در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Betrayed 1988... لطفا منتظر بمانید ...
یک مامور اف بی آی در ظاهر راننده کمباین، عاشق کشاورزی که در پشت پرده یک نژاد پرست سفید پوست است شده و...
یک مامور FBI که خود را به عنوان راننده کمباین معرفی می کند ، عاشقانه با یک کشاورز در غرب میانه درگیر می شود که زندگی دوگانه ای را به عنوان برتری نژاد سفیدپوست سپری می کند.
دانلود فیلم Betrayed 1988 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در یک ثانیه حساس در فیلم Betrayed، گروه ارتش محلی متعصب که نقطه کانونی فیلم هستند، یک بانک را غارت می کنند و یکی از آنها توسط یک متخصص FBI کشته می شود. وقتی در حال حاضر از او پرسیده شد که او چگونه به قتل فکر می کند، متخصص می گوید که این چیزی شبیه پاک کردن خاک از کفش او بود. ما غالباً ترجیح میدهیم افرادی را که در تحقیر و وحشیگری شرکت میکنند کاملاً «غیر انسانی» بدانیم. ما باید بپذیریم که آنها بدون احساسات، بدون انسان، بدون صداقت و در بیشتر موارد بدون محبت هستند. به بیان ساده، باید بپذیریم که آنهایی که چشم اندازهای عظیم دارند فقط جانور هستند و بس. علاوه بر این، این طور نیست، که به نظر من نشانه "خیانت شده" است. افرادی که به استانداردی که جامعه به عنوان سوگیری های خطرناک تصمیم گرفته است پایبند هستند، در واقع بسیار پیچیده تر هستند و غالباً تعداد بیشتری از نوع بشر از آن چیزی است که ما بخواهیم باور کنیم.
داستان بر اساس دو شخصیت است: گری سیمونز، با کلاس و عمق بسیار توسط تام برنگر، رئیس یک گردهمایی ارتش محلی ستمگر نژادی در همان نزدیکی، و کاترین ویور، نامدار کیتی فیلیپس (با اعتبار و دقت کامل توسط دبرا وینگر)، متخصص FBI که به حمله میپردازد، بازی کرد. دور همی. هدف او: ارتباط سیمونز و گردهمایی او با کشتن یک سر عضله شوک رادیکال که در ابتدای فیلم کشته می شود، اپیزودی که به شدت شبیه مرگ واقعی مدیر رادیو دنور، آلن برگ، یک شخصیت لیبرال است که به خاطر آن شهرت دارد. قطع تلفن از مهمانان و سایر بی ادبی های روی هوا. (در واقع، او شناخته شده ترین و در عین حال منفورترین شخصیت رادیویی در منطقه جغرافیایی خود بود.) FBI نیز باید هر گونه ترتیبات آزمایشی را که ممکن است این گردهمایی آماده می کند را مخفی کند که می تواند شامل کشتن افراد VIP یا بالقوه سیاستمداران باشد. br/>
در ابتدا، فیلیپس می پذیرد که FBI افراد غیرقابل قبولی را تعیین کرده است، زیرا به نظر می رسد علیرغم استفاده از کلمه N و جوک های متعصبانه دوره ای، آنها تمام ویژگی های آرام بودن صمیمانه و دوستانه را دارند. به خانمها احترام میگذارند، و آنها اغلب به کسانی که خوش شانس نیستند کمک میکنند. گری سیمونز یک پدر ثابت قدم، یک ساکن نمونه که افکار واقعی خود را بیان می کند، یک کارمند سخت کوش و یک فرد صادق است. او به طور کلی تلاش می کند تا بهترین انتخاب را انجام دهد. او آرام است و اغلب درباره دیدگاه های سیاسی خود صحبت نمی کند. علاوه بر این، فیلیپس نیز به همین ترتیب از دو جوان فوقالعادهاش که صادق هستند و در عین حال با تعصبی که ممکن است بعداً خود را بهعنوان تحقیر و وحشی نشان دهد، آموزش داده میشود. فیلیپس برای افزودن به آشفتگی، در نهایت تسلیم سیمونز میشود و باید بپذیرد که او مردی غیرقابل قبول است.
اما وقتی فیلیپس بیشتر در میان عزیزان اطرافیان سیمونز فرو میرود، متوجه میشود که او استثنایی است. خارج از پایگاه پس از اینکه سیمونز «شکار» را آغاز کرد، یک بازی مرگبار که در آن یک سیاهپوست آمریکایی گرفتار شده توسط جمعی از سفیدپوستان مانند فاکس چیس انگلیسی با سلاحهای برنامهریزیشده تعقیب میشود، او میفهمد که غیر از تصورات زیربناییاش، چیز دیگری در این تجمع وجود دارد. سپس، در آن نقطه، یک اردوگاه راه اندازی نشان می دهد که معتبر است، که سیمونز و شرکای نزدیکش افرادی هستند از یک دسته پیچیده برتری طلب با انجمن هایی در سراسر کشور تا افرادی که به یهودیان، آفریقایی-آمریکایی ها، همجنس گرایان و ... اعتماد دارند. لزبین ها، و عملاً برخی دیگر از گردهمایی های قومی غیرسفیدپوست، پیشنهاد می کنند که شغل خود را در فرصتی غیر از زندگی خود بکشند. آنها دفاع کرده اند که باید تلافی کنند. علاوه بر این، این گردهماییها اهداف آنها برای تمسخر و همچنین برای درگیریهای وحشیانه پیشنهادی است.
دنیای دیگر فیلیپس روابط او با FBI است که همچنان او را مجبور میکند تا کاری را که آغاز کرده است به پایان برساند و هدف اصلیاش را به پایان برساند. باقی ماندن در خانواده گروه افبیآی، برخلاف «خانواده او» در غرب میانه، مردهاند، نسبت به هزینههای هولناکی که این وظیفه برای فیلیپس میکشد، کمتر فکر میکنند، و نسبت به کاری که واقعاً انجام میدهند تا حدودی خونسرد هستند. متخصصان اقتدار عمومی کمترین درک را دارند که با وجود ذهنیت های فاجعه بار نژادپرستان، آنها افرادی واقعی هستند که عشق می ورزند، ناله می کنند و به شادی نیاز دارند. در حالی که FBI باید متعصبان را در یک جعبه کلیشه مفید قرار دهد، فیلیپس اذعان می کند که غیر از تحقیر آنها چیز دیگری نیز برای این افراد وجود دارد. در هر صورت، او متوجه می شود که تصور ناقص آنها از واقعیت در انبوهی از توجیهات گیج کننده وجود دارد که دیدگاه آنها را توسعه می دهد. آنها خودشان را متقاعد کردهاند که اصلیترین تحقیر و وحشیگریشان میتواند آنها را نجات دهد.
فیلم به نبردی بین این دو جهان تبدیل میشود و در نقطهای مشخص، فیلیپس شروع میکند به اینکه کدام طرف «خوب» است. طرف، و در نهایت او باید بین این دو تصمیم بگیرد. این همان چیزی است که ناهماهنگی در این است که ما نیاز به "مبارزه" با تعصب داریم و نمی توانیم با افراد "مبارزه" کنیم، زیرا فقط به عصر متعصبان و در آینده انرژی می بخشد و اظهارات آنها را بیان می کند. شاید حتی نتوانیم با دیدگاه ها مبارزه کنیم. شاید ما واقعاً بخواهیم آنها را علیرغم ذهنیتهایشان گرامی بداریم و شاید این امر محبت بیشتری را تشویق میکند، زیرا ظاهراً تحقیر فقط باعث تحقیر بیشتر میشود و توجه چندانی به این که ما در کدام طرف هستیم، نیست.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.