در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Manic 2001... لطفا منتظر بمانید ...
لایل جنسن دست به کارهای خشونت بار و ناگهانی زده و به مرکز تعلیم و تربیت جوانان فرستاده می شود. جوانان دیگری با مشکلات بزرگ در آن مرکز نگهداری می شوند. او به بیماران و کارکنان مرکز رابطه برقرار می کند و...
دانلود فیلم Manic 2001 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هیچ روحی با Manic سر و کار نداشت که کار عالی و واقعاً باز ارائه نکند که دقیقاً چیزی را که تخصص فیلمسازی در بهترین حالت خود است به نمایش بگذارد. بهعلاوه، تنها ارائهی استثنایی و واضح چنین شخصیت خلاق مبتکر نزدیک در محل کار بود که به من توصیه کرد که این واقعاً یک فیلم است نه واقعی که در یک مؤسسه توسط یک زندانی با یک دوربین فیلمبرداری دائماً فضول ضبط شده است. در زندگیام متوجه شدهام که جوانان غیرقابلپیشبینیناپذیری وحشیانهای را تجربه میکنند که خشم وحشیانهای که در فیلم Manic نشان داده میشود، و بهطور مشابه به همان اندازه مشروع به عنوان پاسخ محافظتشدهشان به قدرتهای بیرونی قویای که در تمام زندگیشان علیه آنها تعقیب کردهاند. وقتی هر حیوان طبیعی، اعم از موجود یا انسان، ناتوان و مجروح در تنگنا قرار می گیرد، دیگر چه ترتیبی وجود دارد که دندان ها و پنجه هایش را باز کند و تا آخر بجنگد؟ چگونه ممکن است برخی افراد مداخله ای که از دام آنها فرار می کنند، سود ببرند، تا زمانی که ناامیدانه خود را به دیوانگی تبدیل کنند، تبدیل شدن آنها به خود را بیشتر کنند؟ از Manic می توانم دلیل استفاده از کلمه مشابه، دیوانگی، برای نشان دادن رنجش و بیماری روانی را ببینم.
لایل، شخصیت اصلی که به وضوح توسط جوزف گوردون-لویت، سرگرم کننده به رسمیت شناخته شده بود، به طرز مثبتی عصبانی بود. علیرغم این واقعیت که چهرهاش مدام به طرز حیلهگری با رفتاری با تلخی و انکار موشکافانه همراه میشد، شبیه به اینکه از این که زندگی به این شکل ختم شده بود کاملاً شوکه شده بود. علاوه بر این، او خشن بود، علیرغم این واقعیت که وحشیگری او برای مردمی که مضطرب هستند، هرگز آشکارا رودررو نشان داده نمیشد، اما بهطور عملی ناخودآگاه با رویکردهای سریعی که محیطی قرمز داغ از خشم را ارائه میکرد، آشکار شد. صداها، مشت های خستگی ناپذیر، و پاشیدن خون - این دنیایی است که او از راه دور در آن زندگی کرده است و در حال حاضر دنیای درونی او را بدنام می کند. علاوه بر این، در هر صورت، زمانی که خیلی ساکت بود، سرگرم کننده همچنان با وضعیت فنر حلقهای که چنان محکم پیچ خورده بود، عمل میکرد که شگفتانگیز بود که بدنش بهطور ناگهانی ترکیده یا پاره نمیشود، مانند نمونهای از فک قفلی. اما او کاملاً متفکر بود و اساس این شفقت در اولین ثانیهای که با او ملاقات کردیم و جراحاتش را در یک مرکز بالینی گرفتیم، گذاشته شد. دوربین پشت سرش حرکت کرد و با بیاحتیاطی او را در آنجا پیدا کرد که با لباس درمانگاهی که از پشت باز شده بود، پشت ناتوان و نازک دستگیرههای طناب ستون فقراتش را پیدا کرد، پشتی صاف که شاید مادرش در کودکی یا یک معشوقه دائمی بود. اگر در هر لحظه کسی بود که واقعاً او را گرامی می داشت، باید به آرامی و اطمینان بخش بررسی می شد. مسائل - خشونت جنایتکارانه با افرادی که فقط خودشان را بریده اند، یا زیاده روی متغیر با افرادی که اعتماد به نفس عملا غیرقابل کشف دارند، یا تحقیر پیوسته با افرادی که عمیقاً تا محل شوک روانی یا اوتیسم تحمل می کنند. اما دیری نپایید که مشخص شد که گذشته از هدایت معقول و مهربان یک راهنمای فداکار واقعی (که توسط Wear Cheadle با تشویق های پرانرژی بازی می شود)، انتظار اصلی آنها این بود که به گونه ای متحرک شوند تا هیچ چیز را از یکدیگر دریغ نکنند و در به نظر می رسید که بیماران در بخش بزرگسالان که با دیوار فولادی از جوانان جدا شده بودند، به طرز ناامیدکننده ای گم شده بودند. فرصت کلاغ ها که خیلی زود به تصویری از سفر تبدیل شد که گوشه های تیز خود را برای نوجوانان بیرون می آوردند، معلوم شد فقط یک بانگ طعنه آمیز است که توسط یکی از بزرگترها مصرف شده است. دیوانگی در این پایه به طور مجازی به داستانی غیرقابل انکار و رمزگشایی تبدیل شد، برای مثال، بانوی جوان شگفت انگیزی که خود را پشت رژ لب تیره و خط چشم سنگین کبود پنهان کرده بود، یا بچه ای که با سرسختی سعی کرد جایی از کارت ها بسازد، اما هرگز به نظر نمی رسید. نحوه تنظیم سه مورد اول را بیابید.
بدون ابهام، یکی از شگفتانگیزترین صحنهها یک موش چاله بدون محدودیت بود که در اطراف پخش نواری از Deftones منتشر میشد. از آنجایی که من کمتر از یک سال از بچههایی که ممکن است در یک گودال موش له شوند، چاشنیتر هستم، ممکن است خیلی ساده باشد که با این نوع موسیقی و صحنه منفجر شوم، و فکر ثانوی من شیفتهام. و می تواند درک کند که چنین موسیقی واقعا چقدر گویا و غریزی یا مهربانانه است و این صحنه در فیلم Manic، که برای من شبیه یک رقص هنرمندانه بود، در سطوح مختلف آموزنده بود. در نهایت، بدیهی است که ماندگاری این جوانان در سازمان روانشناختی تجربهای است که ما در کل با واقعیت درگیر شدهایم و درخواست کمک یا امثال آن داریم - در واقع خشم علیه ماشین.
همه در مجموع، هایپر فیلمی است برای افرادی که واقعاً به هنر فیلم اهمیت می دهند، به تخصص تعاونی و تخیلی که می تواند از یک اثر دل بیرون بیاید، به تسکین بشریت از عذاب اهمیت می دهند و به راه حل های همدلانه برای هر کاری اهمیت می دهند. موارد ظاهراً غیر قابل حل به دلایل متعدد، من با اشتیاق Manic را پیشنهاد می کنم.
دانلود فیلم Manic 2001 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
Manic خیلی روی من تأثیر گذاشت.
میدانم که عالی خواهد بود. جوزف گوردون-لویت به طور کلی باعث شد در فیلم Manic سنگ سوم از خورشید بخندم، و Wear Cheadle هرگز من را ناامید نکرد.
اما Manic خیلی بیشتر با من تماس گرفت. احساس زمخت شخصیت ها - تشدید و شوخ طبعی آنها - واقعاً به من ضربه زد.
اما بیشتر از همه، من به وجودی که این شخصیت ها در Manic رهبری می کنند ادامه داده ام. احساس میکردم که با چند نفر دیگر روی این سیاره ملاقات میکنم که آنچه را که من از سر گذراندهام درک کردهاند.
من مصمم بودم که در دوران دبیرستان، سردرگمی دوقطبی داشته باشم. پس از اینکه افراد شنیدند که من ارعابهای تکراری را علیه یک مربی برای حذف کارش منتقل میکنم، متخصصان دست دراز کردند و یک روز صبح در حالی که به مدرسه میرفتم مرا کنار کشیدند، به بخش روانی بحران بردند، سپس به مرکز درمانی برای نوجوانان فرستادند، مشابه آن. به کسی که در «شیدایی» است.
من میتوانم به تک تک افرادی که Manic را تماشا کردهاند تضمین کنم که همه این بازیگران نقشهای خود را درست بازی کردهاند. بهویژه وقتی احساس میکنید که کاملاً بیکار نشستهاید، بهطور استثنایی حیرتآور و دیوانهکننده است. تعداد زیادی از کودکانی که با من بسته شده بودند، از افراد زیادی، از جمله افرادشان عصبانی بودند. من خیلی ترسیده بودم، با این حال، تقریباً به مدت هفت روز به طور مداوم گریه کردم، شبیه تریسی که هر شب فریاد می زد.
جوزف گوردون-لویت (لایل) در Manic فوق العاده است. صحنه او در انزوا کاملاً مشخص بود. در نقطه ای که هر یک از شخصیت ها برای صحبت با هم ملاقات می کردند، احساس می کردم که یکی از آنها هستم. در صحنه ای نزدیک به دورترین حد فیلم، زمانی که لایل غافلانه تقریباً مایکل را شکست می دهد، سپس با شوک روی زمین می افتد، من واقعاً پذیرفتم که لایل روح عمیق تری نسبت به زمانی که قبلاً وارد واحد شده بود داشت. او متوجه میشود که هنوز نمیتواند خود را کنترل کند، که آماده نبود «از آنجا بیرون برود».
دان چیدل بسیار ماهر و واقعی است. فوران شریرانه او در گروه گفتگو واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داد. فکر کردم عالی بود - دقیقاً همان چیزی که آن بچه ها نیاز داشتند. مهمتر از همه، دیدن یک رئیس بخش pscyh که به همین ترتیب مشکلاتی داشت، که مایل نبود اعتراف کند که آنها را دارد، و با بچه هایی که با آنها کار می کرد صادقانه بود، دوباره زنده می شد. این یک شرایط بسیار جذاب، هرچند خوش شانس است.
مایکل با وجود ناخوشایند بی اهمیتش، سرگرم کننده بود. او و گوردون لویت به طرز تحسینآمیزی با هم کار کردند، حتی فکر میکردند که در فیلم Manic دشمن هم هستند. او یک تن سریعتر بی ارزشی قطعی جستجوی لذت را درک کرد. واقعاً افتضاح است که او نیاز داشت در نهایت به خودش صدمه بزند.
کنی فردی بود که در تماس بود - یک فرد شیرین واقعی.
سارا و شرایط او نیز من را مورد خطاب قرار دادند. من می دانم که طرد شدن چگونه است، اما علاوه بر این می دانم که از نپرداختن به فرآیند فکر دیگران لذت می برم، که در نهایت راهی اصلی است که افراد می توانند از این دنیا عبور کنند و بررسی کنند. او مطمئنترین شخصیت در بین شخصیتها بود، زیرا متوجه شده بود که بسیاری از چیزهایی که دیگران در مورد او گفتهاند غیرمعمول است، اما او اغلب درباره دیگران، بهویژه تریسی، فکر میکرد. این صلابت می خواهد.
و تصاویر Manic - حیرت انگیز. من عاشق روش فوقالعادهای بودم که شخصیتها در نقاشی ون گوگ هر کدام به شیوه خاص خود دقت کردند و دردسرها و تنشها یا فرصتها را در زندگی خود دیدند - به ویژه لایل در پایان فیلم. زمانی که شخصیتها فانتزیهای خود را به اشتراک میگذاشتند، برجسته میشدند، و من میتوانستم بیشتر در مورد احساس آنها ببینم.
همچنین، آب و هوا، با لرزش دوربین و صدای پوشش، شما را به جایی رساند که میتوانستند. بود. خشم، غم و بینظمی آنها همگی از خاکستری حضور آرامی که بر آنها محدود شده بود، منفجر شد.
من واقعاً ممکن است بخواهم با هر یک از آنها، به ویژه جوزف، ملاقات کنم. آیا او مشکلی دارد؟ او بدون شک خشم را در اطراف به خوبی بازی کرد. آیا کسی ایده ای دارد که چگونه می توانم با او تماس بگیرم، یا گیسو بپوشم؟
اظهاراتم را با این پایان می دهم: من به این زندگی ادامه دادم، اما دیگر نه، و هیچ شخص دیگری نیازی به این کار ندارد. Manic تاریکی اسفباری را نشان داد که نوجوانان ناراحت می توانند تسلیم شوند، اما می توانند از آن فرار کنند.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.