«لوک جکسن» (نیومن) به جرم شکستن دستگاه های پارکومتر در یکی از شهرهای کوچک جنوب امریکا به دو سال حبس با اعمال شاقه محکوم می شود. او در زندان ابتدا به دلیل خونسردی بیش از حدش مورد نفرت «درگلاین» (کندی)، زندانی گردن کلفت، قرار می گیرد. اما خیلی زود حس احترام «درگلاین» را جلب می کند و با هم اقدام به فرار می کنند...
"لوک جکسون" زندانی شجاع و خونسرد است که چندین بار اقدام به فرار کرده و دوباره دستگیر شده است. زندانی های دیگر "لوک" را تحسین می کنند. با این وجود کارکنان کمپ در تلاش هستند تا "لوک" را آزار دهند و ...
مردی به نام لوک جکسون، در حالت مستی چند دستگاه پارکومتر رو میشکنه و به دو سال حبس محکوم میشه و ...
وقتی لوک جکسون (پل نیومن) جنایتکار خرده پا به دو سال زندان در مزرعه زندان فلوریدا محکوم می شود، نه بر اساس قوانین نگهبان سادیست (استروتر مارتین) و نه دراگلین (جورج کندی) ساکن حیاط که سنگین است، بازی نمی کند. در نهایت اراده شکست ناپذیر پسر جدید را تحسین می کند
دانلود فیلم Cool Hand Luke 1967 (لوک خوش دست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شخصیت شورشی در هالیوود پس از مرگ جیمز دین یک دوره گذار را پشت سر گذاشت و تا اواخر دهه شصت ویژگی های مشخص خاصی کسب نکرد ...
سه شورشی / ضد قهرمان تثبیت شده در فیلم Cool Hand Luke ها پاول نیومن ، وارن بیتی و استیو مک کوئین ...
در سال 1967 ، مخاطبان صفحه نمایش در معرض دو شخصیت قهرمان شورشی جدید قرار گرفتند ، کلاید بارو ، یک شورشی بدون علت و دارای دلایل کافی برای حمله به هر کس بانک ، و لوک جکسون ، ضدقهرمان "متولد شده برای از دست دادن" ، اما مردی پر از غرور و عزت ...
"Cool Hand Luke" کار نیومن را به عنوان یک شورشی دیگر ، غیر conformist ، یک قهرمان کامل که هر کجا سیستم را شکست می دهد ...
فوق العاده توسط استوارت روزنبرگ کارگردانی می شود ، نیومن یک چیدمان کامل از احساسات را نشان می دهد که به هر تفاوت و ظریف حمله می کند ... منابع واقعی فرماندهی فنی او بازیگری تأثیر آن را نفسگیر می کند ... فیلم (نامزد 4 جایزه اسکار) چهارمین نامزدی اسکار را برای او به ارمغان آورد ...
نیومن دوباره یک تنهاتر بدبین است ، اما همچنین جذاب است و همه چیز محاسبه می شود تا ما را با خود درگیر کند. مانند "هومبر" ، فیلم با کلوزآپ های صورت او آغاز و پایان می یابد ، اما در اینجا ، به طور مناسب ، لبخند جذابی دارد
دهانه ای که او آبجو می نوشد ، قسمت های بالای پارکینگ را باز می کند و به پلیس در حال ورود ، عدم انسجام مست مست دین را در آغاز "شورشی بدون علت" به یاد می آورد - عنوانی مناسب برای لوک ... او هرجا باشد ، بدون هیچ دلیل مشخصی قوانین را زیر پا می گذارد ، از جمله باند زنجیری که به آن محکوم شده است…
برخلاف پل مونی در "من از یک باند زنجیره ای فراری هستم" ، که فقط برای غذا خوردن می دزد و توسط جامعه به یک جنایتکار سخت تبدیل می شود ، لوک از همان ابتدا یک جنایتکار است ، و جنایت او ناشی از گرسنگی نیست ... این یک حرکت ضد اقتدار بی معنی - "عمل بلاعوض" اگزیستانسیالیستی که صرفاً به خاطر ارتکاب آن انجام شده است ... لوک با ما همدردی می کند نه به این دلیل که از نظر اقتصادی محروم است یا محصول یک خانه ناخوشایند است ، بلکه به این دلیل که عمل عصیان برای او عملی است توجیه خود: او قهرمان کامل دهه شصت است ...
در ابتدا ، لوک زندانیان را با بی تفاوتی و کنایه از خود دور می کند ، و سگ برتر ، Dragline (جورج کندی) با او درگیر می شود ... لوک به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد اما به جنگ ادامه می دهد ، و این - به علاوه سرپیچی مداوم او از نگهبانان - باعث احترام مردان می شود ... تحسین وقتی بزرگتر می شود که ثابت کند می تواند 50 تخم مرغ آب پز ، یکی پس از دیگری ، فقط در یک ساعت بخورد ، و این یک اقدام غیرعادی دیگر است ("کاری انجام می شود").
اما لوک به تدریج قربانی تحسین بیش از حد می شود ، زیرا آنها از او انتظار می کشند یاغی می شود ، که منجر به الگویی از فرار و اسیر می شود ... همانطور که رئیس زندان می گوید ، "آنچه ما در اینجا به دست آوردیم عدم برقراری ارتباط است برخی از مردانی که شما فقط نمی توانید به آنها برسید. " اگرچه لوک پس از شکنجه مطیع می شود ، او دوباره فرار می کند ... Dragline تحسین می کند راه گول نگهبانان را هنگام برنامه ریزی برای فرار along اما لوک می گوید که او واقعاً خراب شد ، و ادعا می کند: "من هیچ وقت در زندگی ام برنامه ریزی نکردم." انگیزه حتی آخرین اقدام او نه قهرمانی بلکه انگیزه ای است ...
مجازات جسمی شخصیت های نیومن در اینجا اغلب به حد بسیار زیادی می رسد ، زیرا لوک دائماً از درد دعوت می کند (در جنگ با Dragline ، او می گوید ، "تو" من باید مرا بکشد. "). زیربنای عصبانیت گاه شدید او ، ناامیدی در دنیای بی رحمانه بی تفاوت است ... اما این افراد به یک قهرمان نیاز دارند ، و دراگلاین اسطوره را جاودانه می کند و به آنها می گوید که "آن لوک لبخند می زند" تا آخر ... ما آخرین بار مونتاژی از عکس های لوقا را می بینیم - دیدگاه مردان از او به عنوان یک شکست ناپذیر و تقریباً جاودانه
عملکرد نیومن از بهترین های اوست ، و لوک یکی از مطالعات قطعی او در مورد عدم انطباق است ... همانطور که در "Hombre" بازی می کند ، آرام ، "سرد" ... او در طیف گسترده ای از روحیه تأثیر می گذارد: جدا شدن ساکت ، تحقیر خردمندانه ، شجاعت خام ، خستگی ، نشاط ، ملایمت ، عصبانیت ، استعفا ation
یک صحنه فوق العاده زیبا وجود دارد که در آن لوک در حال مرگ است مادر (جو ون فلت) از او دیدار می کند ... او مانند راکی گراتزیانو ، می گوید که سعی کرده پاکیزه زندگی کند ، اما هرگز راهی پیدا نکرد ... اما حال و هوای اینجا کاملاً متفاوت است: به جای احساسات شدید ، احساسات بدبینی ، افسوس ، ناراحتی وجود دارد ، پذیرش ... نیومن ناگفته های خود را منتقل می کند محبت کاملاً از طریق نگاه و عکس العمل های او ، همانطور که وی با کمال میل اظهار داشت که زمانی امید زیادی به او داشته است…
این بازیگر حتی از تلاش های پرمدعای فیلم برای ساختن او به عنوان شخصیتی مسخره از مسیح جان سالم به در برد… علاوه بر قیامت آشکار به موازات این ، او حتی در موقعیت مصلوب شدن دقیقاً به دنبال آزمایش سخت پنجاه تخمی (شام آخر؟) نشان داده شده است ... دو گفتگوی بد تصور شده با خدایی وجود دارد که به او اعتقاد ندارد - پس از آن متوجه می شود ، "من باید راه خودم را پیدا کنم ، "یک اظهار ناامیدکننده وجودی پنهان - اما نیومن آنها را با اعتقاد ساکت انجام می دهد ...
آیین مسخره او را بهتر است درب بازکن بطری ای که به جای مدال مذهبی می پوشد پیشنهاد می کند ... و ناامیدی در واکنش او نسبت به مرگ مادرش نمایان می شود ... مردان او را به تنهایی ترک می کنند ، و او می نشیند تختخوابش ، باندو بازی می کند ... او با صدایی غم انگیز و شکسته ، یک تمسخر مذهبی را می خواند: "مهم نیست که باران ببارد یا یخ بزند ، تا وقتی که پلاستیک عیسی من را گرفت ..." او نگاه می کند و شروع به گریه می کند ، اما سریع تر می خواند ، با وسواس ، خودش را کنار می کشد و تنهایی مطلق خود را در دنیایی ابراز می کند که خدایی ندارد ... این یکی از صحنه های بسیار مهیج در کل کارهای نیومن است…
موازی با "یک پرواز روی لانه فاخته" ، "عالی" دست لوک "یک کاراکتر است ، که به زیبایی ، با احساس تصویر گرافیکی و نمای سینما ساخته شده است ، یک فیلم زیبا با عکاسی عالی در رنگ ، بسیار خوب به عنوان یک سرگرمی ...
دانلود فیلم Cool Hand Luke 1967 (لوک خوش دست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
لوک خوش دست در سالهای پس از جنگ جهانی دوم در جنوب عمیق آمریکا اتفاق می افتد. لوک جکسون ، کهنه سرباز جنگ خوش شانس ، به جرم خراب کردن پارکینگ در حالی که مست بود دستگیر و به حبس در یک زندان سخت وحشیانه محکوم شد. در ابتدا رفتار ناآگاهانه و ظاهراً مغرورانه او نه تنها فرماندار زندان و نگهبانان بلکه هم زندانیانش را نیز بیگانه می کند و به زودی با یک زندانی دیگر به نام دراگلاین به درگیری کشانده می شود. Dragline بلند قامت و قدرتمند یک پیروز آسان است ، اما قاطعیت و روحیه جنگیدن لوک ، که هرگز نمی داند چه زمانی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از ترک کار امتناع می ورزد ، احترام دیگران را برانگیزد ، به ویژه Dragline که دوست صمیمی او می شود. لوک برای زندانیان به یک قهرمان تبدیل می شود زیرا آنها او را عصیانی می دانند که از ضرب و شتم توسط سیستم امتناع می ورزد. (نام مستعار او از روشی جالب در بازی با پوکر ناشی می شود ، اما همچنین به خونسرد بودن او در مقابل آزار و اذیت اشاره دارد). لوک دو اقدام به فرار می کند ، اما در هر دو بار او را بازداشت می کنند و برای مجازات توسط زندانبانانی که مصمم به شکستن روحیه او هستند ، به زندان می آورند. به نظر می رسد که آنها موفق شده اند ، اما پس از آن لوک و دراگنت آخرین شکست را برای آزادی انجام می دهند.
در یک سطح لوک خوش دست انتقادی از غیرانسانی بودن سیستم زندان آمریکایی است ، بخشی از سنتی که به عقب برگشته است به "من یک فرار از یک باند زنجیره ای هستم" و اخیراً با "Brubaker" (همچنین به کارگردانی استوارت روزنبرگ) و "آخرین قلعه" کمتر موفق ادامه می دهم. رژیم در این زندان خصوصاً غیرانسانی است. زندانیان را در طول روز در حفر خندق های زیر آفتاب گرم کار می کنند. (هرگز مشخص نیست که آیا نیاز به حفر خندق است و زندانیان منبع مفید کار رایگان هستند ، یا اینکه قرار دادن آنها در معرض تحقیر و کار بی فایده وسیله ای برای کنترل آنها و ایجاد تخلیه برای سادیست ها تلقی می شود. انگیزه زندانبانان آنها). یک لیست طولانی از مقررات کوچک وجود دارد ، که مجازات نقض آنها "یک شب در جعبه" است ، یک سلول کوچک برای سلولهای انفرادی. نگهبانان از عذاب و تحقیر زندانیان بسیار لذت می برند. فرماندار استروتر مارتین (که ترجیح داده می شود او را "کاپیتان" صدا کنند) شخصیتی کاملاً ترسناک است ، مردی کوچک با صدایی تند و بلند ، که حتی می تواند بخشی از مدیریت ضعیف را بسازد ، مانند "آنچه در اینجا داریم یک عدم برقراری ارتباط "به نظر یک تهدید وحشتناک است.
لوک خوش دست بیشتر از آن است که یک وضعیت اجتماعی-واقع گرایانه در زندان های آمریکا نشان دهد. این در دهه شصت ساخته شده است ، دهه ای که زمان تغییر آنها و در همه جا مفاهیم سنتی اقتدار به چالش کشیده شده است. مانند تعدادی از فیلم های دهه شصت و هفتاد ، "لوک دست خنک" نیز نشان دهنده این حال و هوای محبوب است. فیلمی که با آن بیشترین اشتراک را دارد "یک پرواز بر فراز لانه فاخته" است که در آن جک نیکلسون برای آسایشگاههای روحی کاری را انجام می دهد که پل نیومن در اینجا برای زندانها انجام می دهد. شخصيت صفحه نمايش نيومن غالباً از خارج از صحنه باحال و جدا بود. این ممکن است تا حدی باعث محدود شدن دامنه بازیگری وی شود - او اغلب می تواند در انواع سنتی فیلم مانند "پرده پاره شده" هیچکاک خیلی عقب بنظر برسد - اما این بدان معنی است که او می تواند در بازی با ضد قهرمانان عالی باشد فیلم هایی از این طبیعت. ("Hombre" نمونه دیگری است). در اینجا ، او در یکی از بهترین نمایش های خود ، لوک را به نمادی از مرد کوچک ایستاده در برابر اقتدار تبدیل می کند. ما می فهمیم که او در جنگ یک قهرمان بود و چندین بار تزئین شده بود اما پس از تنزل مقام از گروهبان ، او به عنوان یک فرد خصوصی جنگ را به پایان رساند. مفهوم این امر این است که نظم و انضباط نظامی به اندازه نظم زندان برای او غیرمتعارف بود و او به دلیل عمل نکردن به انکار ، درجه خود را از دست داد. حتی جرم وی را می توان اعتراض به استبداد خرد قوانین و مقرراتی دانست که پارکومترها نمادی از آنهاست.
گمانه زنی هایی در مورد پیامدهای احتمالی مذهبی فیلم و اینکه آیا لوک قصد دارد شخصیت مسیحی بودن مطمئناً ، نمایی که پس از مسابقه تخم خوردن به حالت صلیب مانند دیده می شود برگرفته از تصاویر استاندارد مسیحی است ، اما از نظر من این تمثیل عامدانه مسیحی در امتداد "سوت باد" یا "مرد امگا". در اندیشه مسیحیان ارتدوکس ، مسیح چیزی فراتر از شورشی علیه اقتدار یا حتی مردی است که به ناحق مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. او همچنین پسر خدا و فدیه دهنده بشریت است. یک صحنه تمثیل نمی سازد. با این وجود ، رنگ و بوی مذهبی فیلم بدون شک وجود دارد. اگر لوقا تمثیلی است ، تمثیل با مسیح نیست بلکه با هرکسی ، مردی در جستجوی (گاه جستجوی ناامیدانه) خداست. او ادعا می کند که به خدا اعتقاد ندارد ، با این حال مکالمات طولانی با او دارد. ترانه ای که او پس از مرگ مادرش می خواند بی احترامی ، احتمالاً کفرآمیز است ، اما کفر گناه مeverمن عصبانی است ، نه کافر. یک ملحد واقعی نمی تواند توهین کند ، زیرا چیزی برای او نیست که بتواند علیه آن فحاشی کند.
نیومن برای "بهترین بازیگر مرد" نامزد شد و جورج کندی برای بازی در نقش Dragline موفق به دریافت "بهترین بازیگر نقش مکمل مرد" شایسته شد. ، اما من تعجب کردم که لوک خوش دست به عنوان "بهترین فیلم" نامزد نشده است ، به خصوص که در نامزدی های سال 1968 فیلمی ضعیف مانند "دکتر دولیتل" وجود داشت. هرچند ممکن است آکادمی هر چه فکر کرده باشد ، "Cool Hand Luke" فیلمی است که به خوبی رشد کرده است. این یک فیلم چند لایه است که در هر یک از چندین سطح معنایی خود به خوبی کار می کند. با "من فراری هستم ...". و "پرنده مرد آلکاتراز" یکی از بزرگترین درام های زندان است. این اولین فیلم سینمایی استوارت روزنبرگ بود ، اما مانند اورسن ولز ("همشهری کین") ، سیدنی لومت ("دوازده مرد عصبانی") و برایان فوربس ("سوت باد") در اولین تلاش خود یک فیلم عالی ساخت. 10/10
دانلود فیلم Cool Hand Luke 1967 (لوک خوش دست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"زیرا راز وجود انسان فقط در زندگی کردن نیست، بلکه داشتن چیزی برای زندگی کردن است. بدون درک ثابتی از هدف زندگی، انسان به ادامه زندگی رضایت نمی دهد و ترجیح می دهد خود را نابود کند تا اینکه روی زمین بماند. نان فراوان داشت.» - فئودور داستایوفسکی.
استوارت روزنبرگ «Cool Hand Luke» را کارگردانی میکند. طرح؟ پل نیومن نقش لوک جکسون، یک دریفت جوان را بازی می کند که پس از جنگ جهانی دوم به خانه بازمی گردد. لوک یکی پس از دیگری با دست بدی روبرو می شود، و مهم نیست که چگونه کارت های خود را بازی می کند، همیشه به نظر می رسد که می بازد. فیلم با لوک، مست و بی شرم، شروع می شود که سرها را از پارکومتر می زند. مقامات سعی می کنند از حرکات روزمره ما پول نقد کنند، و این عدم آزادی لوک را از بین می برد. مرد بیچاره فقط می خواهد آزاد باشد، مرد.
پس از دستگیری، لوک به زندان فلوریدا فرستاده می شود. آنچه بعداً آشکار می شود یکی از بهترین فیلم های وجودی تمام دوران است. تجارب لوک، گفتگوهای او با خدا، انزوا و بیگانگی او، و یک جفت صحنه عمیق، که هر دو مربوط به مادرش است، "دست باحال لوک" را بالاتر از اکثر فیلم های فرار از زندان قرار می دهد.
البته در این دوره. تعدادی فیلم قوی از زندان دیدم ("فرار بزرگ"، "پل روی رودخانه کوای"، "شاه موش صحرایی"، "مرد پرنده آلکاتراز"، "پاپیون"، "لانه فاخته"، "سوراخ"، "فرار". از آلکاتراز، «مردی فرار کرد»، «شورش در سلول 11» و غیره)، اما «دست باحال لوک» موضعی اسطورهای تری دارد. ما چیز زیادی در مورد لوک نمی دانیم. او را از راه دور نگه داشته است، هرگز هنگام صحبت کردن به چشمان کسی نگاه نمی کند و همیشه پوزخندی حیله گرانه بر روی صورتش دارد. و با این حال در پشت لبخند او ما درد عمیقی را احساس می کنیم، هر چند این دردی است که با روحی سرسخت برای ادامه مبارزه مطابقت دارد.
جالب اینجاست که در حالی که فیلمی مانند "یکی بر فراز آشیانه فاخته پرواز کرد" سیستمی داشت که علیرغم ایراداتش واقعاً سعی در درمان و کمک به دیگران داشت، نهاد اجتماعی لوک فاسد و از بسیاری جهات بی معنی است. با این حال، برای مدتی لوک به آن پایبند است. او با لبخند به امور ایالتی می پردازد، چمن می کند و جاده ها را آسفالت می کند. او فقط 2 سال در زنجیر است. او می تواند آن را بسازد. و همانطور که خودش می گوید جای دیگری برای رفتن ندارد. بدون برنامه. او کارتهایش را با دوگانگی خونسرد و جدا بازی میکند.
در یک صحنه زیبا، مادر در حال مرگ لوک برای ملاقات میآید. آنچه در ادامه میآید گفتگوی تأثیرگذار است، او به ما اطلاع میدهد که تمام تلاش خود را با لوک انجام داده و چیزی جز عشق به او نداده است. و با این حال، هیچ مقدار محبت مادرانه به خانواده او کمک نکرده است. به همین دلیل، او می گوید، "کاش انسان ها مانند سگ بودند". او آرزو میکند که کاش میتوانست فرزندانش را رها کند و آنها را فراموش کند، بدون اینکه نگران حالشان باشد، چه کنند یا کجا بروند. البته او عاشق لوک است، اما از عذابی که او او را متحمل می کند متنفر است. و با این حال ما احساس می کنیم که او او را از نزدیک درک می کند. شاید او او را تحسین می کند زیرا او نیز یک زندگی با دستان بدی روبه رو شده است.
دیدگاه لوک زمانی تغییر می کند که مادرش می میرد و رئیس زندان او را بدون دلیل خاصی در جعبه ای حبس می کند. وقتی رئیس می گوید "فقط کارم را انجام می دهم"، لوک پاسخ می دهد: "این کار را درست نمی کند."
از اینجا به بعد لوک شروع به مبارزه می کند. او حاضر نیست زندگی خود را به زانو درآورد و حاضر نیست تسلیم شود. سپس فیلم به داستان مقاومت و بت پرستی تبدیل می شود. زندانیان دیگر به سرعت شروع به بت کردن لوک می کنند و روح هرگز تسلیم نمی شود. اما به جای اینکه با خود بجنگند، عقب می نشینند و لوقا را تجلیل می کنند و به او تکیه می کنند تا خواسته های خود را به تصویر بکشد. لوک شروع به عصبانیت از این موضوع می کند. "از من تغذیه کن!" او فریاد می زند اما آنها به نشستن در حاشیه راضی هستند. او یک انقلاب تکنفره است و مانند بسیاری از انقلابیون به دلیل موضعگیریاش از دور ستایش میشود، اما هرگز فعالانه مورد حمایت قرار نمیگیرد. چرا قبل از اینکه ما متوجه شویم، مردان باید به دلایلی بمیرند؟
فیلم با یک یادداشت مبهم به پایان میرسد که در آن ممکن است لوک با گلوله شلیک شود یا نباشد. آیا لوک لبخند می زند؟ آیا او می میرد؟ آیا او زنده می ماند؟ اگر او زنده بماند، آیا بقای او صرفاً آرزوی خیالی از سوی همبستگانش است؟ توجه داشته باشید که تصویر نهایی فیلم یک عکس کوتاه از یک عکس است. در یک سکانس قبلی مشخص شد که این عکس بتوار نشان دهنده یک دروغ است. همچنین می دانیم که تصویر عکس صحنه سازی شده است و خود عکس در اوایل فیلم پاره شده است. بنابراین پایان نشان می دهد که اگرچه لوک مرده است و سیستم او را کاملاً شکست داده است، اما مردان تصمیم می گیرند به او ایمان داشته باشند. آنها بر این باورند که او برخاسته است - در واقع، فیلم پر از تصاویر مسیحی است) - که او از مرگ جان سالم به در برده است و همچنان در حال مبارزه است و آن را برای همه بشریت به مرد می چسباند.
اما مانند آن عکس، باور زندانی یک توهم است. لوک مرده است، و اگرچه روحیه جنگندگی او در قلب این مردان باقی مانده است، چیزی بزرگتر لازم است تا آنها را از خواب بیدار کند و آنها را از تسلیم ضعیف تکان دهد. در پایان، «لوک دست باحال» چیزی تقریباً متناقض را پیشنهاد میکند: این که امید را باید نگه داشت تا مبادا تسلیم شویم، اما این امید که توسط نوعی توهم افسانهسازی و مشترک دامن میزند، دقیقاً همان چیزی است که تسلیم شدن را ایجاد میکند.
9/10- شاهکار تصادفی. سیارات واقعاً برای این یکی صف کشیده اند. تنها نقص یک صحنه بیش از حد احمقانه (هر چند نمادین) کارواش است.
دانلود فیلم Cool Hand Luke 1967 (لوک خوش دست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با داشتن مزیت خواندن رمان دان پیرس حدود یک سال قبل از دیدن Cool Hand Luke، با انتظار زیادی منتظر انتقال آن به صفحه نمایش بزرگ بودم. من ناامید نشدم.
دست باحال لوک به راحتی توسط گمراهان به عنوان نخ زندان طبقه بندی می شود، اما خیلی بیشتر از این است. این داستان مردی است که حاضر نمیشود میخکوب شود یا با قوانین و مقررات جامعهای که هرگز هوس نکرده در آن جا بیفتد پیروی کند. هنگامی که لوکاس جکسون به دلیل بریدن سر از پارکومتر دستگیر می شود، توضیح او به کاپیتان زندان (استروتر مارتین) این است: "شهر کوچک، کار زیادی در شب انجام نمی شود"، که باعث می شود باور کنیم او فقط مست و احمق است. بعداً، به یکی از زندانیان دیگر، او همان پاسخ را زمزمه میکند، اما مهمتر از همه اضافه میکند: «فقط چند امتیاز قدیمی را حل کن». این یک نکته کوتاه اما مهم برای کمک به تعریف شخصیت لوک فراتر از مست بودن و آسیب رساندن به اموال عمومی است. به عنوان یک سرباز، ما همچنین متوجه میشویم که لوک یک ستاره برنزی را به دست آورد، به درجه گروهبانی دست یافت، اما به عنوان یک سرباز خصوصی بیرون آمد. باز هم، شواهد اولیه مبنی بر اینکه لوک قادر به انطباق با قوانین هیچ بدنی جز قوانین خودش نیست. با این حال، شواهد روشنی به ما داده میشود که لوقا میداند چه چیزی در اصل درست است و چه چیزی اشتباه است. در یک نقطه از فیلم، زمانی که آنها لوک را در شرایطی نه چندان معقول در جعبه قرار می دهند، او به رئیس می گوید: "این را کار خودت بدانی، رئیس، درست نیست." لوک در ملاقاتی از سوی مادرش آرلتا (جو ون فلیت) با گفتن این جمله که "مرد باید راه خودش را برود" یا به قول خودش "من سعی کردم همیشه آزاد و بالاتر از آن زندگی کنم" چیزهای زیادی در مورد شخصیت خود می گوید. مثل تو تخته شو، اما به نظر نمیرسد جایی برای آرنج پیدا کنم».
با ورود لوک به زندانی که ظاهراً تا دو سال آینده خانه او خواهد بود، با دیگر زندانیان آشنا میشویم. برخی از آنها زنجیر می پوشند، برخی از آنها نه. این نکته ای است که در اوایل فیلم استوارت روزنبرگ کارگردان بر آن تاکید می کند. ما به سرعت درک می کنیم که دیر یا زود شما مطابقت دارید. شما یا همان طور که روسا به شما می گویند در خط راه می روید، یا آنها ابزاری را پیدا می کنند که شما را وادار به قدم زدن در خط کنند. همانطور که کاپیتان تکرار می کند، "برای خودت، قوانین را یاد خواهی گرفت" نکته ای که اغلب به خانه می رود.
آنچه ما در مورد جنایات آنها کشف می کنیم بسیار جزئی است. یکی به دلیل قتل عمد پس از برخورد با عابر پیاده با ماشینش، دیگری چوب لباسی کاغذی، یکی دیگر از زندانیان جدید به شکستن، ورود و حمله به زندان متهم شده است. ماهیت جنایات آنها برای ما بی اهمیت است. این امکان را فراهم می کند که این زندانیان را به عنوان مرد ببینیم، و در حالی که ما هیچ احساس همدردی واقعی با آنها نداریم، احساس انزجار از جنایات آنها می تواند باعث انحراف از هدف واقعی داستان پیرس و لوک به عنوان نقطه کانونی شود.
به دلیل فردیت لوک، طولی نمی کشد تا به طور غیرمنتظره ای برای سایر زندانیان قهرمان شود. این نقشی نیست که او انتخاب کند یا حتی بخواهد. این به طور غیرمنتظره باری را به او تحمیل می کند که باید انتظارات دیگران را برآورده کند. او هرگز ماهیت این پرستش قهرمان را به درستی درک نمی کند و اگر مجبور به مقابله با آن نباشد به همان اندازه خوشحال می شود. او هنوز در تلاش است تا راه خود را در جهان بیابد، و اگر هدف واقعی برای وجودش وجود داشته باشد.
یکی دیگر از شخصیت های اصلی Dragline (جرج کندی) است. این اوست که در نهایت این واقعیت را ثابت می کند که کول هند لوک مردی است که نمی توان او را شکست داد. به نظر می رسد که تحسین دراگلین برای لوک از این واقعیت است که او (دراگلین) قوانین چگونگی کنار آمدن را یاد گرفته است، اما با این وجود پشیمان است که بخشی از فردیت خود را در این فرآیند از دست داده است. او بقیه زندانیان در عالم صغیر است. من نمی توانم نقشی را به یاد بیاورم که جورج کندی تا به حال در آن بهتر بوده باشد، و او شایسته دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
لوک هند باحال بدون لحظات طنز به خصوص در مراحل اولیه نیست. همین لحظات است که به انتقال فیلم از مراحل اولیه به مراحل ناامیدکننده تاریک بعدی کمک می کند. شاید تنها به همین دلیل ما حتی بیشتر تحت تأثیر معضل لوک باشیم.
دان پیرس در ترجمه رمان خود به پرده سینما به همراه فرانک پیرسون، توانسته است قلب و روح رمان خود را به صحنه بیاورد. صفحه نمایش بزرگ امتیاز به یاد ماندنی لالو شیفرین اغلب بر سختی مکرر کار روی باند زنجیره ای تأکید می کند. کارگردان استوارت روزنبرگ بعد از Cool Hand Luke فیلمهای خوب بیشتری ساخت، اما به نظر من هرگز به همان درجه از کمال که اینجا میدهد دست پیدا نکرد.
پل نیومن در نقش Cool Hand Luke، یکی از به یاد ماندنیترین بازیها را در یک حرفه طولانی انجام میدهد. به تصویر کشیدن مردی که از یک فردگرای صمیمانه راه را طی می کند، به مردی که ممکن است شکست بخورد و شکست بخورد، اما در نهایت هنوز تمایلی به پذیرش این سرنوشت ندارد، کار آسانی نیست. اگرچه راد استایگر در آن سال جایزه بهترین بازیگر مرد را برد، اما می توان استدلال کرد که نقش نیومن دشوارتر بود، زیرا به طیف های ظریف متفاوتی در شخصیت نیاز داشت. در مورد شکست Cool Hand Luke در دستیابی به نامزدی بهترین فیلم، نمیتوانم این نقص را توضیح دهم، بهویژه وقتی افرادی مانند دکتر دولیتل و حدس بزنید چه کسی به شام میآید، تلاشهای بسیار کمتری از این نامزد شده بودند.
Cool Hand Luke یک کلاسیک واقعی به تمام معناست. این فیلمی است که برای مدت طولانی در یادها خواهد ماند.
دانلود فیلم Cool Hand Luke 1967 (لوک خوش دست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
Cool Hand Luke شاید خاطره انگیزترین شخصیت پل نیومن باشد. او در نقش هاد فوقالعاده بود، اما به نظر میرسد که در این کلاسیک 1967 بالاترین نقش را داشته است.
نیومن نقش مردی به نام لوک را بازی میکند. پس از بریدن سر برخی از پارکومترها، او را به یک سیستم زندان پرتاب می کنند، جایی که مجبور می شود کارهای سختی را برای مراقبت از جاده های روستایی انجام دهد. این شخصیت باید یکی از بزرگترین معمای تاریخ سینما باشد. لوک به اندازه کافی دوست داشتنی است. مادرش به او اشاره می کند که او حتی کارهای خوبی هم داشته است. بیننده باید به این فکر کند که چرا او نمی تواند از دردسر دور بماند.
در مورد گذشته او چیز زیادی گفته نشده است. ما می دانیم که او در جنگ جهانی دوم جنگید و حتی مدال هایی هم به دست آورد. او زن و فرزندی برای نگهداری ندارد. او مادری دارد که به نظر می رسد بر اثر سرطان ریه یا برخی از این بیماری ها در حال مرگ است. به نظر می رسد سایر اعضای خانواده او از او کینه ای دارند. ما هرگز واقعاً نمی آموزیم که چرا او نیاز به بریدن سر از پارکومترها را احساس می کند، اما او به شدت گرفتار شده است. زندانی که او به آن فرستاده شده است، زندانیانش را مجبور میکند که دم خود را از دست بدهند، اما به نظر میرسد که اگر قوانین آنها را رعایت کنید با شما منصفانه رفتار خواهند کرد. لوک هیچ قصدی برای پیروی از قوانین تعیین شده توسط سرپرست یا "رئیس" که مراقب کار جاده هستند، ندارد.
لوک پس از کتک خوردن شدید از سرسخت ترین زندانی (کندی)، به سرعت شروع به جلب تحسین هم نوعان زندانی خود می کند. روحیه او با دیگران تسخیر می شود و آنها شروع به انجام کارشان سریعتر و موثرتر از همیشه می کنند. زمانی که لوک از درگذشت مادرش با خبر شد، اوضاع برای لوک رو به نزول است. او بارها و بارها سعی می کند فرار کند و به زودی سرپرست و دوستانش برای شکستن روحیه او و ایجاد تطابق با او بیرون می روند. فیلم به آزمونی از ارادهها و مطالعه شخصیتی جذاب تبدیل میشود.
بزرگترین سوالی که برای تماشاگر باقی میماند این است که «چرا؟». لوک می توانست به سادگی وقت خود را سپری کند و سپس به زندگی عادی تر ادامه دهد. با این حال، به نظر می رسد که خارج از حوزه احتمالات برای شخصیت است. او صرفاً برای تحت تأثیر قرار دادن دیگر زندانیان بیرون نیست. در یک نقطه او حتی از آنها می خواهد که با تمام قدرتشان از تلاش برای تغذیه از او دست بردارند. لوک مردی به نظر می رسد که به سادگی نمی تواند به دیگران اجازه دهد به او بگویند چگونه زندگی کند. چند لحظه وجود دارد که او آشکارا وجود خدا را زیر سوال می برد، اما این زاویه چندان دور نمی شود. این فقط باعث می شود که نگهبانان بخواهند بیشتر از او سوء استفاده کنند، اما همین. دیدن اینکه این مرد مدام برای خودش حفره ای بزرگتر و بزرگتر می کند، تقریباً خسته کننده می شود. در یک نقطه لوک مجبور می شود به معنای واقعی کلمه این کار را انجام دهد.
لوک خوش دست دقیقاً چه چیزی را می خواهد به ما بگوید؟ به نظر نمی رسد که طرفدار نافرمانی باشد. هنگامی که لوک برای نگهبانان دردسر ایجاد می کند ما برای لوک تشویق می کنیم، اما وقتی او را تنبیه می کنند درد او را احساس می کنیم. نتیجهگیری فیلم بیشتر از اینکه الهامبخش باشد، تلخ است.
کارگردانی روزنبرگ فوقالعاده است و بازیگران نقش مکمل درخشیدهاند. جورج کندی برای بازی خود برنده جایزه اسکار شد. در کل لوک خوش دست عالیه که نباید از دستش داد! 10 از 10 ستاره از The Hound.
دانلود فیلم Cool Hand Luke 1967 (لوک خوش دست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نظر دیگری را در اینجا خواندم که می گفت این و One Flew Over the Cuckoo's Nest دو فیلم هستند که تقریباً یکسان هستند. وقتی داشتم Cool Hand Luke را تماشا میکردم، فیلم کلاسیک دیگر (برای من بسیار خارقالعادهتر) فیلم «آشیانه فاخته» را به یاد آوردم، زیرا قهرمانش قدرتی را به سختی یک تن بر آجر میکوبید. اما تفاوت بزرگی بین این دو فیلم وجود دارد - در آشیانه فاخته، شما در نیکلسون یک شورشی را داشتید که بدش نمیآمد حرفهای واقعی را به مردمی که در وضعیت بدش قرار داشتند، برسانید، و افرادی که با آنها محبوس شده بود در واقع، مدرک پایه، عاقل همانطور که از عنوان نشان می دهد، نیومن «باحال» است، زیرا او واقعاً در بیشتر قسمت های تصویر دیالوگ زیادی ندارد، و سیستمی که او به آن دست می زند، قرار نیست به او و افرادی که با آنها «کمک می کند» باشد. آنها در گروه زنجیرهای حضور دارند تا الاغ را از بین ببرند و کاری را انجام دهند که هیچ کس عاقل آن را انجام نمیدهد، مگر اینکه با اسلحه به آن اشاره شود. اگرچه از سوی دیگر، این پویایی نیومن، در میان یک فیلم زندان بسیار خوب، هنوز هم Cool Hand Luke را به خاطر روش هایش در خنثی کردن سیستم کاملاً به یاد ماندنی می کند.
این همچنین به نوبت یک فیلم اغلب خنده دار است. با محوریت شرط بندی 50 تخم مرغ که صرفاً بسیار سرگرم کننده است. و این همان صحنه ای است که تقریباً کسی را به یاد آن صحنه در آشیانه فاخته می اندازد که در آن همه آنها در طول "بازی بیسبال" در تلویزیون عصبانی می شوند. اما گاهی اوقات فیلمسازانی که فیلم Cool Hand Luke را انجام میدهند، ممکن است کمی تمثیل در مورد چنین مجموعهای از وقایع ساده، کمتر از حد لازم، یک داستان به نمایش بگذارند. در پایان دنباله 50 تخم مرغ، نیومن اساساً روی میز گذاشته می شود - و من مطمئن هستم که قرار است عمدی باشد - به شکل مسیح. این در بسیاری از قسمتهای دیگر فیلم پخش میشود، زیرا شاید واقعاً اینطور تصور میشود که او برای گناهان زندانی دیگر رنج میبرد، و حتی ممکن است روزی برای همه آنها بمیرد. این طرف در نهایت کمی موعظه گر می شود، حتی اگر قرار باشد ظریف باشد، که فکر نمی کنم اینطور باشد، و از لذت بزرگتر تماشای چنین عکسی می کاهد.
زیرا واقعاً جدای از تمثیل، این فقط یک عکس قدیمی خوب از زندان است و مرزهای زاویه فرار زندانی را جابجا می کند، مانند اینکه لوک نیومن در تمام نیمه دوم فیلم فرار می کند! همچنین به نوعی تلخ و شیرین است که سازندگان فیلم تصمیم میگیرند نشان ندهند که نیومن چگونه اسیر میشود، اما در ابتدا آن را به عهده زندانیان میگذارند - که پس از کتک خوردن توسط شخصیت جسور جورج کندی برنده اسکار، و مجبور کردن آنها برای درست کردن جادهای مانند یک رقابت دیگر. - و سپس ناگهان او دوباره گرفتار شده است. در یک نقطه این حتی منجر به خط کلاسیکی میشود که زمانی در آهنگ Guns n Roses نمونهبرداری شده بود، "آنچه ما اینجا داریم عدم برقراری ارتباط است" توسط بازیگر شخصیت همیشه عالی استروتر مارتین. اگر چه اگر واقعاً به دنبال پیام یا تمثیل نیستید، آن هم فقط یک فیلم «پسر» واقعاً شیک، به بهترین معنای کلمه، با صحنههایی مانند دختر عذابآور، ماشین را جلوی زنجیر میشوید. -صحنه باند، و البته صحنه هایی که فقط به آنها نشان می دهد که مانند افراد واقعی رفتار می کنند. پر از استعدادهای بازیگری است، کندی، دنیس هاپر، لوک اسکیو، و حتی یک گیتار که هری دین استانتون میزند/خواند. (اگر شما هم مثل من فیلم های استنتون مانتو دیده اید خیلی جالب است).
و بالاخره خود نیومن است، قطعاً در یکی از نقش های اصلی اش حتی اگر یک شاهکار کامل نباشد. . در اینجا او در واقع شخصیتی را از کسی خلق میکند که واقعاً به نوعی هیچکس و بدون هدف واقعی است. او حتی نمیداند وقتی از زندان بیرون میآید چه کار کند، حتی وقتی تا شیکاگو هم پیش میرود. او در یک نقطه می گوید: "من هیچ وقت در زندگی ام برنامه ریزی نکردم." اینکه شخصیت فقط شاید 15 خط در فیلم Cool Hand Luke داشته باشد برای نیومن هم مشکلی نیست. او چنین شخصیت لاغری، در نهایت، دوستداشتنی و قوی میسازد، و چنین ضدقهرمانی را بهطور باورپذیری انجام میدهد، بهویژه زمانی که بیش از همه به او نیاز است تا نقشهای بازیگریاش را در انتهای تصویر قرار دهد. حتی اگر زیاد اهل فیلم های زندان نیستید - و لوک خوش دست روحیه ای دارد که به فیلم های دهه 30 بازمی گردد (به روشی خوب برای طرفداران قدیمی) - ارزشش را دارد ببینید نیومن در کنار بازیگران دیگر چه می کند. همچنین دههها بعد از آن به خوبی ادامه مییابد، که نه تنها برای نیومن، بلکه برای فیلمنامهنویسان و کارگردان استوارت روزنبرگ، که احتمالاً نقطهی برجستهای از یک حرفهی فیلمساز در غیر این صورت کاردان است، اعتبار دارد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.