در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم George Harrison: Living in the Material World 2011... لطفا منتظر بمانید ...
مستند به وسیله تصاویر آرشیوی، صحبت با دوستان، خانواده و همکاران "جورج هریسون" درباره زندگی او صحبت کرده و چگونگی تبدیل شدن معنویات به یکی از بزرگترین قسمتهای زندگی او را به تصویر می کشد...
خانواده و همکاران "جورج هریسون" ، به وسیله تصاویر آرشیوی ، صحبت با دوستان ، درباره زندگی او صحبت کرده و چگونگی تبدیل شدن معنویات به یکی از بزرگترین قسمتهای زندگی او را به تصویر می کشد ...
جورج هریسون: زندگی در دنیای مادی مارتین اسکورسیزی، فیلمساز، زندگی جورج هریسون، موسیقیدان، مصاحبهها، فیلمهای کنسرت، فیلمهای خانگی و عکسها را بررسی میکند...
دانلود فیلم George Harrison: Living in the Material World 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
مارتین اسکورسیزی به چه دلیل تصمیم گرفت فیلمی درباره جورج هریسون بسازد؟ او به چه دلیل تصمیم گرفت فیلمی درباره دالایی لاما بسازد؟ یا از سوی دیگر دوره بی گناهی؟ در حالی که این یک روایت دیگر در مورد یک نماد نیمه خداست، که از رقص سه قدم آخر خود اسکورسیزی، بدون کورس خانه: پرش به دیلان و تمرکز بر نور، ردیابی می شود، اما از نظر سبک و لحن به سند دیلن، به عنوان نمایه ای از یک مرد نزدیک است. از زمان خود و چگونگی زنده ماندن از آن.
بر خلاف دیلن، که حتی برای کنجکاوترین طرفداران یک راز است (یا فقط یکی از ناخوشایندترها، بستگی به دیدگاه شما دارد)، جورج هریسون طبق همه حسابها، از سوابق و ملاقاتها، راز دارد. مراقبت از کسب و کار با احترام اخروی و خلاق که دغدغه ها و افکار متفاوتی داشت و همه آنها را در طول زندگی اش در میان گذاشت - یا از طرف دیگر، در حالی که شاید در استودیو ضبط یا به عنوان سازنده فیلم نبود، پس در آن زمان، با مهد کودکش به احتمال زیاد نمیتوان ارتباط بین بچهای که در یک شب سخت با یک فرد مسن در یک مهد کودک (یا تا آنجایی که مربوط به سالمندی است که از جان خود در برابر یک جنایتکار محافظت میکند) را ردیابی کرد. همانطور که او در سال 1999 این کار را کرد، اما همه چیز اینجاست.
من ممکن است هریسون را به اندازه ویو دیلن روشنگر ندانم، اما آیا این ایده خوبی برای او خواهد بود؟ با این حال، اسکورسیزی شاید به شیوهای سرراست خود، راه سادهتری را دنبال میکند یا فردی از طریق جنبه عمیق با او ارتباط برقرار میکند. هریسون کسی بود که از طریق ماهاریشی، موسیقی هندی، تفکر فراطبیعی، راهی برای عبور از هیاهوی پیشرفت غربی پیدا کرد.
درگیری چیزی است که در اینجا جذاب است و اسکورسیزی نیز آن را می داند. در حالی که رئیس مجذوب احساسات عظیم در فیلم George Harrison: Living in the Material Worldهایش است (برای اطلاعات بیشتر در مورد آن، هر چیزی را با دنیرو ببینید)، او همچنین مجذوب این میشود که چگونه یک نفر با حالتی آرام در سطحی سطحی که با احساس زیر آتش میسوزد، کار میکند. هریسون گیتاریست گروه بیتلز بود و پس از آن زمانی که جدایی رخ داد، او نیاز داشت که راه دیگری را جدا کند و دنبال کند. او هنوز یک ستاره پاپ بود، و به یاد ماندنی ترین مجموعه مستقل او، بی نظیر "همه چیزها باید بگذرد" در ده بهترین رئوس مطالب قرار گرفت. با این حال، چگونه میتوانست با درسهای هاریا کریشنا، دوران کودکی مشترک لیورپول انگلیسی را در خود جای دهد؟
البته، ساعت اصلی این سه فیلم 1/2 ساعته عظیم به او و بیتلز اختصاص دارد و دیدن ضبط، شنیدن آهنگها، یافتن بینشهای خاصی در مورد ملودیهایی که هریسون برای این گردهمایی ساخته است، بسیار عالی است (به عنوان مثال اولین ملودی که او ساخت، "اگر واقعاً کسی را میخواستم"). سپس قسمت بعدی در مورد پیگیری عمیق است، یا آنچه در نزدیکی آن است، که با آغاز حرفه اجرا ترکیب شده است (و بدیهی است که بخشی از داستان های محبوب فراز و نشیب های قلبی از طریق پتی و اریک کلاپتون گنجانده شده است).
بخشی برای فیلم-بخشی از حرفه او وجود دارد، جایی که به عنوان یک مرد صادق، اما نه دقیقاً (می بینید که گیج کننده است) "بیشترین هزینه ای را که کسی برای بلیت فیلم پرداخت کرده است" برای آن پرداخت کرده است. زندگی برایان مونتی پایتون. و پس از آن در مورد تزکیه او، همسر دومش، اولیویا (و - برای من یک جورهایی شوکه کننده - صراحتی که اولیویا، سازنده فیلم و ساختن کتاب اسپین آف فیلم، در مورد بی وفایی هاریسون در ازدواجشان بحث می کند. چیزی که من واقعاً به آن احترام میگذاشتم)، و چیزهای مختلف مانند روابط خویشاوندی، دزدی در سال 1999، و مرگ او از سرطان کمتر از حد ایدهآل.
George Harrison: Living in the Material World اسکورسیزی بدون موسیقی نخواهد بود، و سلام، این جورج است. هریسون، بنابراین، چیزهای خوب زیادی در اینجا وجود دارد (به طور غم انگیز، برای اهداف من، «مغز من روی تو تنظیم شد» وجود ندارد)، و رئیس از طریق ناظر، رویکرد باشکوه دیوید تدسکی برای کاوش در داستان با موسیقی وجود دارد. افتتاحیه و نحوه عبور «همه چیزها باید بگذرد» را در فیلم George Harrison: Living in the Material World WW2 تماشا کنید، سپس، در آن مرحله، با بخشی از موسیقی مرسومتر دهه 1940 ترکیب شد تا بخشی از شکوه و عظمت اسکورسیزی را ببینید. علاوه بر این، جلسات در بیشتر موارد روشنگر و شایسته هستند، بیش از یک بار با تمجید و تمجید (شاید همانطور که می توان انتظار داشت) در حالی که هنوز چند دقیقه برای کارهای عجیب و غریب هریسون - مانند داستانی که تام بی اهمیت در مورد یوکلل ها تعریف می کند - اختصاص داده است. بخشی از عیب های او به عنوان یک مرد و صنعتگر.
مطمئن نیستم که برای طرفداران George Harrison: Living in the Material World یک تن نور جدید را متمرکز کند، اما برای تازه کارها باید تخصص بالایی داشته باشد. چیزی که در نهایت در مورد فیلم باورنکردنی است، رشته داستان است، و اینکه چگونه تهیهکننده در جهش به اطراف، یا جلوتر رفتن و پیشبینی اینکه جمعیت باید ادامه دهند، دریغ نمیکند. به عنوان مثال، مجموعه بیتلز ساده نیست. ما شاهد وجود هر روزه در جنبهها، دورههای زمانی مختلف هستیم و به نظر میرسد که بیشتر از سند دیلن نیست. این سرخوشانه، متفکر، موقر، سعادتمند، سرگرم کننده، تا حدودی گنگ و تا حدودی کمتر از عالی است. من نمی توانم کنار بیایم تا به زندگی و کار برگردم.
دانلود فیلم George Harrison: Living in the Material World 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من نمی توانم اطلاعات مستقیمی را در مورد نکاتی که بسیاری از تحلیلگران در اینجا به آنها توجه می کنند تضمین کنم، با این حال می توانم بگویم که تقریباً تمام کتاب های انتقادی توزیع شده در مورد بیتلز به عنوان یک قانون کلی و به طور خاص هریسون را مطالعه کرده ام. من مسائلی را که افراد درباره George Harrison: Living in the Material World بیان میکنند کاملاً درک میکنم: طولانی بدون تعدیل یا جامع. به طور کنجکاوی در چند موقعیت کلیدی ساکت است (شاید خواسته های اولیویا هریسون در اینجا متغیر باشد؟) از دست دادن چند موضوع اصلی (البته به عنوان مثال، دیلن برای بحث در مورد هر چیزی به روشی ارزشمند بسیار مشکل ساز است). به هر حال، من معتقدم که باید به چندین موضوع مطرح شده بپردازم.
1. Re: نمایش برای بنگلادش. مبلغ جمع آوری شده توسط نمایش واقعی حدود یک چهارم از 1,000,000 دلار بود. معاملات از تاکید مجموعه و فیلم جمع آوری حدود 12 میلیون، توسط یونیسف تنظیم می شود. پول نقد به کمک افراد آواره رفت، اما به دلیل ناامیدی هماهنگ کننده ها برای درخواست وضعیت رفع اتهام، 11 سال به تعویق افتاد. بنابراین... آماده سازی وحشتناک، اما نه یک ترفند یا یک ناامیدی.
2. پاسخ: تعهد نسبی هریسون به بیتلز. از یک منظر، شواهد بسیار مشهود است که رینگو قطعاً برای صدای بیتلز در استودیو از هریسون ضروریتر بود - گروه اساساً بدون درامر دیگری کار میکرد (بخشهایی از شایعات در مورد نشستن مک کارتنی به عکسها بستگی دارد، نه رکوردهای دقیق. توسط Convent Street نگهداری می شود؛ هنگامی که رینگو برای مدت طولانی در سال 1968 استعفا داد، جایگزین های مختلفی از جمله متخصص شیرینی زنجبیل انجام شد، و هیچ کس این گزینه را نداشت که بی تکلف و لیبرال را ارائه دهد و ممکن است جرات کنم روشی خانمانه را بگویم که بیتلز به طور غیرمنتظره ای پیدا کرد. تثبیت انتقادی در چرخه آنها، و آنها را وادار به بازگشت او می کند). هریسون در ساختن قطعاتی که به سختی مرتب شده بودند و اغلب دو بار دنبال می شدند عالی بود، که شکوه و طعم را در سطح قابل توجهی از آنچه مک کارتنی یا لنون می توانستند ارائه دهند اضافه می کرد (مثلاً 15 ثانیه هریسون در بهبود، به عنوان مثال، واقعاً ضبط را انجام می دهد). با این حال، همانطور که من می بینم، او یک نوازنده گیتار الکتریک بی حوصله بود. ملودیهای او گاهی با الاند ام برابری میکردند، اما نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که توسط مارتین، پارسونز و دیگران تأیید شده بود که هریسون برای درک افکارش در زمان استودیو به سرعت کار میکرد.
مهم است که به یاد داشته باشید که L&M برای این دوره معیارهای غیرقابل تصوری از زمان، اساساً بی حد و حصر پس از سال 1965، برای درست کردن مسیرهای اساسی و پس از آن تلاش برای راههای بسیاری برای مقابله با بهبود و بهبود و تلاش در اختیار داشت. آواز به هریسون تا زمانی که دو مجموعه اصیل آخر خلق شدند (مجموعه سفید و خیابان صومعه) هرگز این فرصت را نداشتند، و از ناکجاآباد آثار او افزایش فوق العاده ای در کیفیت، هم در آهنگسازی و هم در اجرا (Savoy Truffle، Piggies، Something، Long Lengthy Long) نشان می دهد. در اینجا خورشید می آید، در حالی که گیتار من با ظرافت هق هق می کند - اینها کار قبلی او را کیلومترها کاهش می دهند). زمانی که بیتلز اساساً گروهی بودن را کنار گذاشتند و به بازیکنان ملاقات یکدیگر تبدیل شدند، هریسون نمی تواند اتفاقی باشد. به همین ترتیب، مهم این است که او مجموعه اصلی و واقعی را به عنوان یک صنعتگر مستقل خلق کرد، همه چیز باید بگذرد - بیش از حد طولانی، در عین حال موفقیت آمیز و آهنگی مناسب، که تا حدودی شامل ملودی هایی بود که او چند سال در اطراف آن جابجا می کرد.
با توجه به تناقضات منطقی بین شیوه زندگی او و خصوصیات اخروی ضمنی او - چگونه این عجیب یا حتی قابل توجه است؟ به نظر می رسد روش کار استانداردی برای سوپراستارهای انحرافی است که یا نیاز به مشروعیت بخشی به خود دارند، یا در دور ماندن از اغوای ثروت یا هر دو مشکل دارند.
من به وضوح برای کار هریسون ارزش قائل هستم، با این حال من طرفدار بی دقتی نیستم - "دوره میانی" کار انفرادی او کاملاً وحشتناک است، فقط چند ملودی مدیر هستند. و حتی Joyous فراتر از کلمات در واقع چند آهنگ خوب است که با آهنگهای عجیب و غریب و آهنگسازی بیحرمتی احاطه شده است. آخرین مجموعه او، Conditioned، عجیب و در عین حال واقعاً جذاب است، و در سطح قابل توجهی آهنگین تر از هر چیزی است که او از زمان همه چیز باید بگذرد.
او همان چیزی بود که هویتش را داشت: نه یک نمایشگاه و میدان عالی L&M، بلکه یک تثبیت در نتیجه ثبت شده آنها بود که اگر ما به نحوی آماده حذف آن بودیم، عمیقاً از قلم می افتاد. علاوه بر این، این بحث وجود دارد که حضور او و تأثیر او باعث بهبود بیتلز از نظر منطقی، آهنگین و هنرمندانه شده است. آنها بهطور استثنایی پرخاشگر بودند: با فرض اینکه جورج ماورایی بود، بهخوبی میتوانستند عمیق هم باشند. شاید ظاهری زیبا از دنیای ماورایی، بر اساس تجربیاتی که اساساً در مورد تمایز، پول نقد و مهارت بود، اما باز هم اصلاحی که در صورت عدم حضور، بیتلز را به یک گروه کاملاً متفاوت تبدیل می کرد.
دانلود فیلم George Harrison: Living in the Material World 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ممکن است برای شما یک آهنگ بدبخت به نظر برسد، ملودی در مورد مردی که همه چیز را عزادار می کند. به هر حال، با نگاه کردن به عمیق ترین و غیرقابل درک ترین نگاه جورج هریسون، می فهمم که مرد از آنچه که شده بود و مردی که ممکن است در واقع باشد پشیمان بود، در حالی که همه اطرافیان به او می گفتند که باید به نحوی باشد. او یک بیتل کاملا متفاوت بود. او به طور کلی به اندازه جان لنون یا پل مک کارتنی بزرگ نبود، با این حال او یک توانایی پنهانی بود که بیش از هر چیز در پس زمینه کار می کرد، او مردی در پس زمینه بود که از فرصتی برای نگاه کردن از یک طرف یا تماشای آن استفاده می کرد. بیتلز بهعنوان یک منحوس، بهطور استثنایی نسبت به اینکه زندگیاش به کجا میرود، بیمیل است، با این حال، دارای بخشهایی از قدرت برای خود است، احساس محکمی از آنچه او معتقد بود که موسیقیاش باید منتقل کند: این جنبه شیرین و عمیق او که نمیتوان جلوی آن را گرفت. درون این خاصیت که بیتلز بود.
در صحنه های اولیه Residing in the Material World، روایت جدید HBO که توسط مارتین اسکورسیزی هماهنگ شده است، ما گیج کننده ترین بیتل را بررسی می کنیم، بیتلی که عموماً قبل از رادیو و تلویزیون ها، خبرنگاران، او هیچ ماده ای برای عنوان کاغذی نبود، زیرا جان و پل به او کمک کردند تا صدای خودش و آهنگ های خودش را بسازد که بخشی از مجموعه های بیتلز را زیبا می کرد، به عنوان مثال، Revolver's Taxman، White Album's When My Guitar Delicately Sobs. یا Something and Here Comes The Sun از Convent Road که تبدیل به بخشی از بیتردیدترین و عزیزترین ملودیهای بیتلز در حرفههایشان شد. ما به همین ترتیب با مردی که معلوم شد ماوراییتر است و فرهنگ هند و هندوئیسم را پذیرفته است، با همراه و نوازنده سیتار خود راوی شانکار ملاقات میکنیم، که در زمانهای مختلف در روایت ظاهر میشود و تاثیری در موسیقی و زندگی خودش داشته است. یک باد کامل او گزینهای را دید که میتوانست عمیقتر از هر یک از بیتلها باشد، چیزی که او به دنبال آن بود، چیزی به قدری خارقالعاده و بیعیب و نقص که ساعتهای زیادی را در حالت ایستاده با گوش دادن به راوی سپری کرد و به نواختن سیتار خود گوش داد و به او استراتژیهایی را آموزش داد تا به نتیجه برسد. ساخت، صنعتگری، استادکاری، استادی.
جورج هریسون شبیه دستمال مرطوبی بود که هر تجسمی را که می توانست از راوی و فرهنگ هندی حفظ می کرد، حتی بخشی از این موسیقی را با ملودی هایی مانند The Inward Light، Revolver's Love You To و Tomorrow Never Knows و گروهبان بدون شک نسبتا رادیکال. Pepper's Inside You Without You که، همانطور که می بینم، بیتلز را به جایگاهی رساند که هرگز به آن دست نیافته بود. جایی حول و حوش اولین باری که Inside You Without You را شنیدم در درون خود فکر کردم: اهمیت اینجا چیست؟ چگونه می تواند مهم ترین عامل در زندگی من باشد؟ نیازی به تفسیر نداشت، از همه چیز بالاتر رفت و پاسخ به طور قابل اعتمادی آنجا بود: به درون خود نگاه کن و در آنجا حس آشتی را کشف خواهی کرد، نه به پناهگاه، نه کلیسا، نه انسان مرکزی نیاز نداشتی: فقط تو و خدا. .
جرج هریسون توسط رشد کودک گل دهه 60 مورد احترام بود که در این روایت او در واقع از آن بیزاری می جست، یک پایان هفته که با آنها لذت می برد تنها چیزی بود که باید سعی می کرد بفهمد که اینطور نیست. آنچه او به دنبال آن بود، این جهان داروها، هارمونی و عشق آن چیزی نبود که او به دنبالش بود و او متوجه شد که باید بیشتر در مورد اینکه کجا باید به روشی واقعی و هنرمندانه برود فکر کند.
جالب است که او خودش در این روایت بیان کرد که از آنجایی که من برای مهمترین مدت فکر میکردم که او یک رادیکال است، مردی که به مواد مخدر دست میزند و راههای مختلف در رابطه با یک سیتار و دورهمی را بررسی میکند، تمام چیزی که وجود داشت همین بود. . در Living In The Material World دلیل علاقهمندی من به بیتلز را دوباره یافتهام: آنها نه تنها چهار خواننده از لیورپول هستند که بهترین تکآهنگهای دهه 60 را ساختهاند و استعداد هنری داشتند، اما در حال حاضر نیز به همین ترتیب. من طرفی از آنها را می بینم که قبلاً واقعاً به آن فکر نکرده بودم.
در طول این مستند چیز فوق العاده جذابی گفته شد، او اساساً برای مردی که همه چیز دارد می گوید، آنها هر چیزی را که می خواست به او می دادند، هر چیزی که در هر لحظه نیاز داشت، هر آنچه در درونش بود به او می رسید. اما اگر در تمام وجودت جای خالی داشته باشی، باز هم فرد ثروتمندی نیستی و نمیتوانی آن را با خود ببری. در زندگی، همه چیزهایی که مادی دارند، اساساً وقتی بدنمان را ترک میکنیم، بیفایده است و کاری که جورج هریسون به طور مداوم انجام میداد این بود که خود را از نظر فکری و عمیق برای آن ثانیه قرار دهد که باید بدنش را برای تجربه بعدی خود رها کند. من مطمئن هستم که هر جایی که باشد، با توجه به دستاوردهایش، چقدر رها شده است، سیتار خود را می نوازد: ارث، خانواده، مهد کودکش. بچه، آیا او از آن مهد کودک بسیار راضی بود؟
دانلود فیلم George Harrison: Living in the Material World 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این دو بخش روایت مارتین اسکورسیزی (تغییر شده توسط دیوید تدسکی) درباره وجود نماد موسیقی جورج هریسون، به گونهای دنیوی جورج باز میشود و شکوفا میشود از اولین عکس از برخاستن عزیزانمان از پشت لالهها در باغ وزیر پارک او تا اینکه شات خاموش تکراری.
جرج، گیتاریست اصلی گروه بیتلز، نوازنده سیتاریست تحت شاگردی همراه محترم راوی شانکار، متخصص گیتار اسلاید، که اولین مجموعه مستقل مرسوم او "همه چیزها باید بگذرد" با آهنگهایی بارگذاری شده بود. او ذخیره کرده بود (در حالی که چند نقطه در رکوردهای بیتلز برای ساخته هایش به دست آورده بود)، یک طرفدار انعکاس و تلاوت، انباری هاری کریشنا، راننده ماشین مسابقه تازه کار، منظره بان و همراهی بود که نشاتش به افراد یک متغیر معقول می بخشید. او یکی از طرفداران ویلبری، مونتی پایتون - همراه - سرمایه گذار، متحد بشردوستانه تبعیدیان در بنگلادش و فردی منطقی بود که مبارزات زندگی در دنیای مادی را درک می کرد و در عین حال به عنوان یک مغول در عمارت عجیب وزیر پارک زندگی می کرد.
در حالی که «همه چیز باید بگذرد» به سه دایره نیاز داشت، این فیلم، با موسیقی متن فوقالعاده جورج هریسون، به دو قسمت نیاز داشت.
در طول جنگ جهانی دوم در یک خانواده دلسوز لیورپودلیایی متولد شد، بخش اولیه دوران جوانی و سال های جورج با گروه بیتلز را پوشش می دهد. قسمت بعدی سال های بعد از بیتلز را پوشش می دهد. در این دو بخش، مصاحبه با عزیزان، فیلم نمایش و تلویزیون، و عکسها به شکلی باشکوه سازماندهی شده است تا داستان او را بیان کند. از آن بیایند او گفت که میتوانست از سالنهای رقص مکه بازدید کند... کمتر میدانست...
اریک کلاپتون، تام فریولوس، نیل آسپینال، اریک ایناکتیو، اولیویا هریسون دانی هریسون، پل مک کارتنی، خواهران و برادران جورج، و دیگران داستانهایی را در مورد جورج به صورت هنرمندانه به اشتراک میگذارند. بدیهی است که کلاپتون در مورد پتی بوید، خانم هایی که آن دو آن را می پرستیدند، و گذراندن آنها از معاشرت صحبت کرده است. اریک، تام تراویال، فیل اسپکتور، رینگو استار و غیره درباره چرخه ملودی جورج به اشتراک گذاشتند. تماشای اسپکتور برای من سخت بود، با این حال آنچه او باید بگوید جالب بود.
از همان روزهای اول با بیتلز، زمانی که جورج به یک ستون نویس شوخی کرد: "نیازی به نگه داشتن عکس نداریم. ما به سادگی خودمان باقی میمانیم، به شب وحشتناکی در سال 1999 که مردی دیوانهوار وارد پارک مونک شد و او و اولیویا را برید و او به سراغ نمایندگان جدید رفت و پرسید: "پس تا اینجا کار را دوست دارید؟" جورج ذهن و شوخ طبعی تکان دهنده ای داشت. پس از ظالمانه تعقیب جورج، این مرد به دلایلی عاری از جنون رها شد.
در آخرین دوران زندگی اش، مدت بسیار طولانی قبل از اینکه از بیماری جان سالم به در برد، الیویا دیگر مهم او گفت: «جرج نیاز داشت که درختان را ایجاد کند. و در مورد گرفتن جوایز فکر کنید." او در نهایت به هماهنگی و آرامش و شناخت و شناخت نیاز داشت. او گفت: «هیچ چیزی نمیتوانست جورج را طوری که ترجیح میداد بدنش را ترک کند، جلوگیری کند». تقریباً در آن زمان، دختر رینگو دچار رشد مغزی شد و او قصد داشت بعداً با او ملاقات کند. جورج از رینگو پرسید: "آیا باور داری که من باید تو را همراهی کنم؟" جورج همینطور بود، رینگوی گریان آخرین کلماتی را که همراه/ فردی بیتل به او گفت را بازگو می کند.
من آن مرد را دوست دارم. داشتن محبوب ترین بیتل/بیتل سابق برای من اعتبار، شخصیت، ملودیک و تعهدات اجتماعی دیگران را بی اعتبار نمی کند، این به سادگی نشان می دهد که جورج بیشترین تأثیر را بر من داشته است. توانایی و شخصیت او در سرتاسر زندگی روزمره قلبم را جذب کرد. او محبوبترین مجری باقی میماند، پوزخندش مات میکند، و انسانیت و فروتنیاش مرا بیرون میکشاند. من به دلیل تأثیر جورج به یک مراقبه ماندگار تبدیل شدم.
سالهای متمادی رویاهای واقعی تر از واقعی داشتم که من و جورج در حال معاشرت و بررسی زندگی بودیم.
من می خواستم این روایت را روز تحویل ببینم، با این حال زندگی برای خودم طرح های متفاوتی داشت و الان برای آن وقت پیدا کردم. به طور مداوم در طول هفت روز 25 فوریه، من به موسیقی جورج هریسون توجه می کنم تا از معرفی او به جهان تمجید کنم. من هرگز نیازی ندارم که او را به خاطر بسپارم یا از تمرکز بر تأثیر او بر من غافل شوم.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.