کریستوفر مککاندلس یک دانشجوی ممتاز و ورزشکار بوده که پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه اموری، داراییهای خودش رها و 24 هزار دلاری که در حساب بانکیاش داشت را به خیریه اهدا کرد تا برای زندگی در بیابان به آلاسکا سفر کند. در طول راه، کریستوفر با …
به سوی طبیعت وحشی به زندگی «کریستوفر مککندلس»، دانشجوی دانشگاه «اموری» که یک ورزشکار نیز هست میپردازد. «کریستوفر» پس از فارغ التحصیلی، تصمیم میگیرد تا همهی 24 هزار دلار پساندازش را به موسسهی OXFAM (که یک نهاد خیریهی بینالمللی است) اهدا کند. او حتی کیف پولش را نیز از بین میبرد و به سمت آلاسکا سفری را آغاز میکند تا در دنیای وحشی و دور از تمدن زندگی کند. او همراه خود تنها یک دوربین و یک اسلحه شکاری میبرد. «کریستوفر» در طول سفر با آدمهایی مواجه میشود که قبل از برخورد با سختیها و مشکلات طبیعت وحشی، مسیر زندگی او را تغییر میدهند...
«کریستوفر مکندلس» (هرش)، دانشجو ممتاز و قهرمان ورزش دانشگاه پس از فارغ التحصیلی تمامی پس انداز 24 هزار دلاری خود را به خیریه می بخشد و برای تجربه ی زندگی در طبیعت بکر، رهسپار آلاسکا می شود...
پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه اموری، دانشجو و ورزشکار برتر کریستوفر مک کندلس دارایی خود را رها می کند، کل حساب پس انداز خود را 24000 دلار به امور خیریه می دهد و برای زندگی در بیابان به آلاسکا می رود. در طول راه، سی
بر اساس یک داستان واقعی. "کریستوفر مک کندلس" دانشجو ممتاز بعد از فارغ ااتحصیل شدن از دانشگاه "اموری" تمام مال و اموال خود را رها می کند و همه 24 هزار دلار پس انداز خود را به خیریه می بخشد تا به آلاسکا برود و در میان طبیعت زندگی کند. در طول راه "کریستوفر" به شخصیت های برخورد می کند که زندگی او را شکل می دهند و ...
براساس داستانی واقعی. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه اموری ، کریستوفر مک کان بدون داشتن دارایی خود را رها کرد ، کل حساب پس انداز خود را به امور خیریه داد و برای زندگی در بیابان به آلاسکا رفت و آمد کرد. در طول راه ، کریستوفر با یک سری شخصیت ها روبرو می شود که زندگی او را شکل می دهند
پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه اموری، کریستوفر مک کان بدون دانشجو و ورزشکار برتر اموال خود را رها می کند، کل حساب پس انداز 24000 دلاری خود را به خیریه و مراکز پرشکوهی به آلاسکا می دهد تا در بیابان زندگی کنند. در طول راه، کریستوفر با یک سری شخصیت ها روبرو می شود که زندگی او را شکل می دهد...
دانلود فیلم Into the Wild 2007 (به سوی طبیعت وحشی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کتاب "در حیات وحش" اثر شان پن ، استدلالی پرشور و وفادارانه از کتاب Jon Krakauer در مورد Chris McCandless است. این داستان نگران کننده و پیچیده یک جوان آرمان خواه و جستجوگر است که همچنین یک کودک عصیانگر و برادر عزیز بود که پس از کالج 24000 دلار پس انداز خود را به آکسفام داد ، در یک داتسون قدیمی رفت و خانواده اش را ترک کرد ، و برای دو سال سرگردان ناپدید شد این کشور ، فقط توسط شکارچیانی که در اثر مسمومیت و گرسنگی مرده اند ، در یک اتوبوس متروک در بیابانهای آلاسکا یافت می شود.
گفته می شود به عنوان یک انتقاد از فیلم پن است که در مورد مک کانلس بدون خنثی نیست به عنوان کتاب Krakauers. درست است که امیل هیرش در نقش کریس ، که خود را در جاده به نام الكساندر سوپرترمپ می خواند ، شخصیتی بسیار شاد و جذاب است كه تمركز بر خودسری و حماقت مرد جوان دشوار است. هیرش همه چیز خود را می دهد. او مهارت خود را برای بازی در پسران خوب - به ویژه در "زندگی های خطرناک پسران محراب" و "Lords of Dogtown" و همچنین بازی در اشتباهات وحشی نشان داده است. این اولین نقش بزرگی است که او داشته و او شایسته آن است. کارهای او ترکیبی شگفت انگیز از "توانایی منفی" و سخاوت است. به طور طبیعی به او می رسد که تجسم نشاط ، جسارت و شادی است. اگر چیزی در زندگی واقعی McCandless وجود داشته باشد یا سخت گیر باشد ، در Hirsch چندان قابل توجه نیست. اما اشتیاق هرش از ماجراجویی بزرگ و کشف خود این داستان حکایت می کند. (متأسفانه ، مک كندلس هرگز آماده پذیرفتن زندگی و غلبه بر همه تردیدهایش در مورد مردم و خانواده نبود ، دقیقاً نزدیك به پایان زندگی خود.) تمام خطاهایی كه مک كاندلس داشت و اشتباهاتی كه مرتكب شد ، همانطور كه پن می گوید ، در داستان وجود دارد. اگر او حقایقی را تغییر داده باشد (و لزوماً بعضی موارد را کنار بگذارد) ، این کار را نکرده است تا برنامه های مرد جوان را شفاف تر یا انتخاب های او را عاقلانه نشان دهد ، و فیلم مملو از جزئیات خاص است.
' به طبیعت وحشی ، "واقعی" ، کمی با جنبه وحشی و بلند صدای بلند ، با موسیقی متن فیلم گهگاهی "ادی ودر" ، شخصیت های بسیار زنده ای دارد - مانند زن و شوهر جوان دانمارکی در کرانه های کلرادو ، کشاورز غلیظ و دانه درخشان Vince Vaughan ، بیوه پیر افسانه ای غمگین و خاموش هال هبروک. نوع دیگری از اضافه بار در استفاده گاه به گاه از صفحه های اسپلیت وجود دارد. اما همه این موارد همانند کتاب Jon Krakauer ، با وقفه هایی در "اتوبوس جادویی" ، جایی که کریس در حالی که به سرنوشت خود می رسید ، با قسمت هایی از سفرهای قبلی خود در طول دو سال سرگرد ، ملاقات می کرد. و قسمت های باورنکردنی آنها: پرسه زدن با یک زوج هیپی گرم. در حال رانندگی غیرقانونی و موی سر با سرعت زیاد کلرادو را در یک کایاک اجرا می کنید. کار در آسانسور بزرگ دانه و دوست داشتن آن ؛ روی ریل سوار شوید و آن را دوست داشته باشید ، تا زمانی که گرفتار شود و کتک بخورد. فرار از گلخانه در L.A .؛ اقامت با آقای پیر فرانتس (هولبروک) ، یادگیری نحوه حکاکی کمربندهای چرمی و ترغیب وی برای صعود به کوه. و سپس با یک بسته پشتی بزرگ و اراده محض به کشور برفی خصمانه بروید. صداهای زیادی از خواهر کریس بیشتر از آنچه در کتاب بود ، در مورد رابطه خواهر و برادر است. خانواده "بدون ترس" در ساخت فیلم همکاری کردند. پدر سختگیر ناسا مک کاندلس (ویلیام هرت) و مادر سرحال (مارسیا گی هاردن) به همان اندازه که او آنها را دید جذاب نیستند ، اما بیش از حد کشیده نشده اند - یا کمتر از آنها معرفی می شوند. از جمله چیزهای دیگر ، فیلم شان پن یک عمل متعادل کننده قابل توجه است.
بدیهی است که این داستان باید به یک فیلم تبدیل شود و تصور اینکه چگونه کسی می توانست این کار را بهتر از پن و بازیگران خوبش انجام دهد ، دشوار است. . تمام تلاش های کارگردانی پن از صمیم قلب و جدی بوده است ، اما به سوی طبیعت وحشی های او تاکنون بزرگترین موفقیت هنری وی بوده و بیشترین جذابیت را دارد. در حیات وحش تعادل مناسبی از بین بردن احساسات و تفکر برانگیز وجود دارد. این شامل بسیاری از مضامین است و بسیاری از س manyالات - در مورد جوانان ، در مورد زمان ، در مورد مسئولیت. کریس را نباید با "مرد گریزلی" هرتسوگ اشتباه گرفت. او از خطر طبیعت آگاه است. فقط این او جرات دارد که جرات نزدیک شدن به آن را با دانش و تجربه کم ، دانستن خطر و پذیرش آن داشته باشد. و در واقع ممکن است او این کار را کرده باشد و دوباره بیرون بیاید ، اما به خاطر دو یا سه اشتباه وحشتناک. طبیعت بخشنده نیست.
کریس مک کندلس نیز بخشنده نبود. اما اگر او کتاب مقدس رمانتیک زندگی خود را که در آن دو سال به سختی زندگی می کرد و می خواند از آنها بخواند ، می خواند ، او عشق و بخشش را می آموخت. او درخشان ، با استعداد ، پرشور در زندگی بود ، جویندگی یا تب و تاب اخلاقی نادری بود که همه اتفاقات آن روزهای آخر را می خواند و می اندیشید و ثبت می کرد. مرگ او متاسفانه زودرس بود. اما نشانه هایی وجود دارد - آنها در کتاب کراکائر کاملاً روشن است - که او تأثیر خود را بر دنیایی که در آن ساکن است و افرادی که ملاقات کرده است ، ایجاد کرده است. شخصیت وینس وان فریاد می زند ، "شما یک جهنم از یک جوان هستید. شما یک جهنم از یک جوان هستید!" او به طرز وحشتناکی تنها درگذشت. اما شاید بالاخره درختی که در جنگل می افتد شنیده شود. "Quant'e 'bella giovanezza" ، یک آیه رنسانس ایتالیایی ، "Che si fugge tuttavia." چه زیباست جوانی ، که بلافاصله فرار می کند. داستان McCandless 'مظهر آن خطوط است.
به نظر می رسد "در طبیعت وحشی" بیش از هر فیلم اخیر هیجان انگیز و قابل تأمل است و ممکن است به نوعی کلاسیک تبدیل شود - "آسان سوار" ، برخی گفته اند ، برای زمان ما این در مورد جامعه و طبیعت ، در مورد خانواده ، در مورد آرمان گرایی و تنها بودن است. بیشتر از همه در مورد رمانتیسم خطرناک ، دلخراش مختصر و زیبا از جوانی است. در این دو سال ، کریس مک کاندلس یک زندگی کاملاً قابل توجه داشت. و شان پن این دو سال را برای ما اسیر کرده است.
دانلود فیلم Into the Wild 2007 (به سوی طبیعت وحشی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کریستوفر مک کندلس زندگی احمقانه ای داشت و با یک مرگ احمقانه درگذشت. در اینجا مردی بود که پس انداز خود را به آکسفام داد ، بدون اینکه کلمه ای به خانواده اش بگوید از خانه بیرون رفت و فکر می کرد نجات در بیابان است. خیلی بد است که او نوع اشتباهی از گیاه را خورد و آنرا لک کرد.
در تمام مدت به ما می گویند که پدر و مادر مک کانلس بدون حرامزاده های کامل هستند. آنها کریستوفر را به طبیعت وحشی سوار کردند. اما جرم آنها چه بود؟ ظاهراً آنها با برخی بحث کردند ، حتی کمی دروغ گفتند و فرزندان آنها خارج از ازدواج به دنیا آمدند. بسیار خوب ، آنها بهترین والدین در جهان نیستند ، اما آیا آنها سزاوار برخورد سختی هستند که فرزندشان انجام می دهد - بدون نامه ، بدون کارت پستال ، بدون تماس تلفنی؟
خوب ، اگر احمق بزرگی هستید و به نوعی قادر به درک این نیستید که روابط انسانی پیچیده تر از یک "آنها خوب هستند" یا "آنها بد" ساده هستند ، پس شما شاید بتواند پرونده ای برای کریستوفر جوان بسازد ، اما اگر عمیقاً در روح خود احساس می کنید ، به خوبی فکر می کنید که مک کندلس پدر و مادرش را بیش از هر چیزی که منطقی باشد مجازات کرد. و همچنین به یاد داشته باشید که او هرگز با خواهر محبوب خود تماس نگرفته است. او همچنین تحت درمان سکوت قرار گرفت. با این حال ، ما صحنه ای داریم که کریستوفر می رود تا او را صدا کند ، اما در عوض او محل زندگی خود را به پیرمردی می دهد که دیگر تغییرش کم است. چه پسر خوبی است ، از ما خواسته می شود که فکر کنیم. ببینید که او چگونه به غریبه ها دست یاری می دهد. اما خواهر فقیر او ، شخصی که او را بیشتر از همه در دنیا دوست دارد ، چطور؟ ظاهراً این یک تلاش ضعیف او برای دستیابی و گفتن حال او است.
اما نه ، کریستوفر مصمم است که تنها در بیابان زندگی کند - تا خودش را پیدا کند. او می خواهد از یک جامعه بیمار فرار کند ، جایی که مردم رفتار ناخوشایند با یکدیگر دارند. جهنم ، والدینش حتی عصبانی هستند که پیشنهاد می کنند برای او ماشین جدید بخرند و هزینه تحصیلات هاروارد را پرداخت می کنند. اون قلابی ها آن جعلیان کم عمق که به او خانه ای برای زندگی و پول برای گذراندنش می دهند. چقدر نفرت انگیز هستند.
بسیار خوب ، والدین که ما در اینجا با آنها آشنا می شویم افراد دوتایی طبقه متوسط و سفت و سخت هستند که بیش از هر ماده ای به ظاهر علاقه مند هستند ، اما چه چیزی من را دوست داشت تکان دادن سر من این ادعا بود که ناپدید شدن کریستوفر آنها را به افراد بهتری تبدیل کرده است. ناگهان آنها متفکر و متحد و هماهنگ با یکدیگر هستند. بله ، این همان چیزی است که هر ازدواج پرتنش به آن احتیاج دارد - فرزندان آنها برای دو سال جهنم آنها را تحمل می کنند.
اما آنچه که من بیشتر از همه ایراد می گیرم رمانتیک شدن بیابان است. آیا این تنها راهی است که هر کسی می تواند خود را پیدا کند ، با باز کردن دستان خود و ایستادن در لبه کوه و قایقرانی در پایین رودخانه؟ آیا راه دیگری وجود ندارد؟ ظاهرا نه. حتی صحنه ای به دست ما می رسد که کریستوفر ، مدت کوتاهی در لس آنجلس ، به یک رستوران پر از حرامزاده های بدجنس نگاه می کند و نسخه یوپی خود را می بیند. می بینید که اگر در شهر بماند چه می شد؟ شکار گوزن و صحبت با هیپی ها تنها راه برای تبدیل شدن به یک فرد گرد است.
اما نارضایتی از جامعه در به سوی طبیعت وحشی به طرز باورنکردنی نوجوانی است. در یک صحنه ، کریستوفر و یکی از دوستانش فقط شروع به فریاد زدن "جامعه!" بله ، جامعه بمکد و بیابان عالی است. بیابان هرگز کسی را گرسنه نکرد ، کسی را نخورد و توپ هایش را یخ نزند. از نظر هر خرس و گوزن حقیقت و زیبایی است و در خیابان های سرد تمدن جریان مداوم دروغ و فریب وجود دارد.
با این حال ، در پایان ، شاید کریستوفر سرانجام بفهمد که تلاش او پر از چرند است. او چیزی در امتداد این خط می نویسد که اگر کسی را نداشته باشی که بتواند آن را با او به اشتراک بگذاری خوشبختی بی معنی است. این همه وقت شما طول کشید تا بفهمید؟ اینکه ارتباطات انسانی باعث تحمل زندگی می شود؟ می توانستید متوجه شوید که به خانه برگشته اید ، و زیر شلوار روی نیمکت نشسته اید و یوزپلنگ ها را در گلوی خود فرو برده اید.
اما مطمئناً این سفر مهم است ، نه؟ و چه سفر خسته کننده ای است. کریستوفر با هیپی ها و خارجی های دمدمی مزاج (که خوب هستند) و مردان دارای نشان (که بد هستند) ملاقات می کند. او مانند Littlest Hobo با موهای پشمالو به مردم کمک می کند و از شیر مهربانی انسان لذت می برد. خوب ، او تا زمانی که مردم فقیر باشند از شیر مهربانی انسان لذت می برد. هرکسی که در به سوی طبیعت وحشی پول ندارد ، یک شاعر بصیر ، خوش قلب و دوربر است. به علاوه هیچ یک از هیپی های او ملاقات نمی کند حرامزاده های بدبو ، زشت و ناخوشایند هستند که در مزخرفات خود با مواد مخدر غرق می شوند. نه ، آنها الهام بخش افرادی هستند که با احساسات منسوخ شده مانند "آزادی" ، "صلح" و "عشق" وسایل نقلیه خود را گچ می کنند.
اما قابل توجه است که یک لحظه حتی یک خرس هم نخواهد کریستوفر را بخور ظاهراً خرس بینی خود را به سمت او می چرخاند زیرا بچه آرام می ماند یا شاید به این دلیل بیمار است که بوی خوبی ندارد. اما من می خواهم فکر کنم خرس بینی خود را بالا بکشد زیرا BS است و بوی آن زیاد است.
با این حال ، همانطور که همه ما از تیموتی تردول می دانیم ، خرس ها مهم نیستند که کمی از BS است ، اما افسوس که فیلم حتی نمی تواند به نبوغ Grizzly Man نزدیک شود ، فیلمی که نشان می دهد شما بیش از آنچه در خیابان های شهر هستید به یافتن واقعیت در بیابان نزدیک نیستید. مسئله اینجاست که پن به جای تحقیق درباره احمقانه مک کندلس جشن می گیرد. حتی یک لحظه از ما خواسته نشده است که در نظر بگیریم که این بچه شاید کمی احمق است. هدف ما این است که سفر او را الهام بخش و اوضاع را غم انگیز بدانیم. اما در عوض هیچ یک از این موارد نیست. و در پایان مرگ او به مقام عالی تبدیل می شود (مثل اینکه در حال صعود به بهشت است ، این که با خدا ارتباط برقرار می کند شلیک شده است). اما در حقیقت مرگ او همان اتفاقی است که یک جنون متوهم سعی می کند بدون نقشه و غذای کافی در بیابان زندگی کند.
دانلود فیلم Into the Wild 2007 (به سوی طبیعت وحشی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شاید بهترین فیلم «Into The Wild» ساخته شان پن به عنوان بخشی از موج اخیر فیلمهایی با مضمون زیستمحیطی («وال-ای»، «آواتار»، «اتفاق»، «حقیقت ناخوشایند»، «مرد گریزلی»، "سرزمین رویایی"، "روزی که زمین ایستاد"، "دجال"، "روز بعد از فردا"، "پاهای مبارک" و غیره). اکثر این فیلمها مخاطبان خود را به «بازگشت به طبیعت»، «عقبنشینی به یک وجود شبانی» یا «نجات سیاره» (بدون نگاه کردن به نیروهای سیستمی یا اقتصادی که این خواستهها را کاملاً تضعیف یا خنثی میکنند) ترغیب میکنند.
< جالب اینجاست که جدای از «دجال»، «مرد گریزلی» و «Into The Wild»، طبیعت در این فیلمها همیشه نوعی سیستم عرفانی و «متعادل» به تصویر کشیده میشود. در حالی که کلان استودیوها، کاملاً کنایه آمیز، به ما توصیه می کنند که با طبیعت هماهنگ شویم، به نظر می رسد کارگردانان «کوچکتر» (پن، هرتزوگ، فون تریر) در عوض دنیاهایی را مطرح می کنند که در آن طبیعت پست و پست است. طبیعت همچنان با شکوه و با شکوه به تصویر کشیده می شود، اما پس از آن با خفگی و خفگی، مرگ و پوسیدگی همراه است. تنها هارمونی - همانطور که ورنر هرتزوگ زمانی معروف گفت - همان هارمونی قتل عظیم و جمعی است.
پس قتل، موضوع اصلی هر دو «مرد گریزلی» و «به درون وحشی» است. مانند «جرمیا جانسون» سیدنی پولاک، هر دو فیلم درباره مردان جوانی (کریستوفر مک کندلس در فیلم Into the Wild پن، تیموتی تردول در هرتزوگ) هستند که از تمدن جدا شده و به بیابان می روند. البته هرتزوگ و پن در ابتدا پرواز شخصیت های اصلی خود را رمانتیک می کنند. آنها زیبایی را در این سفر می بینند و نوعی قدرت درونی دیوانه کننده را می بینند (مک کندلس ماتریالیسم بیهوده را رد می کند، 9 تا 5 روتین و کلمه مدرن را مانعی می بیند که انسانیت و وجدان را از بین می برد). اما هر دو هنرمند نیز مراقب هستند که با این ایده آلیسم با طبیعت در خشن ترین حالت مقابله کنند.
و بنابراین هر دو فیلم قهرمانان خود را "در حال ترک تمدن" می یابند، اما فقط به این دلیل که آنها ابتدا دچار یک فروپاشی کلی و روانی شده اند. آنها اکنون به دال های اصلی خود، به نظم نمادین خود باور ندارند و خود تمدن را نماینده آنچه دلبخواه و آشفته است می بینند. سپس هر دو فیلم با مرگ شخصیتهای اصلیشان به پایان میرسند، مک کندلس توسط یک توت سمی پست کشته شد، تردول توسط یک خرس گریزلی قدرتمند کشته شد. این رمانتیسم نیست: انگیزه ماجراجویی ما چیزی غم انگیز و رقت انگیز است، حتی اگر کاملاً درست باشد. مشکل آنها این است که آنها تمدن را تشخیص داده اند اما طبیعت را ایده آل کرده اند، یک شکست مهلک. تاریخ بشر، تاریخ نبرد با طبیعت در فضای باز است. به طبیعت احترام بگذارید با احتیاط برخورد کنید.
و بنابراین، تردول و مک کندلس هر دو به عنوان ایده آلیست های افسون شده ای به تصویر کشیده می شوند که خود را از دنیایی که دیگر احساس جدایی از آن نمی کنند، دیگر به آن اعتماد نمی کنند، دیگر به آن اعتقاد ندارند، قطع می کنند. رویای آرمانگرایانه کریستوفر برای «ورود به بیابان» را رمانتیک می کند، او مراقب است که با خشونت با طبیعت مقابله کند. کریستوفر برای غذا شکار می کند اما از انگل ها عقب می نشیند، کریستوفر تلاش می کند از رودخانه عبور کند، اما بزرگراه های خشونت آمیز طبیعت بسیار قدرتمند هستند، کریستوفر به دنبال توت ها می گردد، اما فقط علف های هرز سمی را می خورد که در نهایت او را می کشند.
نتیجه این است که که پن از افسونزدگی جشن میگیرد و از فرد میخواهد که ارتباط را قطع کند (فروپاشی ذهنی، که اغلب پیشآهنگی برای خرد است)، حتی با توجه به این که او هشدار میدهد که دور شدن از حد خود نوعی خودکشی یا خود تخریبی است. کریس میخواهد ارتباط خود را با انسانها قطع کند (فیلم با نقل قولی از جنبش رمانتیک شروع میشود که طرفدار «محروم کردن خود از انسانیت» است)، اما همچنین میآموزد که «خوشبختی تنها زمانی واقعی است که به اشتراک گذاشته شود» (آخرین رویاهایی که او دارد در آغوش گرفتن است. پدر و مادرش). و این طنز پن است: این ارتباطاتی است که کریستوفر در ادامه سفر با افراد دیگر برقرار می کند و به او اجازه می دهد تا زمانی که در بیابان زنده بماند. هنگامی که در اواخر فیلم کریستوفر پیشنهاد زندگی با یک مرد مسن را رد کرد، عملاً به طور کامل از انسانیت چشم پوشی کرد. این قطع ارتباط کامل، این اقدام خودکشی، در نهایت همان چیزی است که فیلم درباره آن هشدار می دهد.
از این رو، نوع تعادلی که فیلم آرزوی آن را دارد، مشابه آموزه های ثورو است، که از یافتن حد وسطی بین رد کردن دفاع می کرد. و به طور کامل بیابان را در آغوش گرفته است. افرادی که کریس در طول سفر خود ملاقات می کند (و آنها را رد می کند) از این رو دارای زندگی ای هستند که او آرزویش را دارد.
در جاهای دیگر فیلم درباره افسون متن و عاشقانه کلمات است. کراکائر در مورد کریس نوشت نه تنها به این دلیل که سفر کریس از کتاب های آرمان گرایانه الهام گرفته شده بود (کریس به جای غذا، ادبیات را با خود می برد) بلکه به این دلیل که کریس خود نویسنده بود و اسناد متعددی از خود به جای گذاشت. کاری که فیلم به این ترتیب انجام می دهد جنگی بین کلمه (فانتزی) و تصویر (جهان) است. از آنجایی که هر سطح از متن یک گام از واقعیت فاصله دارد، در نهایت تصویر برنده می شود، تصویر یک توت و ناتوانی در خواندن درست آن چیزی است که در نهایت کریس را می کشد.
مخاطبان معمولاً کریس را به عنوان یک "" می بینند. قهرمان» یا «جنگی»، اما او بیشتر یک کودک گمشده و شکننده است. کریس که فهمید همه چیزهایی که درباره پدر و مادرش و تاریخچه خودش میدانست دروغ است، شروع به بی اعتمادی به همه چیز کرد. ناگهان همه حقایق درهم شکست. تنها راه ذهن کریستوفر برای کنار آمدن با این فقر ذهنی، ورود به دنیای فانتزی کوچکی بود که در آن او یک "ماجراجویی نجیب" است. از آنجایی که پن عاشق بازیگری متا است، امیل هیرش بازیگر نقش کریستوفر را در نقش مردی زخمی بازی میکند که نقش قهرمان رمانتیکی را بازی میکند که در کتابها دربارهاش میخواند.
در جاهای دیگر، مانند کرک داگلاس «تنها هستند» شجاع»، پن تکنولوژی مدرن را با بدوی گرایی مقایسه می کند. او بر مصنوعی بودن کاروانها و اتوبوسهای متروکهای که کریستوفر برای زنده ماندن به آنها تکیه میکند تاکید میکند، و مرگ فیزیکی کریستوفر را با یک عکس روحانی از یک جت مسافربری مدرن در نقطه مقابل قرار میدهد. به سوی طبیعت وحشی تکنولوژی مدرن را محکوم نمی کند، آن را به عنوان یک ضرورت می شناسد. سپس فیلم با جسد کریستوفر به پایان می رسد که ظاهراً به بهشت "تعالی" می کند. سپس فیلم به عقب برمیگردد، بدن او به زمین مکیده میشود، دوربین پن طوری عقب مینشیند که به نظر میرسد جسد کریستوفر توسط طبیعت خفه شده است.
8.5/10 - ارزش دو بار مشاهده را دارد.
دانلود فیلم Into the Wild 2007 (به سوی طبیعت وحشی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
یکی از بهترین فیلم هایی که دیدم. زیبا، عمیق، واقعی، ماجراجویانه، غمگین، گاهی اوقات خنده دار، واقعی، گاهی اوقات بسیار تاثیرگذار. به سوی طبیعت وحشی بر اساس یک رمان واقعی ساخته شده و توسط شان پن نوشته شده است. من همیشه کارهای سینمایی شان پن را دوست داشتم. تبریک میگویم و از آقای پن تشکر میکنم که چند ساعت خوشحالی به من داد. میشه بگی اسکار؟ به سوی طبیعت وحشی بلند و واضح می گوید!
داستان؛ کریستوفر مک کندلس که به تازگی در اوایل دهه 1990 از کالج فارغ التحصیل شده است، وارد یک ماجراجویی می شود. او با کتابهایی که میخواند تحت تأثیر قرار میگیرد - تورو، لندن، بایرون. او پول نمیخواهد، پس پول خود را به نیازمندان میدهد یا میسوزاند. کریس خودخواه، رانده و سخت کوش است.
او از ازدواج بد والدینش آسیب دیده است. او سعی می کند تا با ناراحتی خود مقابله کند. به نظر می رسد او مصمم است خودش را نابود کند تا ثابت کند ارزش های متفاوتی با والدینش دارد. او نسبت به خانوادهاش بیتوجه است و آنها را نگران مکان و امنیت خود نگه میدارد، گویی یک تماس تلفنی اطمینانبخش شورش او را خراب میکند. او خود را فیلسوف می پندارد، اما نقش یک کودک خوار را بازی می کند. این یک افتخار بزرگ برای فیلم است که ما این نقص های شخصیتی را در قهرمان خود می بینیم.
در جاده، او تعدادی انتخاب احمقانه انجام می دهد - و از برخی از آنها رنج می برد. انتخابهای احمقانه دیگر، مانند جسارت کایاک سواری در یک رودخانه تند، او را خوشحال میکند. او با افراد زیادی ملاقات می کند و تقریباً همه با او مهربان هستند. تعاملات او با مردم شدید است، مانند زمانی که قصد فرار و ناپدید شدن را دارید در حالی که هنوز موجودی مرموز هستید. او از نزدیک شدن بیش از حد به کسی اجتناب می کند.
فیلم فوق العاده است. کوه ها، دشت ها، آسمان ها، رودخانه ها، حیوانات. بازی فوق العاده است، کاملاً باورپذیر. بازیگران فوقالعادهای هستند و کاملاً بازی میکنند - کاترین کینر در نقش یک ولگرد هیپی سالخورده، وینس وان در نقش یک کشاورز حواسپرور که چه میداند، ویلیام هرت در نقش پدر حومهای کریس، مارسیا گی هاردن در نقش مادری که بچههایی را پرورش میدهد. به بیابان فرار کنید تا از دست او فرار کنید. امیل هیرش نقش کریس را بازی میکند و کارش را عالی انجام میدهد. وقتی یک عکس واقعی از کریس مک کندلس واقعی روی صفحه می آید، می بینیم که هیرش به او شباهت دارد. آهنگهای اصلی ادی ودر حس درستی را به ما میدهند - حس یک مرد جوان سفیدپوست خوشحال که به سمت یک ماجراجویی انتخابی میرود، و با انتخاب خود سخاوتمند میشود. هدف او رسیدن به آلاسکا است، اما در راه به آنجا، به بسیاری از ایالتهای دیگر و مکزیک نیز برخورد میکند.
کریس یک بچه بیخبر از جنوب گرم است. او قصد دارد به آلاسکا برود، اما فقط با وسایل مورد نیاز به آنجا میآید، زیرا مردم مهربان آن را به او تحمیل میکنند - قمه، لباس گرم، چکمههای لاستیکی. او تحصیلات بالایی دارد و نمرات خوبی می گیرد، با این حال، در اوایل سفر، علامت بزرگی را که در مورد وقوع سیل هشدار می دهد نادیده می گیرد. این ما را آماده میکند که بارها در سطح پایین عقل سلیم او غرق شویم و در عین حال از قدرت بدنی و تمایل او برای ادامه دادن لذت ببریم.
در یک نقطه، کریس از لس آنجلس می گذرد. او کثیف، گرسنه، خسته است و به یک پناهگاه ماموریت در مرکز شهر می رود. مردان دیگر آنجا نیز کثیف، گرسنه و خسته هستند، اما نه به انتخاب خودشان. ماجراجویی آنها نیست، زندگی آنهاست. او به سرعت متوجه میشود که نمیخواهد با مردانی که به دلیل بدبختی و نه به دلیل دنبال کردن ماجراجویی خود در شرایط سختی هستند، دستهبندی شود.
به سوی طبیعت وحشی کریس را به عنوان یک مرد جوان شریف نشان می دهد. من نمی خواهم هیچ یک از طرح های داستان را از بین ببرم، بنابراین فقط می گویم - مرد جوان اصولی دارد و فیلم هم همین طور.
چند قسمت از فیلم من را گیج کرد. پس از فارغ التحصیلی کریس از کالج، او در یک رستوران با والدین خود آشنا می شود. او یک زن جوان دوستداشتنی را با خود میآورد، مشخصاً تاریخ او. به طرز عجیبی معلوم می شود که خواهر اوست!
وقتی کریس کار در مزرعه ای را که توسط وین، شخصیت وینس وان اداره می شود، انتخاب می کند، سردرگمی بیشتری ایجاد می شود. آنها در حال رشد یا انجام چه کاری هستند؟ چه خبر؟
صحنهای ناخواسته خندهدار وجود دارد که در آن پیرمردی به کریس میگوید که به دلیل شلوغی بیش از حد با چرم، زمانی برای ماجراجویی ندارد. فکر میکردم پیرمرد دارد اعتراف میکند که شلاق و شلاق است. اما نه، او کارگاهی دارد که در آن چرم را ابزار می کند.
چند نقطه بود که تدوین از فیلم منحرف شد. من یک پیش نمایش را دیدم. شاید یک برش خشن بود صحنه ای در مزرعه وجود دارد که در آن از یک صفحه نمایش سه گانه استفاده می شود - مانند یک آگهی تبلیغاتی جذاب.
صحنه دیگری که کریس در حال خوردن یک سیب است، یک سری جامپ کات است که من خیلی دوستش داشتم. این یک ادای احترام به فیلمسازان مولف فرانسوی به نظر می رسید. اما با دزدی کریس به دوربین تمام می شود. با آن، شان پن باورپذیری را می شکند و تصدیق می کند که بله، این فقط ما هستیم که یک فیلم می سازیم.
قسمت دیگری وجود دارد که کریس در ماشین با پیرمردی است که او را پیاده می کند. همانطور که آنها بالا می آیند، یک عکس بریده غیرقابل توضیح از چیزی که به نظر می رسد سر یک توپ باشد، وجود دارد.
بیشتر فیلم شبیه مونتاژ سفر یا نماهنگی است که کوه و آسمان را در بر می گیرد. صحنه ها خیلی زیباست
من افرادی را می شناسم که عناصری از کریس در آنها وجود دارد. و فکر میکنم تمام شخصیتهایی را که او در جادهها با آنها برخورد میکند ملاقات کردهام.
دانلود فیلم Into the Wild 2007 (به سوی طبیعت وحشی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من هرگز چنین فیلمی را ندیده بودم، نه فیلم آمریکایی. شاید نزدیکترین فیلم «ایزی رایدر» باشد، اما آن یکی پر از نکات داستانی و جاهطلبی بود، هر چند که ظاهر شدند. «Into the Wild» بیشتر شبیه مجموعهای از اپیزودهای یک فیلم خودساخته است که با کمک برخی از دوستان خانوادگی که اتفاقاً بازیگران حرفهای هستند، کنار هم قرار گرفته است.
امیل هیرش یک فیلم غیرداستانی است. کریس مک کندلس که همه چیزهایی را که دارد می بخشد، به جاده می رود و در بیابان آلاسکا صاحب هیچ چیزی نمی شود، حتی فرصتی برای لذت بردن از احساس رضایت کامل از تنهایی کامل و مطلق.
هیرش نیست. بد هم نیست او در ابتدا از چاق و شاداب به لاغر و در پایان ناامید تبدیل می شود. حدس میزنم که فیلم کاملاً به منشأ خود میچسبد، که فکر میکنم یادم میآید سالها پیش در نیویورکر خواندهام.
روایت بر اساس خاطرات خواهر کریس و بر اساس مجله شخصی کریس است، اما روایتها میتوانند گمراه کننده یا گاهی اوقات اشتباه است. به نظر می رسد همه اینها تقصیر پدر و مادر متخاصم مک کندلس است. اینها بودند که او را به این بیدادها کشاندند. خوب -- این یک راه آسان است. این توضیح رضایتبخشی برای داستانی ارائه میدهد که احتمالاً در غیر این صورت غیرقابل توضیح است، حداقل تا زمانی که بیشتر در مورد عصبشناسی بدانیم. یافتن محرکی برای رفتار در تجربیات گذشته ما همیشه آسان است. روانکاوی نسل ها بر آن اسب سوار شد. در واقعیت، من گمان میکنم که غرابت در افراد تا حدی در بدو تولد داده میشود، و توضیحها پس از آن و متناسب با فضای فرهنگی است. به اندازه کافی سخت است که والدین یک کودک عجیب و غریب بدون سرزنش شدن برای هر کار عجیبی که انجام می دهد.
من کجا بودم؟ فکر میکنم برای دریای کورتز شروع کردم و مانند کریس، خودم را در جنگلهای شمالی یافتم.
عکاسی گاهی خیرهکننده، اغلب جذاب، و گاهی به اندازه رقص ری بولگر در «The» است. جادوگر شهر اوز." استپ موشن، اسلوموشن، شات های نگاتیو، همه به کار گرفته شده اند اما خدا را شکر تا حد تهوع نه. کل فیلم آرام است و از برخوردهای کریس در خانه و جاده به سمت اتوبوس جادویی که او در بالای دنیا در آن زندگی می کند به عقب و جلو می رود.
بازیگران خوب. هیچ کس در فیلم Into the Wild آن را رد نمی کند. کاترین کینر و ویلیام هارت بازیگرانی استثنایی هستند اما کار چندانی روی پرده ندارند. هارت در پایان این فرصت را پیدا می کند که اندوه و اندوه قانع کننده ای را ثبت کند. هال هالبروک که اکنون یک مرد مسن است، هرگز به اندازه او خوب نبوده است. بازی خانگی برای هالبروک.
آیا فیلم نکته ای دارد؟ خب، قطعاً سعی میکند یکی را به روایت تحمیل کند، چیزی در راستای تحقق معنوی ارزش هر قیمتی دارد، حتی خود زندگی. هیرش با لبخندی باز روی صورتش می میرد و به ابرهای مادی خیره می شود. (اگر درست به خاطر بیاورم، کریس واقعی تصور می کرد که غیبت او مورد توجه قرار می گیرد و منتظر یک نجات مورد انتظار هلیکوپتر بود.) نقاط مبهم که من از بین می برم نیاز ما به دیگران را به جز یک مفهوم مکانیکی شامل نمی شود. (ما به دیگران نیاز داریم که کفش و تفنگ ما را بسازند.) قبلاً هم زاهدان موفقی بوده اند. من مطمئناً از این داستان نتیجه نمیگیرم که طبیعت ظالم است زیرا اینطور نیست. این فقط بی تفاوت است. بالاخره ما چه هستیم جز یک پستاندار بزرگ و گسترده که اتفاقاً خود را هومو ساپینس می نامد؟
دانلود فیلم Into the Wild 2007 (به سوی طبیعت وحشی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شان پن کار خوبی انجام داد و فیلم را زنده کرد. با این حال، من مشکلات زیادی با به سوی طبیعت وحشی دارم.
فیلمبرداری زیبا است، به کمک مناظر خیره کننده. دیالوگ بسیار شاعرانه است و اجراها هم خوب بود. اگرچه عکاسی افراطی از نمای نزدیک، گاهی اوقات کمی تهوعآور بود.
به سوی طبیعت وحشی را میتوان بهراحتی بهعنوان جشنی از زندگی (البته کمی افراطی!) و برای کشف و تجربه زیبایی در نظر گرفت. از طبیعت. امروزه ما تمایل داریم فراموش کنیم که طبیعت واقعاً وجود دارد. در مورد کریس، او در طول مسیر کارهای مزخرفی انجام داد. غالباً او به شدت ناسپاس و حتی خودخواه بود. استدلال او برای عدم نیاز به (هیچ) پول پوچ بود.
لحظاتی بود که احساس کردم فیلم راکد است، و میخواستم آن را پیش ببرم. 148 دقیقه برای فیلمی مانند این خیلی طولانی است، به خصوص که حرکت آن کند است و روایت غیرخطی است. بنابراین، اگرچه این یک فیلم بسیار خوب ساخته شده است، - و احتمالاً در اینجا چند درس باید آموخت - به اندازه کافی سرگرم کننده نبود.
بر اساس واقعیت، من نمی دانم که آیا من واقعاً باید برای زندگی واقعی کریس مک کندلس متاسف باشد که فیلم بر اساس ماجراهای او ساخته شده است. اتفاقی را که بر او گذشت بر خود آورد. خودخواهی محض! او به درستی به ماجراجویی خود فکر نکرد و از قبل برنامهریزی نکرد و مطمئناً تحقیقات کافی انجام نداد - یک دلقک معمولی خراب! پس از صرف تمام پس انداز خود به خیریه به من می گوید که او هرگز برای بازگشت برنامه ریزی نکرده است و احتمالاً این یک ماموریت انتحاری بوده است.
بعد از بیش از دو ساعت و پایانی که به نوعی پیش بینی کرده بودم، واقعا خوشحال شدم وقتی به پایان رسید
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.