشمند دارد. من ابتدا را با آهنگ دوست داشتم. و اینکه چگونه ما را به کنش واقعی می اندازند ، که البته خیلی تعجب آور نیست زیرا همانطور که گفتم یک روز بارانی در نیویورک طولانی نیست. مثل همیشه ، وودی قطعاً اینجا و آنجا لبخند خواهد زد. من لحظاتی را ذکر می کنم که او با من کار کرد. به عنوان مثال ، این زمانی بود که نزدیک به همه بچه ها می خواهند با اشلی دور شوند و همه چیز را پشت سر بگذارند و مانند یک عشق واقعی رفتار کنند ، خوب به جز دوست پسر او ، که اوایل عاشق دیوانه بود ، بنابراین من کمی با با اعتقاد به اینکه او خیلی زود از آن خارج شد ، حتی اگر اعتراف کنید دوست دختر شما وارد ماشین بازیگر معروف می شود با شما چیزی درست می کند. اما من الان می خواهم در مورد نکات مثبت صحبت کنم. این لحظات آخر شخصیت های اشرایبر و لاو خنده دار بود. همچنین خنده دار بود که چگونه او همه را در پوکر ضرب و شتم می دهد و از این طریق پول زیادی کسب می کند و من این کار را می کنم ، شما این لحظات کوچک خنده دار را خواهید دید وقتی که آنها را می بینید مانند آنچه راز شخصیت Schreiber می خواهد به او بگوید و او فکر می کند در ابتدا چیز دیگری است. وودی ساده ، می دانید منظور من چیست. با این حال ، لحظات زیادی نیز وجود داشت که به عنوان خنده دار در نظر گرفته شده بودند ، اما چندان خوب پیش نمی رفتند ، مانند اینکه او سعی می کرد از خانواده بزرگ خود در موزه پنهان شود. یا صحنه ای که قبلاً ذکر کردم وقتی شریک زندگی یک شخصیت (هنوز) ظاهر می شود و صحنه ای را که در آن یک زن و شوهر مشغول کار هستند را از بین می برد. همچنین برای لحظات غیر خنده دار مثالهای دیگری وجود دارد که خودتان پیدا خواهید کرد. یک صحنه دراماتیک دیگر که متأسفانه واقعاً هیچ کاری برای من انجام نداد ، صحنه ای بود که در اواخر وقت مادر مادر گتسبی در مورد سابقه حرفه ای خود به او اعتراف کرد. منظور من این است که همانطور که در انتها فهمیدیم واقعاً چیزی با گتسبی ساخته شده است ، اما این مونولوگ مادر هیچ کاری برای من انجام نداد و من را به یاد معروف ترین فیلم چالمت انداخت که پدرش در پایان به او اعتراف می کند و آن صحنه بسیار درست است ، بسیار صمیمانه است ، بسیار صادقانه است و این صحنه ای که ما در اینجا داریم ، واقعاً چیزی از آن نیست. این موازی برای من واقعاً ناامید کننده بود. اما بله ، به طور کلی من هنوز هم معتقدم که چیزهای خوب یک روز بارانی در نیویورک بیشتر از فیلم ضعیف است و مگر اینکه شروع به تماشای آن کنید با انتظار اینکه می تواند یک شاهکار باشد ، نباید ناامید شوید. من به او انگشت شست می دهم و خوشحالم که می بینم وودی هنوز هم در سن پیری اش با فیلم هایی از این دست روبرو شده است.
دانلود فیلم A Rainy Day in New York 2019 (یک روز بارانی در نیویورک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
طبق معمول ، فیلم جدید وودی آلن - چهل و هشتمین ویژگی او در 51 سال گذشته! - یک حرکت نگران کننده از چند مورد اخیر است. آنچه مزاحمت ایجاد می کند جدید بودن آن است. وقتی انتظارات ما رد می شود ناامید می شویم. بنابراین اگر بخواهیم آن را با شرایط مناسب و مناسب خود انجام دهیم ، تعدیل لازم است. داستان آشنا است: هنگامی که یک شهر کوچک در نیویورک می آید ، رابطه بزرگ او با یک مرد شهرستانی به چالش کشیده می شود. این کشور نیل سایمون است اما آلن آن را با تراکم غیرمعمول خم شخصی تزریق می کند. این فراتر از "از دست دادن حافظه کوتاه مدت چیست؟" و "زمان پرواز می کند .... متأسفانه ، پرواز مربی .... این همیشه یک سفر راحت نیست." به طور خاص فیلم به زمان و شرایط ساخت آن پاسخ می دهد. هنگامی که ادعاهای مشکوک میا فارو در مورد سو abuse استفاده آلن از دخترش دوباره مطرح شد ، آمازون توافق آنها برای تأمین بودجه و توزیع فیلم را شکست. بنابراین در اینجا: "جهان پر از معامله گران کوچک و غم انگیز است." و "هیچ روزنامه ای وجود ندارد که جزو روزنامه ها نباشد." نه از آنجا که آلن چنین مطلبی را به شهر نیویورک ارائه نداده است: "شما اینجا هستید یا هیچ کجا نیستید. شما نمی توانید به سطح دیگری از اضطراب ، خصومت یا پارانویا در جای دیگری برسید." به جای بازیگران معمول آلن پر ستاره ، در اینجا جود لا یک ستاره بزرگ فیلم است. همانطور که از نام او پیداست ، گتسبی ولز یک ساختار فرهنگی است. "گتسبی" نشان دهنده توهم ثروت قدیمی و قامت اجتماعی است. "ولز" بیانگر یک فردیت ماوریک است. خانواده ثروتمند قهرمان او را به سمت هنر ، مسئولیت های جامعه عالی ، نعمت های مخلوط ممتازان سوق می دهند. اما در این امتیاز او موی سر را می گیرد. این گتسبی پیانوی کلاسیک را برد اما آرزو داشت تا در یک بار تصنیف های عاشقانه اجرا کند. برای لذت بردن از خواندن تصنیف کلاسیک ، نیازی به توانایی خوب آواز خواندن نیست. به جای تحصیل در دانشگاه ، او قمار با سهام بالا را ترجیح می دهد (که در آن به طور غیرمعمول موفق می شود ، مانند وودی فیلمساز). سرانجام گتسبی از شیطنت عاشقانه خود خارج می شود ، بر خلاف برادر هانتر ، محکوم به ازدواج با زنی با یک خنده جذاب. دوست دختر گتسبی اشلی از یک خانواده بانکی ثروتمند توسان است. وی که دانشجوی روزنامه نگاری در کالج یاردلی است ، او را به نیویورک می برد تا با رولان پولارد کارگردان مشهور فیلم جدی مصاحبه کند. اشلی با اعتماد به نفس به او اطمینان می دهد: "شما برای داشتن درخواست تجدید نظر گسترده بسیار اصیل هستید." همکلاسی قدیمی گتسبی کار خود را با "هرگز یک شوخی مناسب توالت" رد می کند. هنگامی که اشلی از جمله "عشق و مرگ دو روی یک سکه هستند" از پولارد نقل می کند ، او آن را درک نمی کند ، اما عنوان آلن اولیه (خنده دار) را برانگیخته است. پژواک اسمی کارگردان R.P. از رومن پولانسکی ماجراجویی NYC اشلی را تنظیم می کند. در حالی که در زندگی واقعی فارو همچنان در اتهامات تخفیف خورده خود علیه آلن پافشاری می کند ، او علناً از پولانسکی در برابر اتهامات جنسی که وی مجرم شناخته شده دفاع می کند. در اینجا پولارد ، نویسنده وی تد دیویدوف و بازیگر فرانسیسکو وگا صنعت فیلم درنده را که تغذیه می کند از ناخن های ستاره دار و درمانده شخصیت پردازی می کند. پولارد از رنج هنری خود ، داویدوف همسر بی وفای وی و وگا از قدرت ستاره ای خود برای اغوای اشلی نسبتاً بی گناه استفاده می کند. تنها بازگشت زود هنگام دوست دختر وگا عفت نسبی اشلی را حفظ می کند. به طور ضمنی آلن ادعاهای مداوم فارو را در زمینه بزرگتری قرار می دهد که وی را تضعیف می کند. گتسبی دلشکسته با دیدن اشلی در تلویزیون با وگا ، قلاب را استخدام می کند تا در شام کلاسه مادرش نامزد خود را نشان دهد همانطور که گتسبی از حلقه ادبی مادرش توضیح می دهد: "این زنان خانه دار ثروتمند هستند که اوقات فراغت را دارند و فرهنگ باطنی را دنبال می کنند. چاپ نشده است. " بعد از اینکه مادرش این ترفند را می بیند و زن را به خانه می فرستد ، به گتسبی می گوید که او خودش یک قلاده بوده است. در واقع او اینگونه پدرش را ملاقات کرد. در واقع او از پس انداز خود برای راه اندازی تجارت موفق خود استفاده کرد. این صراحت رابطه گتسبی با مادرش را آغاز می کند: "او خیلی بیشتر از آن است که من به او اعتبار دادم." با این دانش او می تواند خودش و همچنین او را بپذیرد و می تواند آرزویش را برای ماندن در نیویورک و زندگی دلخواه خود دنبال کند. بالاخره چنین شکافی بین محترمانه و عمل گرا وجود ندارد. صداقت غیر شرم آور است. فیلم با کنایات موج می زند. هسته اصلی آن با آهنگ آغازین آغاز می شود: "من در باران خوش شانس شدم". خواننده متأسفانه به آهنگی احتیاج دارد ، سپس "تو آمدی" ، عشق زندگی اش. روابط در اینجا با باران آغاز می شود و پایان می یابد ، از نظر اقلیمی بیش از "مه آلود" ، زیرا باران نشان دهنده لرز مالیخولیایی است که ما برای عشق به آن پناه می بریم. گتسبی منفی است ، "آنچه واقعاً به آن احتیاج دارم ، تصنیف برلین است." گتسبی قرار است در تماس متقابل با واقع گرایی اجتماعی ، نمایشگاه Weegee را در MOMA ببیند ، اما او این کار را رها می کند تا به دنبال علاقه جدید خود ، چان ، خواهر بچه بزرگ شده شعله قدیمی امی خود ، به تاریخ قدیمی تر در Met . این رابطه با جنجالی بندیک-بئاتریس در یک مجموعه فیلم دانشجویی آغاز می شود ، جایی که آنها ملاقات می کنند و باید بوسه ای پرشور بازی کنند. سرانجام زندگی آنها به دنبال آن هنر خواهد رفت. آنها در آن مجموعه فیلم با هم ملاقات می کنند ، تاریخ موزه را دارند و دوباره در ساعت پارک مرکزی با هم دیدار می کنند تا یک فیلم عاشقانه مورد علاقه را دوباره زنده کنند. خانه چان پر از نقاشی ها و اشیای عتیقه استاد قدیمی است. او گتسبی را به عنوان یک عجیب و غریب در جستجوی یک رویای عاشقانه از یک دوران ناپدید شده می خواند. که او می شود. چان بر اشلی پیروز می شود زیرا می داند وابستگی آلن به هنر برای یک معنا و دلداری در غیر این صورت به ندرت در دسترس است: "زندگی واقعی برای افرادی که نمی توانند از این بهتر عمل کنند خوب است." این یک فیلم عاشقانه و بازنویسی از زندگی مادر گتسبی است. متأسفانه تیموتی چلامت و ربکا هال برای پاکسازی خود از "رسوایی" قدیمی آلن اعلام کردند که حقوق خود را به امور خیریه اهدا می کنند. آنها خود را قربانی تهمت و اظهارات نادرست می کنند که آلن سالها رنج برده و زنده مانده است. این فیلمی است که آنها باید از ارائه خدمات به آن افتخار کنند.
دانلود فیلم A Rainy Day in New York 2019 (یک روز بارانی در نیویورک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فکر کردم بهترین کار این است که هنگام تماشای آن یادداشت برداری کنم، بنابراین در اینجا آنها عبارتند از:
شخصیت های غیرواقعی که از کنار هم صحبت می کنند
کار دوربین بد، فقط "به جلو و عقب". «
رنگ حواسپرت میکند، درگیر میشود. نورپردازی خشن است
«شوخیها» خندهدار نیستند و اغلب شبیه وودی آلن هستند، تقریباً در سال 1970
اولین صحنه کلیدی این است که دوست دختر (اشلی) به قهرمان داستان (به نام گتسبی) میگوید. او میخواهد به جای اینکه با او به نمایشگاه Weegee برود که برای او مهم است، به نمایش برود، اما این موضوع معلق مانده است (جالب اینجاست که فیلم Weegee، اگرچه بهویژه خوب نیست، اما به نظر میرسد بر فیلمهای اولیه آلن تأثیر گذاشته است)
گفتگو اغلب غیر جالب، بی هدف، از هم گسیخته و حداقل گاهی توهین آمیز است
این احساس را دارد که وودی آلن تصور می کند اگر در سال 2018 21 ساله بود چه شکلی بود. یا هر زمان که فیلمبرداری شد
شخصیتها بهطور تصادفی ظاهر میشوند تا در مورد چیزی بحث کنند که همه چیز را به جلو میبرد، اما احساس میکند مجبور است و قصد دارد «به جای نشان دادن بگوید» - اگر این کار انجام شود خندهدار خواهد بود. عمداً احمقانه
کارگردان «عشق و مرگ» همه این سالها بعد «عشق و ملال» را به ما می دهد
قهرمان داستان می خواند و پیانو می نوازد پس از گفتن یک جوک سرطانی، در صحنه ای پر پیچ و خم که ظاهراً به منظور نشان دادن "شیمی" بین قهرمان داستان و زن جوان متفاوت است - به نظر می رسد این دیالوگ با افراد 20+ سال بزرگتر که در یک رابطه طولانی مدت بوده اند و آمده اند سازگارتر باشد. دوست نداشتن یکدیگر (آیا وودی "روابط موفق" را اینگونه می بیند؟ اگر اینطور است که بسیار غم انگیز است)
قطعاً فرض اصلی می تواند کارساز باشد، اما بیشتر شخصیت ها غرق در خودشیفتگی هستند، که به نظر می رسد فقط علاقه مند به اثبات "لایق" بودنشان هستند، که البته به عنوان به نظر می رسد اشلی سعی می کند "عزت نفس پایین" را جبران کند، اگر نشان دهنده نفرت از خود نباشد
به نظر می رسد اشلی سعی می کند در برخی مواقع جعل هویت آنی هال را انجام دهد (چون گتسبی مانند همان شخصیت وودی آلن عمل می کند. بازی کرده است) - چرا کار اصلی انجام نمی دهید؟ در «آنی هال» متوجه میشویم که چرا او طوری رفتار میکند، و میبینیم که او در طول فیلم به طرز چشمگیری تغییر میکند، اما این اتفاق در اینجا نمیافتد
یکی از منتقدان گفت: «فیلم یک پیرمرد که بازیگران جوان بازی می کنند»، اما آیا «پیرمردها» از این جور چیزها لذت می برند؟ در عوض، میتوانم بگویم این شخصیتها یادآور شخصیتهایی هستند که در فیلم A Rainy Day in New Yorkهای قبلی وودی آلن مورد تمسخر قرار میگرفتند، اما حالا او از ما میخواهد که با آنها همدردی کنیم، به تصمیمهایشان اهمیت بدهیم، و غیره، اگرچه آنها به دلایل مختلف بیهمدل هستند
بیانیه منتقد دیگری خنده دارتر از کل یک روز بارانی در نیویورک بود: "...اوه پسر این بدبو است. طرح داستان - آنچه در آن وجود دارد - شبیه یک مسخره بازی برایان ریکس در دهه 1970 است. من انتظار داشتم مردم خارج از یک روز بارانی در نیویورک ظاهر شوند. کمد لباسهایی که شلوارشان دور قوزک پاهایشان است."
در برخی سطوح، احساس میشود که کارگردان میگوید، "ببینید، این همان چیزی است که فوقثروتمندان هستند، و آنها دقیقاً مانند ما هستند. نه؟ اما اگر شما مانند یکی از این افراد هستید، من شک دارم که خودآگاهی داشته باشید تا متوجه شوید که زندگی خودمحور و منزوی شما چقدر ناخوشایند است!
به طور کلی، به نظر می رسد یک درهم و برهم است، همه چیز به هم ریخته است. به طور تصادفی - فرض کلی وجود دارد، اما به نظر می رسد ساختگی است (طرز اجرای آن) و حواس پرتی های غیرضروری وجود دارد که هر گونه تنشی را که ممکن است شروع به ایجاد شود کاهش می دهد
کیفیتی تقریبا پوچ دارد، و شاید اگر نوعی تحول آخرالزمانی وجود داشت و همه آنها مجبور بودند با مرگ قریب الوقوع خود مقابله کنند، شاید راهی برای نجات این آشفتگی وحشتناک خنده دار وجود داشته باشد
گتسبی در حالی که فکر می کند اشلی ممکن است به بازی پوکر می رود. در خطر بزرگی باشید - بنابراین ابرثروتمندان در سال 2018 تلفن هوشمند ندارند؟
گزارش خبری تلویزیونی که باعث حسادت گتسبی می شود کاملاً ساختگی است
وسایل آماتوری وودی، که گاهی اوقات برای بسیاری از بینندگان جذاب است، در اینجا با رندر ضعیف
تا پایان، تمرکز فیلم تغییر میکند، از زیر سوال بردن گتسبی در رابطه با اشلی تا اینکه اشلی از مردان مسنتری که او را یک «فتح جنسی» بالقوه میبینند، دفع میکند، سپس با یک درام خانوادگی با گتسبی مواجه میشویم. به نظر می رسد "پرکننده" مورد نیاز بود زیرا وودی نمی توانست بفهمد چگونه درام مرکزی را بیان کند
پایان مضحک است، با ارزش های سینمایی وارونه!
فرض اصلی تغییر کرد. بیش از یک بار، بدون اینکه هیچ کدام راضی کننده نباشد. قهرمان داستان تصمیم میگیرد زنی متفاوت را به عنوان شریک عاشقانهاش «انتخاب» کند، اما تغییری نمیدهد یا تشخیص نمیدهد که دیدگاهش نسبت به خودش نادرست بوده است. در عوض، میبینیم که گتسبی زن «بهتر» را انتخاب کرد، که به نظر من دستکم ناپسند است (از جهاتی شبیه پایان «منهتن» معکوس بود). حداقل داستان سست و تنبل بود.
پایان ما را به این سوال وا می دارد که آیا وودی "احساسات انسانی عادی" دارد، زیرا به نظر می رسد گتسی هیچ گونه وابستگی عادی به اشلی نشان نمی دهد، بلکه مالکیت دارد. . اگر اینطور بود، حداقل باید یک صحنه وجود داشت که گتسبی عیب های خود را تشخیص داد و با اشلی با احترامی که شایسته اوست رفتار کرد.
دانلود فیلم A Rainy Day in New York 2019 (یک روز بارانی در نیویورک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من هنوز نمی توانم نقد مناسبی بنویسم زیرا به لطف یک کمپین شرم آور لینچ علیه وودی، سال گذشته فیلم سالانه ام وودی آلن (من و میلیون ها طرفدار در سراسر جهان) از من دزدیده شد. بنابراین، هنوز باید تا اکتبر صبر کنم تا فیلم در اسپانیا اکران شود. اما میدانم که شگفتانگیز خواهد بود، بنابراین من قبلاً به آن 10 میدهم.
من از حماقت و شکار جادوگرانی که در ایالات متحده انجام میشود و حرفی ندارم عصبانی و عصبانی هستم. برای ابراز خشم و ناامیدی خود چگونه ممکن است که هنر وودی به دلیل یک اتهام شرم آور پیش ساخته آسیب دیده باشد؟ وودی در نیم قرن گذشته با صدها و صدها بازیگر زن کار کرده است و هیچ کس، هیچ کس از رفتار او شکایت نکرده است. اگر باور دارید که داستان پیش ساخته ای که توسط 3 روان انتقام جو ساخته شده است، یا نادان، احمق، یهودی ستیز، یا فقط بخشی از اوباش لینچ هستید. مورد دیگری از سوء استفاده واقعی وجود ندارد که فقط 1 اتهام را ارائه کند. برای کسانی که از این که وودی عاشق Soon-Yi Previn شده احساس ناراحتی می کنند، فقط در نظر داشته باشند که وودی و سون-یی یکدیگر را دوست دارند و بیش از 26 سال است که با هم هستند، 2 دختر فوق العاده دارند و اینطور نیست. به این مهم است که شما، من یا روانی ها در مورد عشقشان چه فکر می کنیم. رابطه آنها و عشق آنها چیزی است که مردم نادان را تحریک می کند، نه اتهامات نادرست شرم آور.
من می دانم که یک روز بارانی در نیویورک، مانند هر فیلمی که وودی می سازد، فوق العاده و جادویی خواهد بود، بنابراین من می دانم. از قبل میتوان آن را با 10 رتبهبندی کرد. بازیگران عالی و یکی از بهترین فیلمبرداران امروزی دارد: ویتوریو استورارو.
از آنجایی که آمازون دوست دارد طرفداران وودی آلن را محکوم کند و نیمی از جهان را کنترل میکند، حدس میزنم این کلمات اینجا منتشر نخواهد شد اما فقط اجازه بدهید بگویم که میلیون ها طرفدار وجود دارند که از وودی آلن حمایت، تحسین و دوست دارند و برای تماشای و لذت بردن از این گوهر فوق العاده به سینما می روند. وودی بهترین کارگردان و بهترین نویسنده تاریخ است. فیلمهای او درباره عشق، مرگ، رویاها، هنر، احساسات و آرزوها صحبت میکنند و شاعرانه، درخشان، واقعی، باشکوه، خیرهکننده و شگفتانگیز هستند.
دوستت داریم، وودی! با تشکر از هنر شما فیلمهای شما زندگی را بهتر میکنند / آنتونیا تجهدا باروس، مادرید (اسپانیا).
بهروزرسانی: من فقط فیلم را دیدم! برای دیدن فیلم باید تا امروز (24 مرداد) صبر کنم. من خیلی خوش شانس بودم که این ماه با خانواده ام در هلند بودم و امروز بعدازظهر با دختر بزرگم (او 13 سال دارد و عاشق فیلم های وودی است) به پیش نمایش ملی هلندی یک روز بارانی در نیویورک در فیلم A Rainy Day in New York هالن (Hannie Dankbaarpassage) رفتم. 12، آمستردام). ما در مادرید زندگی می کنیم و در اسپانیا فیلم فقط در ماه اکتبر می آید.
من نمی خواهم هیچ اسپویلری در اینجا بدهم، اما فقط می گویم: عجب فیلمی: خنده دار، شاعرانه، زیبا، هوشمندانه و بسیار سرگرم کننده خیلی لذت بردیم چنین گوهری! وودی بسیار درخشان است، ویتوریو پادشاه نور است، و نوشته بسیار جالب و خنده دار است. تنها مشکل: فیلم خیلی کوتاه به نظر می رسید! کاش دو ساعت بیشتر ادامه داشت... (وودی همیشه باید فیلم هایی بسازد که بیش از دو ساعت طول بکشد، یک ساعت و نیم خیلی کوتاه به نظر می رسد!).
من باید اعتراف کنم که من به خاطر ترسو و فرصت طلبی تیموتی شالامه خیلی از دستش عصبانی بودم، اما بازی او در فیلم A Rainy Day in New York بسیار زیباست. سلنا گومز هم واقعا خوبه و دیگو لونا خیلی بامزه. ال فانینگ احتمالا ضعیفترین بازیگر زن اینجاست (بالاخره بازی کردن در کمدی به این راحتی هم نیست) اما آنقدر اذیت نمیشود زیرا خطوط او خندهدار هستند. عملکرد چری جونز کاملاً تماشایی است. لیو شرایبر، جود لا، ویل راجرز و کلی رورباخ نیز فوقالعاده هستند، اما ای کاش بیشتر ظاهر میشدند.
موسیقی یک روز بارانی در نیویورک مانند تمام فیلمهای وودی آلن فوقالعاده است. میتوان عطر باران را حس کرد و نقل قولهای زیادی وجود دارد که شما را میخنداند و لذت میبرد.
اینجا هیچ ابرقهرمانی، بدون بمب، بدون انفجار، فقط افراد واقعی با مشکلات عادی، مانند من و شما، وجود دارد. فیلم های وودی زندگی را بهتر می کند. از هنرت متشکرم، وودی، و لطفا به خلقت ادامه بده.
دانلود فیلم A Rainy Day in New York 2019 (یک روز بارانی در نیویورک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در عصر فیلمهای ابرقهرمانی، خوشحالم که هنوز کسی هست که با دیالوگهای شوخآمیز فیلم میسازد. وودی آلن را باید به خاطر آن ستود. اما در یک روز بارانی در نیویورک نه دیالوگ کار میکند و نه داستان.
«هانا و خواهرانش» خیلی خوب کار میکند، زیرا وودی آلن این شخصیتها را درک میکرد - نحوه صحبت و رفتار آنها. او می دانست چگونه برای آنها بنویسد.
آن سال 1986 بود. اکنون سال 2019 است.
جوانان 21 ساله در سال 2019 نمی گویند "من به یک نوشیدنی نیاز دارم، سیگار و تصنیف برلینی." مهم نیست که چه پیشینه ای دارند، آنها اینگونه صحبت نمی کنند.
«یک روز بارانی در نیویورک» مملو از ارجاعاتی است که هیچ کس در اواخر دهه 1990 به دنیا نیامده است. آهنگ های گرشوین، پورتر، برلین. فیلم های دهه 1930 و 40. و نام شخصیت اصلی، گتسبی ولز، کمی بیش از حد ناز است. همه اینها ارجاعات وودی آلن هستند. مشکل تلاش برای تحمیل این ارجاعات به این شخصیت ها است. این کار نمی کند.
شاید قرار است یک روز بارانی در نیویورک یک فانتزی باشد. اینطور نیست که جوانان 21 ساله در دنیای مدرن چگونه صحبت می کنند و رفتار می کنند. وودی آلن آرزو میکرد که اینگونه صحبت میکردند و رفتار میکردند.
هیچکس نمیخواهد فیلمی در مورد مردمی ببیند که به تلفنهایشان خیره میشوند، اما حقیقت این است که دو شخصیت اصلی هر چند دقیقه به یکدیگر پیامک میفرستند. اینقدر از یکدیگر جدا نمی شدند فکر میکنم واضح است که وودی آلن از تلفنهای همراه متنفر است، زیرا آنها مانع داستانهای او میشوند.
من دو تغییر مهم را برای فیلم پیشنهاد میکردم. بگذارید 25 سال زودتر اتفاق بیفتد - 1994 به جای 2019، قبل از اینکه همه تلفن خود را داشته باشند - و شخصیت ها را به جای اوایل 20 سالگی در اواسط 30 سالگی بسازید. با این دو تغییر، فکر میکنم یک روز بارانی در نیویورک بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای وودی آلن به یادگار بماند. اینطور که هست شخصیت هایی خلق کرده که نمی شناسد و نمی فهمد و متأسفانه نشان می دهد.
دانلود فیلم A Rainy Day in New York 2019 (یک روز بارانی در نیویورک) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بسیار لذت بخش، فیلمی با بازیگران جذاب و طرحی شوخ که باعث تعجب شما نمی شود. کلاسیک دیگر سینمای مدرن. یک روز بارانی در نیویورک فوقالعادهای است که درباره 2 جوانی است که یک روز بارانی را در منهتن میگذرانند.
اگر به دنبال مستندی درباره منهتن یا فیلمی با بیانیههای سیاسی، عدالت اجتماعی، مبارزه طبقاتی، درام جنگی هستید. ، علمی تخیلی، اندروید، بیگانگان، و غیره، به جای دیگری نگاه کنید! یک روز بارانی در نیویورک برای شما نیست.
به برخی از منتقدان با نظرات منفی: بله، این جوانان مانند هزاره ها صحبت نمی کنند، تلفن های همراه خود را نمی گیرند، به سختی صفحه نمایش کامپیوتر یا لپ تاپ در فیلم A Rainy Day in New York وجود دارد. . این چیزی است که یک روز بارانی در نیویورک را بسیار جذاب و دیالوگ را بسیار شوخ و خنده دار می کند. هر فیلمی یک فانتزی است و این یکی کار می کند.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.