داستان فیلم در مورد تولد، زندگی و مرگ الاغی در دهکده ای فرانسوی در نزدیکی سوییس می باشد...
تولد، زندگی و مرگ الاغی در دهکده ای فرانسوی در نزدیکی سوییس. در این گزنده ترین و جان کاه ترین اثر برسون، پیوند سرنوشت یک الاغ با سرنوشت صاحبانش به کنایه ای پر معنا بدل می شود...
این داستان یک خر و زندگی تا حدودی دشوار آن است. در طی تعطیلات تابستانی ، الاغ کودک حیوان خانگی است اما وقتی به خانه باز می گردند ، زندگی بدبختی آغاز می شود. این گیاه به عنوان حیوان مزرعه کار می کند ، یک سبد تحویل گرفته و به همان روشی که صاحبان مختلف به آن احتیاج داشته باشند کار می کند. در همین حال ، دختر جوانی که برای اولین بار بولتازار را به عنوان حیوان خانگی بدست آورد ، تنها برای بد رفتار کردن با یک دوست پسر بی تفاوت و خودخواه است
دانلود فیلم Au Hasard Balthazar 1966 (ناگهان بالتازار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شوخی نمیکنم، این یکی از بدترین فیلمهایی است که دیدهام، اما من عموماً فیلمهای هنری/تجربی را دوست دارم، به شرطی که خیلی پرمدعا نباشند. بزرگترین مشکل ناگهان بالتازار یک مسئله بسیار ساده است: چرا من این شخصیت را تماشا می کنم و برایم مهم است که چه اتفاقی برای آنها می افتد.
حتی برخی از بدترین فیلمهایی که تا به حال ساخته شدهاند، سرمایهگذاری شکلی روی شخصیتها و داستان دارند، اما ناگهان بالتازار اینطور نیست. من نمی توانم حتی یک شخصیت را نام ببرم که واقعاً به او اهمیت می دادم یا به سلامت آنها توجه می کردم. ماری؟ بهش اهمیت نده آرنولد؟ حتی اسمش را هم نمی دانستم تا اینکه نزدیک بود بمیرد. جرارد؟ او بدترین است. بالتازار؟ حتی تا حدود 50 دقیقه به عنوان یک شخصیت واقعاً مرتبط تثبیت نشده است و سپس در ابهام محو می شود تا زمانی که در پایان ظاهر شود، زیرا، می دانید، فیلم نام او در عنوان است، بنابراین حدس می زنم که باید با او تمام کنیم. میزان سرمایهگذاری من روی کاراکترها به قدری کم بود که میتوانستند همه آنها به طرز وحشیانهای روی صفحه به قتل برسند و من حتی پلک هم نمیزدم (و این کار بسیار سختی است، زیرا من به روی صفحه بسیار حساس هستم. خشونت و این چیزها را خیلی دوست ندارم).
می توانم بفهمم که چرا مفهوم اصلی ناگهان بالتازار پتانسیل جالب بودن را دارد. داشتن یک سری داستان های کوچک با یک حیوان که آنها را به هم متصل می کند تا زندگی آن حیوان را نشان دهد ایده خوبی است، اما ناگهان بالتازار واقعاً هیچ چیز جالبی با آن انجام نمی دهد. صادقانه بگویم، اگر نام بالتازار در عنوان نبود، نمی دانستم که او قرار است یک چهره وارداتی در فیلم Au Hasard Balthazar باشد. میزان تمرکز روی خر به عنوان شخصیت اصلی یک صحنه ممکن است حداکثر دو تا سه دقیقه باشد، حتی اگر هم همین مقدار باشد.
یک مشکل بزرگ دیگر در ناگهان بالتازار (غیر از وجود هیچ دلیل سرمایه گذاری هر زمان بر روی شخصیت ها) این است که به نظر می رسد هیچ یک از شخصیت ها بر اساس منطق انسانی کار نمی کنند. آنها فقط به نوعی کارهایی را انجام می دهند و به نظر می رسد که هرگز دلیلی وجود ندارد. یکی از شخصیتها با شکستن آینهها، صندلیها، بطریها و چیزهایی که هنوز هیچکس متوجه نشده است، شروع به سطل زباله میکند. واکنش انسان ها به شکستن وسایل توسط مردم اینگونه نیست. صحنه دیگر جایی است که مردی در حال تلاش برای تجاوز به زن است، اما وقتی یک ماشین از کنارش می گذرد، زن برای کمک نمی دود. انسان ها اینطور عمل نمی کنند. هک، او در نهایت با یک عاشق شدن با او قرار ملاقات می گذارد. انسان ها اینطور عمل نمی کنند. مرد گفته شده بعداً او را برهنه می کند و کتک می زند (با فهمیدن والدین) اما در صحنه بعدی مادر طوری با مرد صحبت می کند که گویی هیچ خون بدی بین آنها وجود ندارد. مادران اینگونه رفتار نمی کنند. صحنه ای وجود دارد که در آن دختری التماس می کند که مردی به دلیل نیاز به سرپناه او را بپذیرد، اما بلافاصله شروع به سرزنش او می کند و شروع به صحبت در مورد چیزهای ادعایی مانند "می دانی که تو هم می خواهی مرد" صحبت کند. "شما در خانه ای زندگی می کنید که برای مرگ طراحی شده است." "تو خودخواه هستی" درست است، این مرد به وضوح میخواهد با او رابطه جنسی داشته باشد، اما قبل از اینکه او واقعاً به او دست بزند شروع به توهین به او میکند. پلیس ها در حال بررسی یک خانه هستند و هزاران نوجوان در پشت خانه می دوند، روی چوب پا می گذارند، و وقتی قرار نیست آنجا باشند، سر و صدا می کنند، با این حال پلیس ها هرگز متوجه نمی شوند یا به نظر می رسد برایشان مهم نیست.
برای بدتر شدن اوضاع، دیالوگ خیلی خوب نیست. هیچ چیز هیجان انگیز یا جالبی در نحوه صحبت یا ارتباط شخصیت ها با یکدیگر وجود ندارد. من با دیالوگ مینیمالیستی کاملاً موافقم، اما آن را مؤثر کنید. خواندن بیشتر دیالوگ ها به طرز باورنکردنی ابتدایی یا مرزی دردناک است. ماری برخی از احمقانهترین خطوط را در فیلم Au Hasard Balthazar دارد، مخصوصاً زمانی که با معشوق قدیمی دوران کودکیاش صحبت میکند (که مدام آن را خراب میکند).
میخ نهایی در تابوت قدم زدن است. خدای من ناگهان بالتازار مشکلات ریتم دارد و نه به خاطر کند بودن. به نظر میرسد ناگهان بالتازار بر اساس منطق عجیبی اجرا میشود که در آن شخصیتها در خارج از صفحه نمایش مکالمههایی را انجام میدهند که مرتبط با طرح داستان هستند، اما مخاطب هرگز از آنچه در مورد آن صحبت کرده یا انجام داده است مطلع نمیشود. در یکی از این صحنهها، ماری و "عاشق جدید"ش در حال دویدن در یک مزرعه هستند و او میگوید که باید کاری انجام دهد. این کاری که او باید انجام دهد منجر به ضرب و شتم و برهنه شدن او می شود. تا آنجا که من می دانم، هیچ مفهومی وجود نداشت که چرا او کاری را انجام می داد، کجا می رفت، یا اینکه چرا حتی لازم بود با دوستان قدیمی اش روبرو شود. نمونه دیگر این است که الاغی ولگرد را ترک می کند و سپس توسط یک سیرک خریداری می شود و برای برخی اعمال ریاضی استفاده می شود. ولگرد اصلی در سیرک ظاهر میشود و خر را میبیند، و سپس به صحنه بعدی میرویم که او خر را دارد. بله، مخاطب باید آنقدر باهوش باشد که استنباط کند که او خر را منصفانه پس گرفته است، اما ریتم فیلم را می کشد. در صحنهای دیگر، مادر خر را قدیس میخواند، سپس او را در لباس قدیس به عنوان بخشی از مراسم میبینیم، و سپس جرارد را در طول شب در مدت 12 ثانیه یا بیشتر میبریم. چی؟ آیا می خواهید توضیح دهید که چه اتفاقی افتاده است؟ این یک بار در فیلم Au Hasard Balthazar اتفاق نمی افتد، بلکه چندین بار اتفاق می افتد. میتوانستم بگویم چه اتفاقی دارد میافتد، اما همیشه در نحوه ارائه آن مشکل وجود داشت.
در نهایت، به نظر میرسد همه در نقدهای دیگر این ادعا را دارند که الاغ یک «قدیس» یا «خالص» یا چیزی در همین راستا است، اما هیچ پشتوانهای برای آن در فیلم Au Hasard Balthazar وجود ندارد. الاغ در فیلم Au Hasard Balthazar هیچ کاری نمی کند و هیچ انتخابی نمی کند. اینکه ادعا کنیم ناگهان بالتازار نوعی "شخصیت" دارد، دروغ است زیرا هرگز با شخصیتی ارائه نمی شود. هیچ شخصیتی ندارد، پس از این رفتار نکنید که انگار اهمیت فلسفی و معنوی عمیقی دارد. گاری ها را می کشد و کتک می خورد. بیگ ووپ، که آن را به عنوان قدیس طبقه بندی نمی کند. در واقع، مفهوم قدیس بودن فقط توسط مادر در انتهای فیلم مطرح می شود، اما هیچ نتیجه ای برای این نتیجه گیری وجود ندارد. مثل این است که اگر در نوستالژی یکی بگوید: «آن چوپان آلمانی یک قدیس است» و سپس همه نقدهای فیلم بگویند «شوپان آلمانی به نحوی که از اربابش پیروی میکند به وضوح تعالی و قداست را نشان میدهد. در اطراف بدون اینکه صدایی بر زبان بیاید.
در نهایت نمی دانم چرا ناگهان بالتازار یک شاهکار محسوب می شود. هیچ چیز خوبی در مورد آن وجود ندارد که باید بگویم به جز این که بازیگر نقش ماری ماهر به نظر می رسید، اما این شرم را داشت که نقش یک شخصیت غیر جالب را بازی کند که هرازگاهی دیالوگ های خنده دار/روی بینی را بیرون می داد. باز هم، ناگهان بالتازار پتانسیل تبدیل شدن به یک فیلم عالی را دارد، اما تقریباً تمام عناصر آن به شیوه ای ضعیف ساخته شده است.
دانلود فیلم Au Hasard Balthazar 1966 (ناگهان بالتازار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ستاره او حصار بالتازار یک الاغ است، حیوانی تربیت شده که برای اجرا به چیزی که به معنای حیوانی می گذرد، هدایت شده است. البته هیچ چیز جدیدی در این مورد وجود ندارد - حیوانات از زمان نجات توسط مریخ نورد ستاره بوده اند - با این حال چیزی منحصر به فرد در مورد عملکرد الاغ در Au hasard Balthazar وجود دارد، چیزی که اگر به فکر کردن در مورد آن بپردازیم به نوعی خنده دار است. این به رویکرد روبر برسون مربوط می شود، کارگردانی که شیوه کارش با بازیگران، اگر بگوییم، غیرعادی بود. به نظر می رسد که برسون، نویسنده ای به معنای ناب، معتقد بود که کارگردان باید تنها نیروی خلاق پشت یک فیلم باشد، تنها کسی که مسئول لحن فیلم، معنای آن است. مشکل اکثر فیلمها، اگر به شیوهای برسونی به مسائل نگاه کنید، عادت سرسختانه بازیگران است که گاهی معنا، بافت صحنه را با نحوه بازی آن تغییر میدهند - آن تمایل آزاردهنده بازیگران برای به دست گرفتن افسار خلاق. ، و چیزهایی را در صحنه هایی که قرار نیست در آنجا وجود داشته باشند قرار دهید. راه حل برسون برای این مشکل؟ بازیگران خود را تا حد مرگ تمرین کنید، آنها را وادار کنید تا زمانی که کلمات دیگر برایشان معنایی نداشته باشند، تا زمانی که دیگر توانایی خودجوش بودن را از دست بدهند، هر کاری را انجام دهند جز آنچه کارگردانشان به آنها می گوید - به طور خلاصه، شکستن آنها مانند حیوانات آدمهای فیلمهای برسون اعمالشان را با همان فقدان اراده مکانیکی و توخالی انجام میدهند که در یک فیل سیرک که توپ میغلتد میبینید، و این دقیقاً همان چیزی است که برسون میخواهد، زیرا به او اجازه میدهد بدون ترس نقشههای سینماییاش را اجرا کند. از اینکه آنها توسط بازیگری که تصورات متناقضی در مورد اینکه یک صحنه قرار است درباره چه چیزی باشد، شخصیت آنها کیست، در ذهنشان تضعیف شود. هنرپیشههای انسانی در فیلم Au Hasard Balthazar Au hasard Balthazar، از ابزارهای احساسی و حقههایشان خلع شدهاند، دقیقاً همان هواپیمای الاغ بالتازار را اشغال میکنند که همانطور که هستند حیوانی تربیتشده، عنصری در یک ترکیب بندی است.
صحنه های اول یک بت است: کره کره بالتازار که تازه از پستانک مادرش جدا شده است، تبدیل به حیوان خانگی مورد علاقه گروهی از بچه ها می شود که تابستان را با هم در مزرعه می گذرانند. این زمان برای جست و خیز کردن است، برای حک کردن نام های عاشقانه روی نیمکت ها - اما افسوس که هارمونی کودکانه به زودی محکوم به پایان است. برسون گذرا بودن دوران جوانی را منتقل میکند و به سرعت مجموعهای از تابلوهایی را که بیاحتیاطی و شادی را به تصویر میکشد، نشان میدهد که با حضور یک دختر جوان بیمار، اندکی تیره شده است. سپس بدون اخطار با واقعیتهای وجود بزرگتر مواجه میشویم که با بیرحمیترین شکل در تصویر بالتازار فقیر تجسم مییابد، که اکنون رشد کرده است، به یک واگن نمک مهار شده است (نمک از قضا غذای مورد علاقهاش در دوران جوانی بیاحتیاطش بوده است. ). اینجاست که برسون به ما اشاره ای به ماهیت بیش از حیوانی الاغ می دهد: بالتازار که مورد بدرفتاری قرار گرفته، علیه صاحبش شورش می کند، واگن را انعام می دهد و در آستانه ی حمله ی انبوهی از مردان با چنگال، فرار می کند. مقداری غریزه - یا اراده آگاهانه است؟ - بالتازار را به مزرعه برمیگرداند، مزرعهای که توسط معلم سابق مدرسهای که دخترش، ماری، زمانی یکی از همبازیهای بالتازار، هنوز زندگی میکند، تصاحب شده است و وجودش تنهاست. به نظر می رسد این آغاز یک خوشبختی جدید برای بالتازار باشد، اما افسوس که سرنوشت الاغ هنوز در تیرگی ابری است. ماری مورد توجه عاشقانه جرارد بزهکار نوجوان قرار می گیرد. به دلایلی مبهم، شرور خسته از بالتازار خشمگین است و از هر فرصتی برای شکنجه جانور بیچاره استفاده می کند. از یک غریزه تقریبا بی فکر این در هیچ کجا به اندازه شخصیت ژرار (فرانسوا لافارژ)، سادیست خشمگینی که به شکنجهگر اصلی بالتازار تبدیل میشود، مجسم نمیشود. جرارد میتواند مهربان باشد، همانطور که با حمایت او از ماری دختر مزرعهدار فقیر (زیبای پیش رافائلی، آن ویازمسکی) نشان میدهد، اما او به همان اندازه قادر به شرارت بیاحساس است، مانند زمانی که یک تکه روزنامه را به دم بالتازار میبندد و غروب میکند. روشن می شود جرارد آدم خوبی است یا بد؟ آیا او از بالتازار متنفر است، آیا او ماری را دوست دارد؟ این پرسشها برای برسون که امور انسانی را بر اساس نیروهای داخلی مقاومتناپذیر مینگرد، چندان نگران کننده به نظر نمیرسد. برسون، به شیوه ای مرموز و مبهم، مرز بین انسان و حیوان را محو می کند، رفتار انسان را وارد دنیای حیوانات می کند و در عین حال بالتازار را به شبه انسان ارتقا می دهد. آگاهی بالتازار بیش از آن چیزی است که شما از چهارپای متوسط خود انتظار دارید، و از طریق این نشانه احساسی است که فرد شروع به دیدن ویژگی های مقدس در بالتازار، تحمل صبور در برابر سختی ها، درخشش روح می کند.
/> این یک اثر شگفتانگیز ظریف از برسون است، ایدهای جسورانه که با نهایت احتیاط و مهارت انجام شده است. شاید تنها برسون در میان همه فیلمسازان می توانست این ایده را عملی کند، زیرا فقط او بر هنر تجرید بخشیدن به هستی تسلط داشت و در عین حال به تأثیرات احساسی قدرتمندی دست می یافت. اگر فیلم صرفاً نمادین بود، بی ربط بود - البته بالتازار را میتوان نمادی برای خیلی چیزها دانست، اما به نظر نمیرسد که او را به نمادی از رنج تقلیل دهیم، چیزی شبیه به مسیح. بالتازار بیش از هر چیز یک شخصیت است، یک شخصیت اصلی در یک درام، اما البته در برسون هرگز هیچ حسی از درام متعارف، احساس آسان وجود ندارد. بهعنوان یک داستاننویس، برسون کارآمد اما صبور بود - صحنههای او هرگز بیش از آنچه نیاز است ادامه نمییابد، با این حال سرعت را فوری نمیدانید. چیزی در برش برسون وجود دارد که باعث می شود داستان به سرعت جریان داشته باشد در حالی که هرگز حس عجله را ایجاد نمی کند. او از شخصیتی به شخصیت دیگر، از موقعیتی به موقعیت دیگر، با سهولت بیمعنای حرکت میکند که باعث شرمساری اکثر کارگردانهای معمولی با وابستگیشان به انتقالها، دستگاهها و شخصیتها میشود. سرعت فیلم کمک می کند تا ماهیت مقدس بالتازار و پشتکار او را منتقل کند. این اثری است در عین حال تاثیرگذار، جسورانه، معمایی و به شدت انسانی.
دانلود فیلم Au Hasard Balthazar 1966 (ناگهان بالتازار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شاید من به اندازه دیگران از دست ساخته شده توسط رئیس فوق العاده مورد پرستش روبرت برسون غافلگیر نشده ام، و تقریباً آرزو می کنم که ای کاش بیش از این چنین بودم. من واقعاً از فیلمهای مختلفی که از جیب برش و مردی دور شده دیدهام میدانم که او یکی از کارگران ماهر بیرقیب زمان خود در فرانسه است، یک راوی واقعی با مهارتی بسیار دقیق و منحصربهفرد و شیوهای برای بازگویی. حسابهای او که نشان میدهد مصالحه در چشم نیست. به هر حال، فکر نمیکنم، تا جایی که میتوانم (و واقعاً فیلمهای مختلفی را دوست دارم که واقعاً معانی و تشابههای سختگیرانهای مانند فیلمهای درایر و روسلینی، که شاید آنقدرها هم دست و پا گیر نیستند) را به همه چیز اضافه کنم. داستان اخلاقی، همه چیز را در نظر بگیریم،
وقتی صحبت از آن میشود، او حصار بالتازار نوعی داستان است، و ثمربخش است، حتی اگر بخشی از انجمنهای مسیحی بر من گم شود. اساس آن این است که نگاهی پر شور به دو زندگی است که در آن نمایش نباید در سطح قابل توجهی قرار گیرد یا فرصتی برای آدرنالین ارائه شود. تقریباً چیزی بهطور استثنایی در مورد شخصیتها - و همچنین بالتازار هولناک - وجود دارد که فوقالعادهترین جنبه از چیزی است که برسون تلاش میکند تا همسانها را جذب کند. عنوان او ممکن است برای همزیستی ساده نباشد، اما به شیوه ای آرامش بخش نیز جبران می شود.
در مورد بالتازار که نوعی شخصیت با فضیلت است، یا عیسی که تمامیت را تجربه می کند، مطالب زیادی توضیح داده شده است. زندگی او و پس از آن در پایان به سطل لگد می زند برای گناهان، شاید، دیگران. با این حال، اگر آن طرف اضافه کردن چیز اضافی به آن واقعاً مناسب نیست، و شما فقط به دنبال یک داستان بسیار بازگو شده در اطراف هستید (که در واقع هر یک از داستان ها می تواند انجام دهد)، داستان خر و ماری (الاغ) داستان آن ویازمسکی) جنبه نئوپراگماتیست را نیز به خود می گیرد. این چیزهای معمولی است که در این دنیا گنجانده می شود، و به عنوان وزن هایی پیش می رود که آن گونه زندگی و لذت را به افراد نمی دهد.
در حالی که برسون شاید داراییهای خارقالعاده خود را در بخش قابل توجهی از گفتمان نداشته باشد، برخورد او با سرگرمکنندهها، که شامل برداشتهای متعددی بود که (همانطور با جکها) به شدت به او کمک میکرد. آن، بسیار منحصر به فرد است. مثل Pickpocket، میتوانید ببینید که چیزی آنقدر در آنها خفه شده است، حتی با جوان بیاحتیاطی که ماری احساسات پرشوری را نسبت به او تجربه میکند و بعداً آن را ترک میکند - و الکلی غمانگیزی که برای مدتی از بالتازار مراقبت میکند، که جای تعجب نیست. سعادتمند در هر نقطه واقعا به هر یک از آنها می آید. علاوه بر این، ارتباط غیرکلامی آنقدر غیرقابل انکار و قوی است که واقعاً ایده ساده عکاسی و تغییر کار را بسیار بیشتر می کند. صدا را خاموش کنید و احتمالاً تأثیری نخواهد داشت (در صورت عدم وجود موسیقی)
دو صحنه از سکانس شماره 1 من تقریباً می تواند دو تا از بهترین صحنه هایی باشد که در هر مقطعی دیده ام. از دو فیلم برسون که دیده ام. یکی زمانی است که بالتازار در یک بازار امتداد کوتاهی دارد و درک اینکه چگونه ایده ساده شده داستان برای یک بار هم که شده به یک نقطه سرگرم کننده غیرمنتظره در این صحنه تبدیل می شود، جذاب است. به طور خلاصه، شما به فریب یک فیلم دیزنی مانور داده اید که در آن موجودی قصد دارد بیشتر شبیه ما باشد، با این حال در آن نقطه به محض بازگشت واقعیت، همه چیز را از بین می برد. صحنه دیگر در حین رقص در یک بار است که در آن همه به یک ملودی جاز میپرند و همکار جوانی که قبلاً به آن اشاره شده بود، ظروف را پرت میکند و غوغایی ایجاد میکند، اما به نظر میرسد هیچکس به هیچ وجه از حرکت دست نمیکشد.
آیا آنها نیز که باید آن را زنده کنند، از زندگی خود حساسیت زدایی می کنند تا تحت تأثیر تأثیرات نگران کننده اطراف خود تحریک نشوند؟ یک فیلم واقعاً وقتی بسته میشود شما را به این فکر میاندازد که چگونه جامعه متواضع جامعه با چیزهایی بهطور استثنایی رفتار میکند که باعث میشود برخی مانند ماری به سادگی از آن خارج شوند. گرایشی در حساب وجود دارد که پول نقد یک منطقه اساسی و ترسناک از کره زمین است، جایی که غرور و پایداری در آن نیز تحریک می شود. به هر حال، چشمگیرترین در هنگام تماشای فیلم صحنههایی با جکاسی است که تکنیکهای تزلزلناپذیر را برای افراد اطرافش (که به ندرت در اطراف او واقعاً مهربان و شاد هستند، در کنار بچهها بلافاصله در کنار هم قرار میدهد). این صحنهها نشان میدهند که برسون از روایتگری و تواناییهایش با قدرت استفاده میکند که در صورت عدم ارتباط با افراد بیگناه داستان، تا حدودی حواسپرتکننده است.
حتی با فرض اینکه فیلم اینطور باشد. به طور قابل تصوری معیوب بود، در هر صورت باعث شد احساس کنم چیز فوق العاده ای دیده ام. به ندرت هیچ تولیدکنندهای میتواند با مونتاژ یک داستان وحشتناک و ایجاد مسابقه بین یک موجود متخصص و یک خانم جوان خارج از مسیر و اینکه دیگران چگونه تلاش میکنند تا به طور مداوم تجربه کنند، کنار بیاید. این یک فیلم بی باک است که به عنوان یک قاعده به تماشاگران مختلف چه جوان و چه مسن ضربه می زند (و ضربه زده است). درجه: الف
دانلود فیلم Au Hasard Balthazar 1966 (ناگهان بالتازار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
باید عذر خواهی کرد. شاید معتبرترین تهیهکننده سینما در تمام طول عمر فیلم، فیلم تحسینشده رابرت برسون، Au Hasard Balthazar، فیلمی است که داستان یک بانوی جوان اهل خانهدار به نام ماری (آن ویازمسکی) و بالتازار را دنبال میکند. این میتواند خواهر فیلم Mouchette برسون باشد. ماری و بالتازار در درازمدت زمانی که سالها پیشرفت میکند در انزوا قرار میگیرند، داستان هم بانوی جوان و هم مرد جک را دنبال میکند که هر دو با مشکلات دنیا مبارزه میکنند. علیرغم این واقعیت که ماری و بالتازار غالباً وحشیگری را از افراد مختلفی که تجربه می کنند تجربه می کنند، آنها علاوه بر این عکس های فوری کمی از شکوه پیدا می کنند. ما معمولاً در فیلم Au Hasard Balthazarها کسانی را دیدهایم که در تعقیب/پیدا کردن احیا یا ارائه نوعی توبه برای هدفی بسیار مهمتر از خودشان هستند. با این حال، این احتمال را در نظر بگیرید که این فعالیت ها از طریق سرب اسمی حیوان مزرعه انجام شده است. آیا کار می کند؟ بیایید نگاهی بیندازیم.
ما ابتدا بالتازار را در کودکی میبینیم که به یاد ماندنیترین گامهای ضعیف خود را برمیدارد. این یک بازنمایی جزئی تا پایان فیلم است. سه بچه روی سرش آب می پاشند و در آب فرو می برند. بدون اینکه کره کوچولو بداند، تعداد زیادی از مردم محلی او را تسخیر می کنند و حداقل یکی دو بار به برخی از آنها باز می گردند، برخی از آنها و برخی دیگر وحشتناک. اولین مالک بالتازار ماری است که با افرادش زندگی می کند. مادرش (ناتالی جویات) و پدرش (فیلیپ آسلین، استاد ارشد مجاور). دوست صمیمی او ژاک (والتر گرین) است که موافقان او در آینده ای نه چندان دور با خانم جوان ازدواج خواهند کرد. هنگامی که مادر ژاک گرد و غبار را گاز می گیرد، پدر بدبخت او منطقه را ترک می کند و خانه خود را به پدر ماری می سپارد، که او کاملاً به او اعتماد دارد. ماری به سرعت با بالتازار ارتباط برقرار می کند و با شادی بند او را با شکوفه های وحشی زیبا می کند. به هر حال، وقتی یک گروه از مردان جوان در محله او را شکنجه می کنند، او هرگز واقعاً از این موجود محافظت نمی کند. پیشگام جرارد (فرانسوا لافارژ)، فرزند نانوای محله است.
با گذشت سالها، ماری بزرگ می شود و این زوج منزوی می شوند. با این حال، میبینیم که چگونه فیلم سرنوشت هر دوی آنها را دنبال میکند، زیرا هر دوی آنها در اقامتی برابر ترک میکنند و دائماً از افرادی که به آنها میروند، با تمام ساختارها بدرفتاری میکنند. بالتازار صاحبان معدودی دارد، همانطور که بیشتر او را میکوشند، چند برابر تندخویی تا ستایش. هر دو حتی به خاطر افراد مشابه تحمل می کنند. چگونه ممکن است کسی نسبت به حیوان بار پرستیده با صورت لکهای سفید، گوشهای کرکی بلند و چشمهای کبود بسیار احساسی نداشته باشد؟ وقتی برف را روی خز او می بینیم احساس سرما می کنیم. احساس عذاب و احتیاط او زمانی که دمش برای امتناع از حرکت می سوزد. رضایت و رضایت او هنگام غذا خوردن; تمسخر او زمانی که برای شمارش مسائل عددی در کارناوال آماده می شود. جست و جوی خشن در چشمانش و احساس خستگی در پاهایش هنگامی که متخصصان بی رحم با بارهای سنگین خسته شده بودند. ما با تأسف دوباره جرارد را میبینیم که پدرش برای رساندن نان گونی میخرد. بچه در حالی که سعی می کند در یک صحنه دیگر به ماری نزدیک شود، جکاس را عذاب می دهد. سرانجام، سرنوشت ماری نابسامان می ماند، اگرچه سرنوشت الاغ روشن است. بالتازار که در حال حاضر مستقرتر و فرسوده تر است، یک روز به طور تصادفی در یک میدان باز پرپیچ و خم می شود. گروهی از گوسفندان او را در حین نشستن احاطه می کنند و به عنوان آخرین مراسم قبل از رفتنش غوغا می کنند.
برسون گفت که باید با استفاده از فرضیه خود در مورد «سینمای ناب» راهی جایگزین برای فیلمسازی بسازد. در پی ساخت چند فیلم با مضمون زندان. انگیزه بالتازار از کتاب «بیتحرک» اثر فئودور داستایوفسکی بود، زیرا هر قسمت از زندگی بالتازار به یکی از هفت گناه مهلک میپردازد. برسون بعداً بیان کرد که فیلم "از خطوط بسیاری تشکیل شده بود که از یکدیگر عبور می کنند" و اینکه بالتازار قصد داشت تصویری از اعتماد مسیحی باشد. برسون به خاطر ارائه سرگرمیهای مبهم شناخته میشد، که به فیلمهایش لایههای بیشتری از عمق و انسانیت میداد، در سطحی که تولیدکنندگان مختلف به ندرت به آن توجه میکردند. کتاب ویازمسکی در سال 2007، Jeune Filleon، برخوردهای او در حین ضبط بالتازار را بازگو میکند، با توجه به اینکه چگونه او و برسون در طول فیلمبرداری رابطهای دنج برقرار کردند، علیرغم اینکه به اوج نرسیده بود، و چگونه او باکرگی خود را به فردی از تیم فیلم از دست داد. . کارشناسان و مفسران فیلم به طور گسترده بالتازار را ستودند، از جمله تهیه کننده برجسته فیلم موج نو فرانسه و کارشناس Cahiers du Film، ژان لوک گدار، که در نهایت با ویازمسکی ازدواج کرد. بالتازار که با نمادگرایی سخت، داستانهای اخلاقی اخروی، با سبک ذوقی طبیعی و معتدل و تمرکز بر درستی فیلمبرداری شده است، حاوی پیامی عمیق و قوی است که هم پیشرفتکننده و هم تحققبخش است.
دانلود فیلم Au Hasard Balthazar 1966 (ناگهان بالتازار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
برسون مردی فعال و از بسیاری جهات فردی است که از خدا می ترسد. فیلمهای او شجاعانه و شگفتانگیز به واقعیت میپردازند، به ایدهآلترین روشی که موج نو فرانسه این گزینه را داشت. این در مورد استفاده از افراد واقعی، و موقعیت های واقعی برای ساخت فیلم های کاربردی است. تا آنجا که پیامدهای سخت درون فیلم های او، اساساً به اندازه فیلم های سینمایی کاتولیک هستند. هر یک از فیلمهای او به افراد مقدس در بتها میپردازد، و این که چگونه میتوان به افراد نابکار برای اعمال وحشتناکشان بهبودی ارائه کرد. شاید بتوان گفت، او مطمئناً پیشروی برای مارتین اسکورسیزی بود، کسی که در تمام حرفهاش فیلمهایی درباره مسئولیت کاتولیک ساخته است. فیلمهای برسون نیز شامل تلفات غمانگیز دنیایی بیرحم و سخت و این احتمال است که روزی به خاطر تجربهشان در این سیاره غرامت دریافت کنند یا به عنوان مقدسین شناخته شوند. فیلمی که شاید به خیرهکنندهترین راه برسون این فکر دوم را جلب میکند، «Au Hasard Balthazar» است
این روایت یک بانو، ماری، و بالتازار، جک نجات جوانش است. برسون با هم صف بندی دو موجود ضعیف را به ما نشان می دهد و دنیا هر کدام را به نوبه خود ناامید می کند. این دو دقیقاً توسط همان گروه از افراد افتضاح مورد سوء استفاده قرار می گیرند. یکی از آنها معشوقه جرارد است که ماری نمیتواند از تسلیم شدن در برابر او دست بکشد، علیرغم اینکه هر فرصتی که به دست میآورد از او برای منافع بالقوهاش استفاده میکند. او نمی تواند فراتر از ظاهر زیبای بسته شده از پوست گوساله او حرکت کند، و بنابراین، او تبدیل به اسباب بازی جرارد می شود. جرارد نیز رابطه ناراحت کننده ای با بالتازار دارد. وقتی صحنه مشخص است جرارد را نشان میدهد که بیرحمانه داستان بالتازار را روشن میکند تا او را در مسیر انتقال نان در امتداد کشور آزاد فرانسه سریعتر حرکت دهد. دیگرانی که برای صدمه زدن به بالتازار و صاحبش بالا می روند، شهر تحریف شده ای هستند که بالتازار را می گیرد و وارد بازار می کند، در حالی که دیوانه وار سعی می کند با ماری در خانه اش دراز بکشد، زمانی که ماری تصمیم گرفت از خانه بلند شود و در یک خانه بماند. خانه خارجی ها با این حال و بار دیگر، بالتازار و ماری نمی توانند از بدبختی که زندگی آنها را در بر می گیرد دور شوند.
اینجاست که شباهت به کاتولیک نمایان میشود. به گزارش عیسی مسیح فکر کنید، و اینکه چگونه او بیحال شد و با لگد به سطل بر سر اعمال نادرست انسانها زد تا به نجات دهنده آنها تبدیل شود. از نظر کاتولیکها، افرادی که تحمل میکنند، کسانی هستند که باید به آنها توجه کنیم، و در پایان تصویر، چیزی غیر از بالتازار برای خود به دست میآوریم. در واقع، حتی شخصیت های داستان از او به عنوان یک "قدیس" یاد می کنند. بدیهی است که چیزی که به آن توجه میکند آخرین صحنه فیلم است که شاید یکی از دوستداشتنیترین صحنههای موجود در تمام طول فیلم باشد. بالتازار در محاصره گروهی از گوسفندان دیده میشود که با آرامش در یک مزرعه میمیرد. برسون به طرز شگفت انگیزی از فیلمبرداری خود برای شکار این موجود با کیفیتی شایسته استفاده می کند. گوسفندها، همان طور که احتمالاً می دانید، ارتباط زیادی با کتاب مقدس دارند و انتظار می رود که بالتازار، هر چند که یک جک است، تقریباً به اندازه یک گوسفند برکت داشته باشد.
من ناگهان بالتازار را دوست داشتم. درست مثل «خاطرات کشیش ملت»، صحت شخصیت ها و صحنه ها کاملاً با من تماس گرفت. در مورد هر یک از شخصیت ها، همانطور که برسون عادی است، به نظر نمی رسد مانند افراد سرگرم کننده، در عین حال افراد غیرعادی که ما خودمان آنها را می شناسیم. از ماری آرام و مضطرب گرفته تا جرارد سرکش، ما این افراد را میشناسیم، و برسون این را بسیار ساده میکند که به ما اجازه دهد به دنبال کسانی که نیاز داریم بکشیم و از آنها متنفر باشیم. من برای این افراد بسیار احساس ترحم و ترحم کردم، زیرا آنها همچنان درگیر اختلاط های وحشتناک مشابهی می شدند و عمیق تر در گودال خودشان فرو می رفتند. ماری یک روح گمشده و یک بانوی جوان خارج از مسیر است. در انتهای تصویر، او در گوشه ای در حال هق هق دیده می شود، کاملاً برهنه شده، احتمالاً توسط معشوقه اش جرارد کتک خورده است. این همان نوع سوء استفاده ای است که برسون معتقد است ما باید بالتازار را به آن متصل کنیم، اما ماری باید خیلی بهتر می دانست که شبیه موجودی است که بهتر نمی دانست. در هر صورت، در نهایت، مانند کاتولیک بزرگ در من، او را عفو کردم. "ای پدر، آنها را ببخش، زیرا آنها نمی دانند چه می کنند" (لوقا 23:34).
برسون رگهای قلب ما را میکشد و ما را تا پایان «Au Hasard Balthazar» لهشده رها میکند، اما تماشای آن بهطور شگفتآوری پاککننده است. به روشی خارقالعاده و بهطور مؤثر برسون، او ما را وادار میکند که به یک جکاسی ساده اهمیت بدهیم.
دانلود فیلم Au Hasard Balthazar 1966 (ناگهان بالتازار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
یک فیلم به طور کلی بر اساس جذابیت انبوه آن تعیین می شود: فیلم ها انبوهی پول نقد هزینه می کنند و در نتیجه تهیه کنندگان معمولا معتقدند که باید توسط افراد زیادی دیده شود. با این حال، این بدان معنا نیست که فیلم باید بر اساس جذابیت انبوه آن تصمیم گیری شود: شما در مورد ارزش صنعت توزیع کننده ایالات متحده با توجه به تعداد قتل ها در وسترن ها و سواری های هیجان انگیز قضاوت نمی کنید.
رابرت برسون برای اهداف غافلگیرکننده ای از حالت فیلم استفاده کرد. اعتدال او توجه شما را تقویت میکند: سیگنالها، ظاهرها و درونهای ضعیف را برای تکههای اطلاعات بررسی میکنید. صداها - چرخش حیاتی در یک قفل، عبور تله کابین، ناله الاغ، گرفتن کوتاه موسیقی - اهمیت برجسته ای پیدا می کنند. چند لحظه از موسیقی سبک قدیمی اغلب زمانی شنیده می شود که "پنجره ای از فرصت" برای شخص وجود دارد. معتبر است، برسون یک تن از تماشاگر درخواست می کند، و برای برخی فیلم ها من فقط تسلیم شدم. با این حال من این را به رفتار بسیاری از مدیران سینما که باعث می شوند من احساس توهین کنند، ترجیح می دهم: یک دالت دیگر فریب خورده است تا برای یک تکه آشغال دو ساعت خالی از سکنه بپردازد.
برسون بازیگری را تحقیر میکرد، زیرا مانع از برقراری ارتباط او با فیلمهایش میشد. در عوض او با تازهکارها، «مدلهایی» کار میکرد که اجازه اجرا یا روانشناختی نداشتند. ظالمانه ترین تصویر از روش شناسی او "Au hasard Balthasar" است، که در آن قهرمان یک ژاکاس به نام بالتاسار است که در معرض و مشاهده بی ادبی های انسانی است. "Au hasard" دلالت بر بی هدفی دارد، و به نظر می رسد همه بی رحمی نامنظم است. به هر حال، من با زبان فرانسه معیوب خود تعجب می کنم که آیا au hasard برای این وضعیت نمی تواند یک «دعوت به اقدام» باشد: «au secours» به معنای کمک است!، پس شاید «از فرصت خود (در زندگی) استفاده کنید». در اینجا یک تفسیر بالقوه است.
اگرچه با روششناسی غیرمعمول برسون آشنا هستم، اما دو یا سه بار تماشا کردم تا بفهمم معنی «داستان» و «شخصیتها» در ناگهان بالتازار حتی کمتر از فیلمهای دیگر است. داستانی وجود دارد - بدبختیهای پیشرونده بالتاسار و قیامهای دورهای که با مرگ تمام میشود - اما چیزی جز داستانی استثنایی عقلانی است، بیشتر پیشروی صحنههایی که نشاندهنده انواع مختلف نارساییها و ترسهای انسانی است که با مجموعهای از مدلها تجسم مییابد. همه اینها فقط برای ترساندن صبری است که در برابر مردی که در این روند، به قول یکی از معدود افراد منصف فیلم، به «قدیس» تبدیل میشود و گرد و غبار را نیش میزند به مرگی دردناک و در عین حال آرام. شما می توانید این موجود را تصویری از مسیح در نظر بگیرید، همانطور که بسیاری انجام داده اند، و برای یک کاتولیک مانند برسون این یک تصویر "طبیعی" خواهد بود. با این حال، من به طور کلی مراقب تصویرسازی در فیلم Au Hasard Balthazar هستم - ممکن است به یک دفترچه راهنمای کاربر نیاز داشته باشید ("این واقعاً به این معنی است") و فیلمی که به یک کتابچه راهنمای کاربر نیاز دارد مناسب نیست. بلکه برسون نوعی آشنایی بیش از حد با جهان را با نحوه نشان دادن آن تقویت می کند.
صاحبان مختلف بالتاسار مجبور به کار بر روی یک جکاسی می شوند، که معمولاً آن را تحمل می کند، اما بر اساس دیدگاه انسانی هرگز به یک سرگرم کننده خوب تبدیل نمی شود ("برای شما خوب است"، من معمولاً فکر می کنم وقتی یک گربه از این کار پیروی نمی کند. ). صحنهای حیاتی وجود دارد که در آن بالتاسار در یک کارناوال «بهکار گرفته میشود» (که قرار است به بیرون پرتاب شود) و از محوطههایی با موجودات مختلف عبور میکند. آنها به یکدیگر چشم دوخته اند. ما لحظهای در واقعیت آنها هستیم: کارگران گرفتار، هرچند هرگز مایل نیستند. در نقطهای که مردم در فیلم Au Hasard Balthazar ویران میکنند، دوربین روی نمای الاغ متمرکز میشود، بسیار ساکن - میتوان گفت چشم طوفان.
من ناگهان بالتازار را به اندازه "Un condamné à mort s'est échappé" یا "جیب برنده" عمیقاً نمی دانم، شاید به این دلیل که گاهی اوقات به نوعی صحبت برسون می شنوم. هنگامی که با پیام خود سروکار دارد، جیر جیر مغزی می زند. با این حال، چند دقیقه اخیر بسیار عالی است. چشمانم شروع به سوزش می کند. نه واقعاً با توجه به این واقعیت که موجودی فقیر به شیوهای وحشتناک و کابوسآمیز در حال مرگ است، در یک شیب نورانی که توسط گوسفندان آرام احاطه شده است. یا از سوی دیگر به دلیل هرگونه تصویرسازی پیشنهادی (نجات دهنده غبار را برای عجله خود گاز می گیرد). بهترین توضیح من یک «موازی» است، پایان غزلی از نویسنده اسکاتلندی Horribly MacLean درباره کوههای جزیره اسکای:
' فراتر از بدبختی، ناامیدی، تحقیر، بیانصافی، / گناه گذشته و آلودگی: مواظب، / گالانت، کویلین در طرف مقابل غم دیده می شود / صعود می کند.
دانلود فیلم Au Hasard Balthazar 1966 (ناگهان بالتازار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من فیلم هایی را دوست دارم که در بیش از یک سطح کار می کنند و طرفدار آن هستم که در جایی در اطراف یکی از این سطوح بتوان کاملاً اعتماد کرد. ظاهراً ناگهان بالتازار میتواند داستانی سرراست از زندگی یک الاغ از تولد تا مرگ باشد، با این حال نمیتوان آن را در آن سطح پایه دید. صحنه ای را در نظر بگیرید که در آن ژاک، یکی از شخصیت های اصلی، در نواری که تعداد زیادی از افراد در آن حرکت می کنند، وحشی می شود. همانطور که ژاک بطری های الکل را روی آینه ها می اندازد و بطری ها را با چنگک جمع می کند که با زمین برخورد می کنند، هنرمندان به حرکت محدود خود ادامه می دهند که انگار هیچ چیز در جریان نیست. آن صحنه بررسی نمی شود مگر اینکه یک ترجمه روی آن لایه بندی کنید. تفسیر من از آن این بود که آن را گفتمانی در مورد اینکه چگونه افراد عموماً در جهانهای کوچک محرمانه خود ادامه میدهند و در عین حال آشفتگیهای مربوط به خود را نادیده میگیرند. یا از سوی دیگر صحنه ای را در نظر بگیرید که در آن بالتازار، ژاکاس، در یک کارناوال بازی می کند که در آن چند تکرار گیج کننده خارق العاده را اجرا می کند. مانند صحنههای بیشماری، برای مثال، از آنها پرسیدم که چرا آنها در آنجا بودند و نمیتوانستند پاسخهای عالی بسازند.
بالتازور غرور، اشتیاق، هشیاری، بدکاری، شرارت، و سوء استفاده را مشاهده میکند. با این حال افسران، با تحمل سرنوشت خود. آیا این یکی از پیام هاست که ما صرفاً تابع انگیزه های سرنوشت هستیم و باید آن را تصدیق کنیم؟ آیا ما بر زندگی خود فرمانی بیش از یک جک ابله نداریم؟ آیا این بینشی است که بالتازار به میز ارائه می دهد، همانطور که نامش معادل یکی از سه مرد خردمند است؟ آیا می توان گفت که او شخصیتی شبیه مسیح است که در حال غوطه ور شدن و در نهایت اعدام است؟
برای کنار گذاشتن هر چیزی از این موضوع، باید این کار را برای خودتان انجام دهید، زیرا برسون آن را ساده نمی کند. شخصیتهای او آنقدر کمتر تأثیر میگذارند که واکنش اساسی من به آنها غش بود. این سبک از بهبود شخصیت، به احتمال زیاد که شما می توانید آن را اینطور بنامید، به وضوح عمدی است و فقط به خاطر کنجکاویش از من قدردانی کرد. به عنوان یک فرد خاص، ژاک در ناگهان بالتازار و مارلون براندو در «وحشی» تقابل دارند. ژاک که مانند براندو با کت چرم گاویاش، ژاک Levi's تنگ و موتورسیکلتش لباس میپوشد، باید به اندازه براندو ترسناک باشد، اما در اینجا به سختی حتی نور براندو را دریافت میکنیم. شما باید شخصیت ژاک را به شدت از فعالیت های او استخراج کنید، زیرا او حضور عمیقی را ارائه نمی دهد. تعیین الهامات شخصیت های مختلف به طور قابل توجهی چالش برانگیزتر است.
برسون سبکی دارد، با این حال یکی برای من معما است. او تا آنجا که ممکن است یک صحنه را مدتها پس از دریافت خوشحالی بازی میکند. از افراد در حال قدم زدن بیحال عکسبرداری میشود، دوربین هرازگاهی روی پاها تمرکز میکند. افراد به اندازهای که لازم است برای رفتن به اتاقها و خروج از آنها زمان میبرند، حتی شخصیتهایی که فقط در یک صحنه ظاهر میشوند.
من واقعاً اعتراف میکنم که تحت تأثیر آخرین صحنههایی قرار گرفتم که بالتازار با انبوهی از گوسفندان به پایان میرسد.
کارگردانی یک جک احتمالاً مستلزم پافشاری از جانب برسون بود. چه تعداد برداشت برای صحنه های بالتازار لازم بود؟ صحنهای را در نظر بگیرید که جکهاس در ترافیک خودروها مسیر خود را تغییر میدهد.
من ملاقات با Wear Richie (یک مورد اضافی در DVD) را برای ساختن ردیابی نکردم. او اعتراف می کند که "برسونایی" است. من از ناگهان بالتازار دریافتم که اهل برسون نیستم.
دانلود فیلم Au Hasard Balthazar 1966 (ناگهان بالتازار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اعتماد به نفس در 100 سال 21 مختل شده است. پولی است. انسان گرایانه است. اقتدارگرا است. مهمتر از همه، سیاسی است. پیام مسیح کنترل و تحریف شده است تا افراد بتوانند با سخنان او حقارت را مشروع جلوه دهند. توجه به اتحاد محافظهکاران یا راست، بدون شک عکسهایی از تحسینکنندگان هیجانزده، افرادی که به زبان میزنند و به احتمال زیاد ریک سانتوروم را به همراه خواهد داشت. چه تعداد رای در این رقابت سیاسی با یک پیشفرض عمیق به دست خواهد آمد؟ محکومیت از صحبت های سیاسی حذف شده است. این مانند "زندگی شخصی" شماست، چیزی که در حین رفتن به محل کار پشت سر می گذارید. برای اکثریت قریب به اتفاق، مسیحیت به یک شوخی ساخته شده است - زنگی که همه می دانند هرگز فرود نمی آید.
این انزوای ذهنی است. یک عقیده دقیق برای افکار مالی خاص به صورت خلاصه شده است. علاوه بر این، به اشتباه. مخالفان آموزش دیده مسائل معتبری را با اساسی ترین شبهات در کتاب مقدس کتاب مقدس ارائه می کنند. حقیقتاً، حسن اساسی آموزش نیز سیاسی شده است. اعتماد به یک موجود الهی در حال حاضر با احمق یا بی سواد بودن مرتبط است.
همه اینها به همین ترتیب آزاردهنده است. این امر AU HASARD BALTHAZAR را بسیار حیاتی می کند.
دیدن نمادگرایی مسیح دشوار نیست. BALTHAZAR در مورد جکاس همنام و نبردهای او است. این یک برنامه بازی تماسی از تصاویر، صدا و داستان های زیادی است. برسون یک کاتولیک فرانسوی بود و مانند هر یک از ما با اعتماد به نفس قوی، نمی توانست اعتقادات خود را در خانه رها کند. در کاردستی، این واقعیت به نحوی دوباره به خوبی تبدیل میشود.
داستان برسون مملو از عکاسی بینقص و محتوایی عظیم است. عکس ها به قدری تازه و متمرکز هستند که برسون به ما نشان می دهد با کار کمتری نسبت به توانایی هالیوود به کجا نگاه کنیم. این بسیار بی تکلف است، با این حال ما آماده شده ایم که با ژرفا دروغ بگوییم، به خصوص اکنون که از سه جنبه به زمین رقص می افتیم. او به طور کلی گفت که بهترین راه برای عکس گرفتن از نزدیک و از جلو است. گاهی اوقات، این ثبات بیش از حد است، لذت بخش نیست، اما فقط زمانی که در ورودی های به سرعت تغییر یافته استفاده شود. اغلب اوقات، در هر صورت، عکاسی او فوقالعاده است - شاید بیشتر یادآور مکتب ایتالیا باشد تا دیگر آثار فرانسوی معاصر. علاوه بر این، محتوای فوقالعادهای وجود دارد که بخش بزرگتری را در آرامش صرف میکند، با توجه به قابلیت تصویر. این به طور مشابه مرهون قرارداد توده و شادی محدود در داستایوفسکی است.
بسیاری در مورد سبک بصری درخشان برسون اظهار نظر میکنند، اما او از صدا نیز استفاده میکند. چند سروصدا، شبیه به یک جیرجیرک یا یک چرخ جیرجیر، دائماً از حاشیه به فرمانروایی تغییر مکان میدهد. او این تابلوها را در لایه ها، هر چند ساده، توسعه می دهد. آنها ابتدایی هستند، اما به یکباره هرگز آزاردهنده نیستند. نظم و انضباط او تناقض را به جای از بین بردن آن روشن می کند.
فیلمی دردسرساز، در عین حال کاملاً رضایت بخش. نمادگرایی و تصویرسازی دقیق را نادیده نگیرید. اگر همه چیز برابر باشد، از صمیمیت میان برسون و موادش قدردانی کنید.
دانلود فیلم Au Hasard Balthazar 1966 (ناگهان بالتازار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به نظر می رسد که اینگمار برگمن کار می کند، با این حال من فکر نمی کنم که او بتواند اینطور یک جکاسی را هماهنگ کند. این حیرت آور است که به نظر می رسد یک موجود است که با تغییر و خط چشم با استعداد، اجرای واقعی را روی صفحه نمایش می دهد. فکر نمیکنم فیلمی واقعاً این کار را انجام داده باشد، و تجربهای غیر معمول را رقم بزند.
عکسهای لحظهای از نظرات آن، قلب بیشتری نسبت به برگمان دارد. صرف نظر از اینکه به طور معقول بیان شده است یا خیر. از آنجایی که یک نظرسنجی دیگر می گوید که فیلم به خانه نزدیک است. من فکر می کنم رابرت برسون چیزهای متعددی است، با این حال او بیش از حد ماشینی است، بیش از آن مغزی است که هرگز شخصی نیست. به احتمال زیاد از این اثر محافظت میکنم، به این دلیل است که برسون احساس میکند یک ساعتساز جدا شده از نوع بشر است، حتی زمانی که در حال انجام این اوج فوقالعاده شگفتانگیز است. این از نظر منطقی احساسی است.
"اینگمار برگمن نیز برای توصیف فیلم گفت: "این بالتازار، من بیانی از آن را درک نکردم، بسیار خسته کننده بود... یک جک، تا آنجا که من ممکن است نگران باشم، کاملاً دلهره آور است، با این حال یک فرد به طور کلی جالب است."
اکنون این یک انباشته و گستاخی است، و احتمالاً محتاط است. احتمالاً برای او بسیار نزدیک است، او احتمالاً می خواست پاسخ دهد به عنوان یکی از فیلم های باورنکردنی او در نظر گرفته می شود. این چیزی است که ما آن را سرکوب تفاوت های کوچک می نامیم.
اولاً، من مطالعه او را نمی بینم، به این دلیل که از چشم آن غیرقابل تصور است. نه اینکه انسان را روی الاغ بسط دهد.
هر چند به طور معمول او با رعایای مسیحی خود سرزنش می کرد. جکاسی شخص مقدسی است که بخشی از تفاوت های ظریف را به تصویر می کشد که نباید به تماشاگر اجازه دهید از طریق مبادله فیلمی در مورد آن بداند. نه به ذکر خط انفرادی دیالوگ.
اما برگمن این را بر اساس شرایط مشکوک رد میکند و میگوید، جک برای رفتار غیراخلاقی مجهز نیست، توانایی آن در صفحه نمایش بیهوده است. او نحوه انعکاس چیزها در برابر تجاوز شخصیت های انسانی را نادیده می گیرد. با خط چشم های ثابت الاغ، مدام در حال ساخت یک لبه بعدی است، یک تئاتر و یک متا تئاتر روی دوبل. یک مسیح و یک جهان افتاده در حال انجام پینگ پنگ، به عنوان تصویر معروف او در حال بازی شطرنج با مرگ.
من نتوانستم این را پس از نظرسنجی ارزیابی کنم. Lancelot du Lac یکی از مواردی بود که من به دلیل پرواز پذیری محض از آن لذت بردم. در اینجا، من عاشق جکاسی هستم، من عاشق فکر، من عاشق صحنه ها و تغییر هستم، با این حال آن کاری را انجام می دهد که می توانستم بدون کیشلوفسکی انجام دهم، بیش از حد روی دکمه است. من هنوز مه آلودترین ایده را ندارم که چگونه فیلم های برسون را به طور کامل مطالعه کنم، به این دلیل که آنها آنقدر در آثار مدفون هستند که نمی توانم آنها را خیلی احساس کنم.
هنوز هم احساس می کنم کمی شک دارم که قانع کننده باشد دلیل نیاز به مخالفت با ناگهان بالتازار است و یک روز بر من غالب خواهد شد، جکاسی بیش از حد جذاب است. دیدن ساعت ساز در حال کار باعث خوشحالی است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.