«الیزابت» بازیگر خوشچهره به طور ناگهانی تصمیم میگیرد سکوت اختیار کند و حتی یک کلمه هم حرف نزند. او که امیدی به ادامهی زندگی ندارد توسط پرستاری به نام «آلما» مراقبت میشود. این پرستار سعی میکند شرایط را تغییر دهد
الیزابت فوگلر بازیگری است که ناگهان تصمیم میگیرد سکوت اختیار کند تا ظاهراً دیگر مجبور نباشد در زندگی «نقش» بازی کند و دروغ بگوید. «آلما» پرستار که مأمور مراقبت روانی او در ویلائی ساحلی شده، ظاهراً زنی متفاوت و امیدوار به زندگی است...
"آلما" پرستار جوانی است که مسئول نگه داری از "الیزابت ولگر" بازیگری که به ظاهر از همه لحاظ در سلامت به سر می برد و صحبت نمی کند می شود.وقتی آنها وقت خود را با هم می گذرانند "آلما" به او صحبت می کند اما جوابی دریافت نمی کند و ...
پرستاری مسئول یک بازیگر زن لال می شود و متوجه می شود که شخصیت های آنها در حال ترکیب شدن با هم هستند.
پرستار جوانی به نام آلما مسئولیت الیزابت وگلر را بر عهده دارد: بازیگری که از هر لحاظ به ظاهر سالم است اما حرفی نخواهد زد. در حالی که آنها وقت خود را در کنار هم می گذرانند ، آلما دائما با الیزابت صحبت می کند ، و هرگز هیچ جوابی دریافت نمی کند. آلما سرانجام اسرار خود را به یک الیزابت به ظاهر دلسوز اعتراف می کند و می فهمد که شخصیت خودش در شخصیت الیزابت فرو می رود
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چهار پنجم پس از تماشای دوم پرسونا در عرض یک هفته، دستانم را روی سرم گذاشتم و فریاد زدم: "من متوجه شدم!"
از بین تمام فیلمهای اینگمار برگمان دیده می شود، Persona به راحتی سخت ترین است. دیگران موضوعات دشواری دارند یا موقعیتهای دشوار را با وضوح به تصویر میکشند، اما Persona اولین جایی است که فکر میکردم چه به معنای واقعی کلمه و هم از لحاظ موضوعی اتفاق میافتد را میفهمم اما به سادگی نمیتوانم با آن ارتباط برقرار کنم. چیزی که من را متقاعد کرد که خیلی زود پس از اولین حمله ام به آن در این اودیسه برگمان (که قبلاً آن را در کالج دیده بودم) دوباره آن را امتحان کنم، شهرت فیلم به عنوان یک شاهکار و یکی از بهترین های برگمان بود. اگر فیلم آن شهرت را نداشت، یک نقد 3 ستاره میگرفتم و آن را کنار میگذاشتم. درعوض، اصرار داشتم که دوباره تماشا کنم، که بسیار خوشحالم که انجام دادم. چون، می دانید، متوجه شدم.
در بین اولین و دومین بازدید، کمی درباره Persona خواندم. من مقاله همراه با مجموعه جعبه مجموعه معیار را خواندم و نقد فیلم بزرگ راجر ایبرت را خواندم. کار متقاعد کردن من به خودی خود مبنی بر اینکه چیزی که تماشا کردهام شاهکار است، انجام نشد، اما ایبرت بهویژه به من توصیه کرد که چگونه تماشا کنم.
نکته در مورد Persona این است که بهطور باورنکردنی متراکم است. هر کلمه، تصویر و برش به معنایی خیانت می کند. این تراکم مجموعهای از تفاسیر مختلف و اغلب متناقض را دعوت میکند که وقتی مخاطب کاملاً مطمئن نیست که در ابتدا به چه چیزی نگاه میکند، پردازش آنها بسیار زیاد است.
بسیار خوب، کافی است. ، داستان چیست؟
یک هنرپیشه به نام الیزابت ووگلر در وسط اجرای الکترا صحبت نکرد و در بیمارستان بستری شد. یک پرستار جوان، خواهر آلما، به الیزابت منصوب شده است، اما آلما در مورد توانایی او در مواجهه با آنچه که به نظر او کار آشکارا دشواری است شک دارد. این دو در نهایت به خانه ای دورافتاده در سواحل سوئد فرستاده می شوند و در آنجا مدتی را با هم می گذرانند. آلما تقریباً بیپایان صحبت میکند تا جایی که با جزئیات نسبتاً صریح به خیانت به نامزدش اعتراف میکند. این دو زن به طور پیوسته بیشتر و بیشتر شبیه هم به نظر می رسند و به نظر می رسد آلما در حال تغییر است. صحنه ای وجود دارد که الیزابت شبانه وارد اتاق آلما می شود و به نظر می رسد این دو با هم ادغام می شوند. یکی دیگر از جایی است که شوهر الیزابت از راه می رسد و آلما را برای الیزابت گیج می کند تا جایی که آنها (احتمالاً) عشق می ورزند. همه چیز در صحنه ای که در واقع دو بار پشت سر هم اجرا می شود به سرانجام می رسد. آلما الیزابت را با تصویر پاره شده پسر بازیگر می یابد و آلما عمیقاً به گذشته الیزابت می پردازد و دقیقاً احساس الیزابت را نسبت به پسرش تشخیص می دهد (در حالی که الیزابت هرگز کلمه ای در مورد آن نگفته بود).
من "دریافت کردم!" لحظه ای در آن صحنه فرا رسید.
برگمن همیشه بیش از هر چیز دیگری درباره مردم بود. موضوع و محور لنز او چهره انسان است. او قرار نبود آن دومی را که تصمیم گرفت از یک مونتاژ تجربی برای افتتاحیه فیلمش استفاده کند، رها کند. من به چیزی اشاره کردم که راجر ایبرت نوشته بود که به باز شدن فیلم برای من کمک کرد، و آن این بود (با ترجمه: فیلم را به معنای واقعی کلمه بخوانید. بنابراین، من فیلم را تا حد امکان به معنای واقعی کلمه تماشا کردم. من این ایده را کنار زدم که این دو زن ممکن است واقعاً یکی باشند (چیزی که ممکن است هنوز امکان پذیر باشد) یا همه چیز در مورد رویاها (من آن صحنه ها را به معنای واقعی کلمه اتفاق می افتد) و داستان دو زن را دیدم که راهی برای ارتباط پیدا کردند.
هر دو به دلایل مختلف سعی می کنند با دیگری ارتباط برقرار کنند. آلما می خواهد با الیزابت ارتباط برقرار کند تا دریابد چگونه بیمار را متقاعد کند که دوباره صحبت کند. الیزابت می خواهد با آلما به عنوان تحقیق برای بخشی ارتباط برقرار کند. هیچ کدام در ابتدا نمی توانند دیگری را درک کنند. آنها متفاوت به نظر می رسند، متفاوت لباس می پوشند، و (حتی با در نظر گرفتن سکوت الیزابت) متفاوت با جهان تعامل دارند. به سرعت، هنگامی که به ساحل می رسند، شروع به لباس پوشیدن می کنند. ابتدا این یک جفت کلاه است که سبکهای مشابهی دارند (کلاه آلما به سمت پایین امتداد مییابد که نمایانگر دید محدودتری است در حالی که لبه الیزابت صاف است و نشان میدهد که او به بیرون نگاه میکند)، سپس لباسهای آنها شروع به شبیهسازی میکند. یک نقطه وجود دارد که آلما با الیزابت در پسزمینه خم میشود، و تشخیص اینکه پیراهن یکی از آنها کجا شروع میشود و دیگری به کجا ختم میشود، غیرممکن است.
وقتی بالاخره به صحنهای میرسیم که آلما موضوع اصلی الیزابت را فاش میکند. ، ناگهان آشکار شد. ما دو زن را تماشا میکنیم که سعی میکنند یکدیگر را در عمیقترین سطوح درک کنند، و تنها راه برای تحقق آن این است که به طور کامل در طرف مقابل زندگی کنیم. هسته اصلی فیلم وجود دارد. مرکز احساسی وجود دارد که ظرایف سبکی و بصری را در طول فیلم هدایت می کند (به ویژه در لحظه ای که چهره های دو زن بر روی هم قرار می گیرند). دستگاه قاب نیز بخشی از آن است. دستگاه قاب پر شده از تصاویری از سینمای اولیه و در نهایت پسری که سعی می کند چهره بزرگی را پشت شیشه لمس کند. این بدان معناست که همیشه یک مانع بین افراد در دو طرف صفحه وجود خواهد داشت، به این معنی که ما، مخاطب، تنها میتوانیم تا این حد به افرادی که تماشا میکنیم نزدیک شویم.
پیشرفت من در پرسونا در واقع با این ایده که فقط یک زن وجود دارد و کل فیلم در واقع فقط یک کسری از زمان است که الیزابت در وسط اجرا یخ زده بود، بسیار خوب کار می کند. هرچند به این ایده فکر نکرده ام. مشاهده دیگری می تواند آن را بیشتر به منصه ظهور برساند.
و این کلید دیگر قدرت Persona است. آنقدر غنی است که امکان این نوع کاوش را در چندین بازدید فراهم می کند. یادم میآید که نظر شخصی را در صفحه پیام خواندم درباره اینکه چگونه فیلمی که در اولین تماشای او را جلب نکرد ارزش یک ثانیه را نداشت. خیلی خوشحالم که در آن خط فکری مشترک نیستم. اگر این کار را میکردم، یک بار در دانشگاه پرسونا را میدیدم، آن را درک نمیکردم، و اصلاً به خود زحمت نمیدادم که دوباره آن را ببینم، بسیار کمتر از یک دهه بعد، دو بار در یک هفته.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
5 از 10 به این معنی است که این بهترین فیلم برگمن است که تا به حال دیده ام (حدود 10 فیلم را دیده ام). یک موسیقی مؤثر - برای تغییر - وجود دارد و یک یا دو صحنه وهمآور بود. مطمئناً برای من اولین بار است که در حین تماشای مطالب معمولی بینظیر برگمان، احساسی غیر از کسالت را تجربه میکنم.
فیلم با کلاژی از تصاویر تقریباً تصادفی شروع میشود. آلت تناسلی این سال 1966 بود، اما حدس میزنم حتی در آن زمان در سوئد، مشاهده آلت تناسلی در حالت نعوظ برای بیشتر بزرگسالان، و شاید حتی برای بچهها، طبیعی بود. منظور از آلت تناسلی چه بود؟ شاید برای بیدار کردن بیننده ای که در انتظار یک آشفتگی کسل کننده دیگر از سوی برگمان، ممکن است یک دقیقه بعد از شروع فیلم به خواب عمیقی فرو رود؟ شاید آلت تناسلی سمبل آرزوی خود برگمن برای داشتن رابطه جنسی با هر دو بازیگر زن فیلم باشد (خب، او از 5 همسرش 9 فرزند داشت...). جدا از آلت تناسلی بسیار هنرمندانه، کاملاً مطمئنم (یعنی بدون آلت تناسلی معمولی، اما آلت برگمان - که در بهشت سینما خیلی بیشتر اهمیت دارد)، ابتدا یک رتیل در این احمقانه به ما نشان داده می شود. صحنه، به علاوه فشار دادن خون از یک گوسفند. به نظر میرسد برگمن یک وسواس تقریباً بتپرستان/شیطانی نسبت به آزار دادن حیوانات دارد که در «مشور آن» بیشتر از همه به آن افراط داده است. از این رو تعجب می کنم که وقتی رتیل توسط یک برگمن بسیار هیجان زده له می شود، سکانس احتمالاً ویرایش شده به ما نشان داده نشد. "برش! باشه، حالا من این حشره لعنتی را له میکنم!" خونخواهی.
اوه، بله: و چکشی در دستی میخ می شود. خشونت بی معنی تر Ts، ts...
مطمئنا، فیلم درباره افسردگی، غم، فرصت های از دست رفته، پشیمانی، اشتباهات گذشته - و دیگر موضوعات "عمیق" برگمانی است - اما حداقل چیزی در مورد آن وجود ندارد. این بار خودکشی درست...؟ اشتباه! 19 دقیقه بعد از فیلم، درست زمانی که فکر میکردم "خب، حداقل هنوز کسی سعی نکرده خودش را بالا ببرد"، آنجا بود: به خودکشی اشاره شد. برای 19 دقیقه تمام فکر می کردم برگمان دیوانه شده و موضوع مورد علاقه اش را فراموش کرده است! در پایان فیلم، مطمئناً یکی از دو زن به نام بی بی، با گاز گرفتن رگ خود سعی می کند خود را بکشد. (چقدر شاعرانه.) حدس بزنید لیو چه واکنشی به این موضوع نشان می دهد؟ شروع به مکیدن خونش می کند. (این جمله را همانطور که بلا لوگوسی می خواند.) چه فایده ای داشت؟ آیا لیو سعی داشت جان خود را نجات دهد یا این صحنه نمادی از سوء استفاده خودخواهانه لیو از بی بی برای اهداف عجیب و غریب و جنون آمیز خود است؟ چه کسی اهمیتی می دهد... کل ماجرا با یک شات طولانی به اندازه کافی "عمیق" نیست.
اما اجازه دهید به طرح اصلی بازگردیم. لیو یک بازیگر ستاره نابغه شکنجه شده است (آیا چنین چیزی وجود دارد؟ ظاهراً برگمن چنین فکر می کند) که بدون هیچ دلیلی تصمیم می گیرد دیگر صحبت نکند. آزمایشات نشان می دهد که او دیوانه نیست و از هر نظر کاملاً سالم است. بی بی نقش یک پرستار پرحرف و ستاره دار را بازی می کند که از او مراقبت می کند. این چیدمان رویای هر زنی است، زمانی که فرد به آن فکر می کند: "من صحبت می کنم، در حالی که شما گوش می دهید". و این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق می افتد. بی بی خود را در نوعی بهشت زنانه می یابد و می تواند بدون وقفه - برای ساعت ها - صحبت کند در حالی که همراه مونولوگ او با دقت گوش می دهد. بیبی دلش را به لیو میریزد، درونیترین ترسها و رازهایش، تا اینکه یک روز بیبی نامهای را پیدا میکند که در آن لیو با نوشتن به دکتر درباره قسمت عیاشی بیبی به او خیانت میکند.
عیاشی مورد بحث کاموای پورنو اسکاندیناویایی کوچک بی بی به لیو مربوط می شود. این در مورد این است که بی بی با دو مرد غریبه در حالی که در یک ساحل خوشگذرانی می کرد (البته برهنه: ما در سوئد هستیم) با دوست زن به همان اندازه شاخ خود، که پس از ورود اولین شریک جنسی بی بی به داخل او، خودارضایی کرد، است. بدون شوخی. این همان چیزی است که برگمان در واقع به عنوان «غذای فکر» به ما می دهد. (اما معلوم شد که این صرفاً غذای ایبرت چاق است؛ بعداً در مورد آن بیشتر توضیح خواهیم داد.) طبیعتاً، راههای بسیار کمتری برای به تصویر کشیدن هسته شخصیت بیبی وجود داشت، اما برگمن یک داستان پورنو احمقانه را انتخاب کرد - آن چیزی که در هر داستانی پیدا میکنید. سکسشاپ یا کانال XXX - که باعث شد من به جای هر چیز دیگری پوزخند بزنم.
جالب است که در این مرحله به این نکته اشاره کنیم که راجر ایبرت، آن خوشمزه فیلمهای روشنفکر (او قرقرههای فیلم را میخورد. چرا او عاشق فیلم است)، در نقد خود می گوید که داستان جنسی یکی از "شهوانی ترین سکانس های تاریخ سینما" است. طبیعتاً، اگر همان داستان، کلمه به کلمه، در یک فیلم اکشن بروس ویلیس گفته میشد، ایبرت آن را بی مزه و احمقانه میپنداشت.
«Persona» قرار است در مورد چگونگی آن دو باشد. زنان در نهایت هویت خود را تغییر می دهند. صادقانه بگویم، من آن را نمی بینم. لیو هنوز ساکته و حرفی نمیزنه پس چطور شده مثل بی بی؟ ویژگی بارز بیبی این است که او اهل سخن گفتن است: او به معنای واقعی کلمه از حرف زدن دست نمیکشد. به همین ترتیب، من واقعاً هیچ مدرکی نمیبینم که بیبی شبیه لیو شده است: بالاخره بیبی هنوز زیاد صحبت میکند، و علاوه بر این، بینش بسیار کمی از ذهن لیو به ما داده میشود، بنابراین سخت است که بدانیم او واقعاً چه شکلی بود. بی بی مثل او می شد یا نه. تنها بینش مهمی که به دست می آوریم آن مونولوگ طولانی درباره فرزند طرد شده لیو است. در واقع، این مونولوگ بلافاصله، تقریباً کلمه به کلمه، در صحنهای که باید یکی از بیمعناترین صحنههای فیلم برگمن باشد (و این حرفهای زیادی میزند) تکرار میشود.
من بودم از اینکه چگونه برگمان سعی می کند تاسپیان ها را به عنوان متفکران برجسته و هنرمندان رنج دیده معرفی کند - آزرده خاطر شده است - و او واقعاً باید بهتر بداند.
کلیپ های سیاسی بی ربط و قابل پیش بینی هستند. صحنه سوزان راهب: چرا؟؟ پرمدعا. در مورد حلقه نازی: این پولدار از مردی است که خودش در یک مقطع با نازیها ارتباط داشت... برو دنبالش.
دیالوگهای بیمعنای زیادی در صحنههای آخر.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
وقتی از برگمن صحبت می شود، منتقدان و بینندگان معمولاً توت فرنگی های وحشی، مهر هفتم، گریه ها و زمزمه ها را جلوتر از پرسونا نام می برند. در حالی که آن فیلمها همگی شگفتانگیز هستند و در فهرست فیلمهای مورد علاقه من بسیار بالا باقی میمانند، برای من، «شاهکار معمایی برگمان» واقعا منحصر به فرد و الهامبخش است.
داستان به ظاهر ساده است:
"به پرستاری به نام آلما (بی بی اندرسون) موظف شده است که از بازیگر معروفی به نام الیزابت (لیو اولمان) مراقبت کند که در حین اجرای الکترا ناگهان صحبتش را متوقف کرد و از آن زمان تاکنون سکوت کرده است. در خانهای کنار دریا که متعلق به همکار روانپزشک آلما است، پرستار ظاهراً خودباور به تدریج در برابر سکوت الیزابت بیشتر و بیشتر از خود نشان میدهد و از خواندن نامهای که این بازیگر نوشته است شوکه میشود که الما یک مطالعه موردی جالب است. به نظر می رسد این دو زن تقریباً هویت خود را رد و بدل می کنند یا یکی می شوند (به طرز چشمگیری در یک عکس معروف بیان شده است)؛ در یک سکانس رویایی (یا شاید خیالی)، شوهر الیزابت برای ملاقات می آید و به نظر می رسد فکر می کند که آلما همسرش است. آلما، برگشت در یونیف پرستارش orm، اتوبوسی میگیرد تا به خانه برود و الیزابت تقریباً لال را تنها میگذارد."
آیا آلما توانسته بود هویت خود را بازگرداند یا خیر، یکی از سؤالات فراوان فیلم باقی مانده است.
آنچه در فیلم Persona فوق العاده است اجرای دو بازیگر زن. اندرسون کسی است که باید تقریباً کل دیالوگ را به دوش بکشد، صدای او یکی از گنجینه های گران بهای فیلم است در حالی که اولمان در بیان صدها احساس از طریق چهره و چشمانش به همان اندازه قدرتمند است. دوربین Sven Nykvist، ستاره سوم فیلم، دو ستاره را بسیار درخشان می کند.
هر صحنه در فیلم Persona طولانی 81 دقیقه به یاد ماندنی است، برخی از آنها فقط فراموش نشدنی هستند. برای مثال، صحنه طولانیای که آلما صمیمیترین خاطرات خود را از برخورد جنسی با دو پسر در حالی که برهنه با دختر دیگری در ساحل خالی آفتاب میگیرد، فاش میکند، گوش دادن به آن بینهایت اروتیکتر از آن چیزی است که در فلاش بک دیده میشود.
در Persona چیزهای زیادی برای فکر کردن وجود دارد. یک سوال عمده به سکوت الیزابت مربوط می شود: آیا این سکوت انتخابی است، همانطور که در "آندری روبلیوف" تارکوفسکی اتفاق می افتد، یا نوعی فروپاشی ذهنی است؟ مستندهای مربوط به وحشت جنگ که الیزابت از تلویزیون تماشا می کند، اولی را نشان می دهد. این واقعیت که به طور ناگهانی در حین اجرای صحنه ای "الکترا" اتفاق می افتد، نشان دهنده دومی است. مدام به آن فکر می کنم. چرا "الکترا" از همه نمایشنامه ها؟ داستان دختری که از مادرش متنفر بود و می خواست او را بمیرد آیا این منعکس کننده اتهامی است که آلما مطرح می کند مبنی بر اینکه الیزابت پسر ناهنجار خود را دوست ندارد و می خواهد او بمیرد؟ آیا الیزابت با فهمیدن اینکه زندگی اش اینقدر داستان الکترا را یادآوری می کند، غرق در احساس گناه شد؟ ما به طور قطع نمی دانیم و برگمان کمکی نمی کند. مونولوگ یکسانی که آلما در آن الیزابت را متهم می کند، رزولوشن فیلم است. ما آن را دو بار می شنویم: بار اول، دوربین روی صورت الیزابت تمرکز می کند، بار دوم روی آلما. آیا آلما در مورد الیزابت صحبت می کند یا خودش یا هر دو؟ بعد از آن برخورد در ساحل، آلما باردار شد و سقط جنین کرد. مونولوگ ممکن است منعکس کننده احساس گناه و پوچی او و همچنین الیزابت باشد. آیا واقعا این اتفاق می افتد؟
آیا الیزابت یک خون آشام است که زندگی قربانیان خود را فقط برای استفاده از آنها به عنوان شخصیت برای نقش های بازیگری خود می مکد؟ آیا این بهایی نهایی است که هنرمند برای هنرمندی بزرگ می پردازد؟ آیا او برای اینکه بتواند خلق کند به جان و روح دیگران نیاز دارد؟ آیا او می تواند کسانی را که کاملاً به آنها وابسته هستند و به محبت آنها نیاز دارند را دوست داشته باشد؟ پرسونا و بعداً سونات پاییزی (1978) با اینگرید برگمن به عنوان پیانیست کنسرت، ستارگان مشهور را به عنوان زنان خودخواه نشان می دهد که نمی توانند و نمی توانند فرزندان خود را دوست داشته باشند. همین سوال در کتاب قبلی "از میان شیشه ای تاریک (1961)" - در رابطه نویسنده و دخترش - مطرح شد.
سپس این سؤال مطرح می شود که آیا واقعاً دو زن وجود دارند؟ آیا میتوان کل فیلم را بهعنوان فانتزی یکی از آنها، یا در واقع از شخص دیگری بازی کرد؟ آیا بین این دو زن کشش جنسی وجود دارد؟ ممکن است باشد یا نباشد. من معتقدم دیوید لینچ "Persona" را با دقت تماشا کرده است، در مورد آن فکر کرده و برخی از ایده های آن را در "Mullholland Dr" خودش به کار برده است.
سوالات زیادی در پرسونا باورنکردنی وجود دارد که بی پاسخ مانده است. تقریباً چهل سال است که بینندگان و فیلمسازان به طور یکسان در تلاش برای یافتن پاسخ بوده اند. یک چیز واضح است: این یکی از فیلم هایی است که می خواهید بارها و بارها تماشا کنید. به نظر من هر بیننده ای باید ببیند. اگر قبلاً آن را دیدهاید، دوباره آن را ببینید. چیز جدیدی یاد خواهید گرفت اگر آن را ندیده اید در انتظار یک تجربه عالی هستید. برای کار دوربین Sven Nykvist، برای چهره لیو، برای صدای بی بی، برای دنیای منحصر به فرد و اسرارآمیز که جهان اینگمار برگمن است، آن را ببینید.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
5 از 10 به این معنی است که این بهترین فیلم برگمن است که تا به حال دیده ام (حدود 10 فیلم را دیده ام). یک موسیقی مؤثر - برای تغییر - وجود دارد و یک یا دو صحنه وهمآور بود. مطمئناً برای من اولین بار است که در حین تماشای مطالب معمولی ضعیف برگمان، احساسی غیر از کسالت را تجربه می کنم.
فیلم به اندازه کافی پرمدعا با کلاژی از تصاویر تقریباً تصادفی، از جمله نگاه اجمالی به آلت تناسلی مرده شروع می شود. این سال 1966 بود، اما حدس میزنم حتی در آن زمان در سوئد، مشاهده آلت تناسلی در حالت نعوظ برای بیشتر بزرگسالان، و شاید حتی برای بچهها، عادی بود. منظور از آلت تناسلی چه بود؟ شاید برای بیدار کردن بیننده ای که در انتظار یک آشفتگی کسل کننده دیگر از سوی برگمان، ممکن است یک دقیقه بعد از شروع فیلم به خواب عمیقی فرو رود؟ شاید آلت تناسلی سمبل آرزوی خود برگمن برای داشتن رابطه جنسی با هر دو بازیگر زن فیلم باشد (خب، او 9 فرزند از 5 همسر داشت...). جدا از آلت تناسلی بسیار هنرمندانه (یعنی بدون آلت تناسلی معمولی، اما آلت تناسلی برگمان - که در بهشت سینما اهمیت بیشتری دارد)، کاملاً مطمئن هستم، ابتدا یک رتیل در این احمقانه به ما نشان داده می شود. صحنه، به علاوه فشار دادن خون از یک گوسفند. به نظر می رسد برگمن یک وسواس تقریباً بت پرستی/شیطانی نسبت به آزار دادن حیوانات دارد که در «شور آن» بیش از همه به آن افراط داده است. از این رو تعجب میکنم که وقتی رتیل توسط یک برگمن بسیار هیجانزده له میشود، سکانس احتمالاً ویرایششده به ما نشان داده نشد. "برش! باشه، حالا من این حشره لعنتی را له میکنم!" خونخواهی.
اوه، بله: و چکشی در دست میخکوب می شود. خشونت بی معنی تر Ts, ts...
مطمئناً، فیلم درباره افسردگی، غم و اندوه، فرصت های از دست رفته، پشیمانی، اشتباهات گذشته - و دیگر موضوعات "عمیق" برگمانی است - اما حداقل چیزی در مورد خودکشی وجود ندارد. زمان در اطراف. درست...؟ اشتباه! 19 دقیقه بعد از فیلم، درست زمانی که فکر میکردم "خب، حداقل هنوز کسی تلاش نکرده است خود را بالا ببرد"، آنجا بود: به خودکشی اشاره شد. برای 19 دقیقه تمام فکر می کردم برگمان دیوانه شده و موضوع مورد علاقه اش را فراموش کرده است! در پایان فیلم، مطمئناً یکی از دو زن به نام بی بی، با گاز گرفتن رگ خود سعی می کند خود را بکشد. (چقدر شاعرانه.) حدس بزنید لیو چه واکنشی به این موضوع نشان می دهد؟ شروع به مکیدن خونش می کند. (این جمله را همانطور که بلا لوگوسی می خواند.) چه فایده ای داشت؟ آیا لیو سعی داشت جان خود را نجات دهد یا این صحنه نمادی از سوء استفاده خودخواهانه لیو از بی بی برای اهداف عجیب و غریب و جنون آمیز خود است؟ چه کسی اهمیت می دهد... همه چیز به اندازه کافی "عمیق" نیست.
اما اجازه دهید به طرح اصلی بازگردیم. لیو یک بازیگر ستاره نابغه شکنجه شده است (آیا چنین چیزی وجود دارد؟ ظاهراً برگمن چنین فکر می کند) که بدون هیچ دلیلی تصمیم می گیرد دیگر صحبت نکند. آزمایشات نشان می دهد که او دیوانه نیست و از هر نظر کاملاً سالم است. بی بی نقش یک پرستار پرحرف و ستاره دار را بازی می کند که از او مراقبت می کند. این چیدمان رویای هر زنی است، وقتی کسی به آن فکر می کند: "من صحبت می کنم، در حالی که شما گوش می دهید". و این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق می افتد. بیبی خودش را در بهشت زنانه میبیند و میتواند ساعتها بدون وقفه صحبت کند در حالی که همراه مونولوگ او با دقت گوش میدهد. بیبی دلش را به لیو میریزد، ترسها و رازهای درونیاش را، تا اینکه یک روز بیبی نامهای پیدا میکند که در آن لیو با نوشتن به دکتر درباره قسمت عیاشی بیبی به او خیانت میکند.
عیاشی مورد بحث کمی اسکاندیناویایی است. کاموای پورنو بی بی قبلاً به لیو مربوط می شود. این در مورد این است که بیبی با دو مرد غریبه در حالی که در یک ساحل خوشگذرانی میکرد (البته برهنه: ما در سوئد هستیم) با دوست زن به همان اندازه شاخ خود، که پس از ورود اولین شریک جنسی بیبی به داخل او، خودارضایی میکرد، است. بدون شوخی. این همان چیزی است که برگمان در واقع به ما به عنوان "غذای فکر" می دهد. (اما معلوم شد که این صرفاً غذای ایبرت چاق است؛ بعداً در مورد آن بیشتر توضیح خواهیم داد.) طبیعتاً، راههای بسیار کمتری برای به تصویر کشیدن هسته شخصیت بیبی وجود داشت، اما برگمن فقط یک داستان پورنو احمقانه را انتخاب کرد - داستانی که در هر داستانی پیدا میکنید. سکسشاپ یا کانال XXX - که باعث شد من به جای هر چیز دیگری پوزخند بزنم.
در اینجا جالب است که به راجر ایبرت، آن خوشمزه فیلمهای روشنفکر بادکنکآلود اشاره کنیم (او قرقرههای فیلم را میخورد و به همین دلیل است که او عاشق فیلم است)، در نقد خود می گوید که داستان جنسی یکی از "شهوانی ترین سکانس های تاریخ سینما" است. طبیعتاً، اگر همان داستان، کلمه به کلمه، در یک فیلم اکشن بروس ویلیس گفته می شد، ایبرت آن را بی مزه و احمقانه می دانست.
«Persona» قرار است در مورد چگونگی آن دو زن در نهایت باشد. تغییر هویت صادقانه بگویم، من آن را نمی بینم. لیو هنوز ساکته و حرفی نمیزنه پس چطور شده مثل بی بی؟ ویژگی بارز بیبی این است که او سخنگو است: او به معنای واقعی کلمه از حرف زدن دست نمیکشد. به همین ترتیب، من واقعاً هیچ مدرکی نمیبینم که بیبی شبیه لیو شده است: بالاخره بیبی هنوز هم زیاد صحبت میکند، و علاوه بر این، بینش بسیار کمی از ذهن لیو به ما داده میشود، بنابراین سخت است که بدانیم او واقعاً چه شکلی بود. بی بی مثل او می شد یا نه. تنها بینش مهمی که به دست میآوریم آن مونولوگ طولانی درباره فرزند طرد شده لیو است. در واقع، این مونولوگ بلافاصله، تقریبا کلمه به کلمه، در یکی از بیهوده ترین صحنه های یک فیلم برگمان (و این خیلی چیزها را می گوید) تکرار می شود.
من از این موضوع آزرده شدم. برگمن چگونه سعی میکند تاسپیانها را بهعنوان متفکران برجسته، هنرمندان رنجدیده معرفی کند - و او واقعاً باید بهتر بداند.
کلیپهای سیاسی بیربط و قابل پیشبینی هستند. صحنه سوزان راهب: چرا؟؟ پرمدعا. در مورد حلقه نازی ها: این پولدار از مردی است که خودش در یک مقطع با نازی ها ارتباط داشت... برو دنبالش.
دیالوگ های بی معنی فراوان در صحنه های آخر.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من باور نمی کنم که کسی هرگز آماده دریافت پیام کامل Persona باشد. در هر صورت، چند بار تماشای آن به هر یک از سوالاتی که زنگ را به صدا در می آورند پاسخ نمی دهد. آنقدر تصاویر درهم تنیده مختلف در پرسونا وجود دارد که واقعاً دشوار است که بفهمیم برگمان چه چیزی را باید از طریق آنها منتقل کند. از یک سو، به نظر میرسد که مملو از مفاهیم تمثیلی، اخروی و فلسفی با بیشترین ارزش است. با این حال، باز هم قابل قبول است که باید فیلم را تماشا کرد و صرفاً به دنبال اهمیت مستقیم و دقیق خط داستانی آن بود.
کنار هم قرار دادن این دو در مقابل دیدگاه ها ممکن است کار غیرقابل تصوری به نظر برسد، بنابراین من بدون مزاحمت روی احساسات خودم و بر روی آن بخش هایی از این تصویر تمرکز می کنم که جالب ترین آنها را جمع آوری کرده ام.
پرسونا یک دستاورد حرفه ای در زمینه سینماتوگرافی است. با چند عکس ناراحتکننده شروع میشود: یک عکس قدیمی زننده، تعدادی ولگرد، یک انیمیشن با یک پیرزن در آن، و غیره. و این همه با فضایی از حلقه فیلم پر مصرف احاطه شده است. این ظاهراً تلاشی برای ایجاد ارتباط بین Persona با ایده روشنی از آغاز فرهنگ واقع گرایانه است.
در داستان، یک خدمتکار جوان و تمرین نکرده آلما باید با الیزابت، سرگرمیکنندهای که بدون دلیل خاصی صحبت نمیکند، برخورد کند. او از همان ابتدا میگوید که نباید این وظیفه را به عهده بگیرد، گویی میدانست که نگرش ناتوانش به او اجازه نمیدهد خود را با نابهنجاری این شرایط فعلی وفق دهد. همه چیز از اتاق کلینیک پزشکی شروع می شود، گردهمایی اصلی و اولین بحث، یا بهتر است بگویم برای من توصیه می شود - اولین سخنرانی ها. نشانه فوق العاده در مورد اینکه چرا الیزابت نیازی به صحبت ندارد، حوالی عصر می آید. به تلویزیون خیره می شود. در آن ما تصاویر بیرحمانهای از اوباش ناسازگار و وحشی را میبینیم. آیا نیاز، شرارت و تحقیر انسان هدف انتخاب اوست؟ آیا این نوعی یک علامت منفی ذهنی در برابر همه بدی های جهان است؟
بعد از چند روز، خانم های جوان به خانه ای در کنار اقیانوس نقل مکان می کنند. اینجاست که فشار شروع به رشد می کند و فضایی که آن دو خانم را در بر می گیرد به طور فزاینده ای غلیظ می شود. چیزی در برداشت آلما از دنیای واقعی شروع به تغییر می کند. به نظر می رسد همه چیز رویایی روشن است که او نمی تواند از آن بیدار شود. ما یک صحبت قوی می شنویم که واقعاً بی چون و چرا است تا جایی که هر یک از تصاویر در ذهن بیننده بیدار می شود. افکار رویاها را می سازند و این بهترین دستاورد سبک معقول برگمان است.
پس از مدتی به نظر می رسد که سکوت الیزابت راهی برای تصدیق آلما به ذات واقعی خود است. او خشمگین، پرهیاهو و در کمال تعجب گاهی بدجنس می شود. او با توجه به این واقعیت که برداشت او از ارتباط بین خانم های جوان بسیار متفاوت از آنچه توسط بیمارش پیشنهاد می شود، از الیزابت دیوانه است. او به سادگی نیاز دارد که همه چیزهایی را که آلما باید بیان کند هماهنگ کند و بپذیرد. در همین حال، او نیز شروع به تبدیل شدن به باقیمانده غمگین مراقب پزشکی می کند. به طور قابل توجهی، او به او تبدیل می شود. این کاملاً توسط حیاتی ترین عکس دوربین گرفته شده در زمانی که ذات دو خانم حل می شود و به یک همبستگی تبدیل می شود، نشان می دهد. وقتی همسر الیزابت دیرتر از حد انتظار در حوالی زمان عصر حاضر می شود (یا این صرفاً یک رویای استعاری است؟ تماشاگر نمی تواند بدون توجه به واقعی بودن یک صحنه خاص در فیلم Persona مطمئن باشد) او آلما را به عنوان شخصیت مهم خود در نظر می گیرد. ابتدا فریاد می زند و انکار می کند، اما بعد از اینکه الیزابت جاها دست او را می گیرد و روی گونه آقای ووگلر می گذارد همه چیز تغییر می کند. او میداند که تغییر غافل همیشه وجود دارد. او میتواند تلاش کند و با این شرایط سازگار شود که حقیقت تغییر یافته واقعاً همان چیزی است که به طور فزایندهای روشن و کامل میشود. رویاها به رویدادهای روز هجوم میآورند.
سپس یک گفتمان ناراحتکننده دیگر مطرح میشود، قدرت آن با روشی که دو بار توسط یک خانم مشابه بیان میشود، اما از دو نقطه متمایز، گسترش مییابد. این در مورد وزنی است که الیزابت باید تحمل کند، یک بچه ضعیف که او هرگز واقعاً به او اهمیت نمی داد. یک بار دیگر تصاویر هولناک بیدار می شوند، زیرا ناظر حقیقت وحشیانه را در مورد یک مادر بداخلاق می شنود (نشانه دیگری مبنی بر اینکه این ممکن است توضیحی برای لال بودن محدود او باشد). با دو بار انجام این کار، برگمان به احتمال زیاد نیاز داشت که آن را از منظر آلما تعریف کند، و پس از آن الیزابت از طریق صدا و روان آلما، بر ترکیب خاص شخصیتهای آنها تأکید داشت.
همانطور که عنوان توصیه می کند، ما واقعاً یک شخصیت را مدیریت می کنیم. فقط یکی. این که آیا این دو خانم واقعاً آنجا بودند یا صرفاً یک اشاره ذهنی بود که آلما عمداً به خودش داده بود، هرگز مشخص نخواهد شد. صحنه آخر باید سرنخی از پرسونا عالی گیج کننده و غیر معمول و در عین حال مضحک باشد. پرسونا ایستگاهی در سراسر وجود تصاویر متحرک است که هیچ کس نمی تواند مانع از آن شود. نمادی قابل توجه و هوای عجیب و غریب، همراه با موسیقی ناخوشایند ناخوشایند، تصویری را در خود جای می دهد که همه را تا حدودی مبهوت و گیج می کند.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پرسونا خاطره انگیزترین فیلم اینگمار برگمن من بود و تماشای تعداد بیشتری از آثار او برای من کاملاً جذاب است. به عنوان یک فداکار فوق العاده از 3 خانم، که رابرت آلتمن به وضوح پذیرفت که انگیزه های زیادی از این کار گرفته است، این یک راه مشخص برای من بود تا خودم را با برگمان آشنا کنم، و برابری بین این دو تحقیق خیلی سریع مشخص شد. همانند فیلم آلتمن، پرسونا موضوعات عمیق شخصیت زن را بررسی می کند و از تفاوت بین دو شخصیت برای ارائه گزارشی جالب استفاده می کند. این چیدمان بسیار عالی است، زیرا به متصدی پزشکی آلما (بی بی اندرسون) سپرده شده است که واقعاً روی سرگرم کننده الیزابت (لیو اولمان) تمرکز کند که عمداً ظرفیت صحبت کردن را فراهم کرده است. این نشان دادن سرراست ساکت کردن او باعث ایجاد تفاوت بین دو موردی می شود که برگمن با حداکثر ظرفیت خود از آنها استفاده می کند.
همانطور که زمان مشترک آنها شروع می شود، آلما در نهایت با الیزابت ساکت صحبت می کند و در مورد چیزهایی صحبت می کند که او دارد. هرگز تصور نمی کرد که او به روح دیگری بگوید. میتوانید ببینید که واقعیت او شروع به باز شدن میکند، در نهایت مشکلاتی را که مدتهاست او را عذاب میداد، به ارمغان میآورد، و الیزابت در حال تنظیم نشسته است. عقبنشینی این دو نقشه عاقلانهای بود که آنها را به یکدیگر محدود میکرد و اجازه قدردانی و احترام فردی آلما از الیزابت را میداد. تا بتدریج در دراز مدت بر او تأثیر بیشتری بگذارد. در حالی که در ابتدا ظرفیت صحبت کردن و توجه به آن کمکی برای آلما بود، او شروع به بحث و گفتگو می کند، به الیزابت حمله می کند و منحصر به فرد شروع به حرکت می کند. آلما به طور پیوسته به طور فزاینده ای بیشتر شبیه الیزابت می شود، یا اگر هیچ چیز دیگری، الیزابت را بی رحم، کودکانه و مغرور می بیند. در واقع، حتی با این حال، الیزابت نسبت به تغییر رفتار آلما ساکت و بی حال می ماند.
این یک فکر فریبنده است، داشتن یک نفر کاملاً عمیق و پاسخگو در حالی که دیگری به طور بی پایان نجات می یابد، تقریباً مانند آلما که نقش آن را بازی می کند. کل فیلم در برابر بازتابی از خودش. او هرگز واکنشی نشان نمیدهد، با این حال دیدگاههای خودش را در مورد الیزابت از طریق خودش ترسیم میکند. او شروع به نفرت و تحقیر او می کند و این جدایی بین آنها از طریق ملاقات عمیقا ناراحت کننده توسط همسر الیزابت تشویق می شود. این تمرکز بسیار خوبی است که من احساس میکنم با مشاهدههای مختلف به طور قابلتوجهی بازده بیشتری خواهد داشت، با این حال حتی در مورد دور زدن اصلی کار با این شخصیتها، احترام و تأمل زیادی در آن وجود دارد.
یکی از مواردی که من به طور خاص در مورد آن اطلاع رسانی کردم، نحوه تغییر لباس آلما در طی مراحل مختلف رشد شخصیت خود بود. زمانی که در ابتدا با او ملاقات میکنیم، او در لباس پرستارش است، تصویری قطعی از کسی که واقعاً نه برای خودش، بلکه برای دیگران زندگی میکند. سپس هنگامی که این دو در ابتدا با هم ناپدید می شوند، او تصمیم می گیرد بی حال باشد و در لباس خواب خود بماند، تصویری قطعی از کسی که برای خود زندگی می کند بدون احترام واقعی برای دیگران. از آنجایی که او به طور فزایندهای نشاندهنده کاملتر چیزی است که الیزابت را میبیند، او شروع به پوشیدن لباس بیشتر به عنوان تصوری از او میکند، تا اینکه سرانجام از این دام رهایی یافته و به لباس منحصربهفرد خود باز میگردد.
نمایشگاههای دو زن راننده، فیلم را تحت تمرکز دقیق برگمان قرار میدهد و زمینههایی از قدرت را برای تمایز شخصیتهای واقعی به نمایش میگذارد. اندرسون یک نیروی شخصی است که می توان با او در نظر گرفت، که به طور مداوم از انرژی باز و گرم به یک دانش آموز مانند انرژی تا آنجا که ممکن است به آلما مضطرب و ناخوشایند می رسد که در نهایت همکاری آنها را بیشتر خواهد کرد. اولمان در این میان سنگ ثابت است، هرگز صحبت نمیکند و به ندرت پاسخگو است، با این حال اغلب میتوانید یک شگفتی غیرمنتظره را در قیافههای او ببینید که به شما این فکر را میدهد که هنوز فردی در آنجا وجود دارد. اولمان چه یک پوزخند خفیف باشد یا یک مشکل عمیق در چشمان او، مطمئن می شود که این هرگز یک نمایش یک خانم نیست.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اینگمار برگمن، پدربزرگ دافعه ذهنی/سرمایههای ستون فقرات و همچنین نمایشهای واقعاً ترسناک، ویژگی بسیار متضاد اینگمار برگمان در سال 1966 که به طور مرتب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، فیلمی است که تا به امروز بهعنوان یک احساس خاص و دشوار باقی مانده است. مجموعهای از اصلیها و نکات برجستهای که به دنبال این ماجرای گهگاهی هیپنوتیزمکننده و گاهاً گیجکننده به دنیا آمدند.
خلاصهای که به نظر میرسد مستقیماً فیلمهایی را پیش میبرد، مثلاً Dark Swan و به گفته دیوید لینچ و دارن آرنوفسکی، تهیه کنندگان فیلم، پرسونا موقعیتی است که به برگمان اجازه داد تا داستانی نه کاملاً واضح را بر اساس همراهی/ارتباط مشمئزکننده بین خواهر آلما که مهربانانه پرورش یافته بی بی اندرسون و سرگرم کننده آرام و آشفته لیو اولمان در نقش الیزابتگ بسازد. رئیس مشهور ذهن واقعی وضعیت انسان و خود واقعی بودن را بررسی می کند. داستانی منطقی است که تماشاگران به نمایشهای مختلفی نیاز داشته باشند.
خیلی اتفاقات یا نقاط عطف مهمی در فیلم Persona وجود ندارد، بنابراین، برگمن در حین ایجاد آرامش، همه چیز را به طور کلی آرام نگه میدارد. کلوزآپ ثابت و موقعیتهای سنگین گفتمانی که در سرتاسر داستان بیان ذهنی به تدریج ظریف آلما غالب است، که به نظر میرسد، طبق همه نظر، با شرایط عجیب الیزابت و قطع ارتباط آنها در جزیرهای کمجمعیت خریداری میشود، اما به ندرت ثانیهای در آن وجود دارد. فیلمی که در آن بهعنوان یک تماشاگر احساس خوبی دارید، بهطور قابلاعتمادی عصبی هستید و میپرسید که اوضاع چگونه پیش میرود/میشنوید، در حالی که سعی میکنید در مورد اینکه چه کسی خواهد بود و چه اتفاقی برای آنها میافتد سر و صدا کنید.
برای آنها پرسونا احتمالاً مانند یک تجربه تماشای فیلم گیجکننده و در عین حال تماشای هنر کارگردانی برگمن در پر کردن آن احساس میکند که فیلمهایشان را با بستهای بیعیب احاطه کرده است با پاسخهای قریبالوقوع همه چیزهایی که در نظر گرفته میشوند. هم رئیس است و هم برای این موقعیت، فیلمنامه نویس چیز زیبایی است و نمایشگاه های اندرسون و اولمان هر دو احساس نسبتاً رادیکالی دارند و این دو سرگرم کننده آنچه را که باید به عنوان بهترین شغل در نظر گرفته شود که شخصیت های پرمخاطره را برای زنده کردن به تصویر می کشد، منتقل می کند.
تماشای این دو سرگرم کننده در حال انجام تخصص های خود در حالی که باطن ظریف این دو خانم در تمام طول مدت فیلم آشکارتر می شود، لذتی واقعی واقع گرایانه است و در نظر داشتن این که فیلم ممکن است این نباشد. کامل" شامل چند محقق و صاحب نظران معتبر سینما آن را ستایش می کنند، تلاش برای انکار تأثیر پرسونا بر سرنوشت نهایی فیلم و سازندگان آن به عنوان یکی از بزرگان بی نظیر که به خوبی قابل توجه و تثبیت شده است، فایده ای ندارد. موردی با میراث چشمگیری که در مسیر خود دنبال می شود. ممکن است درک آن دشوار یا درک آن در کلمات یا افکار آسان نباشد، اما پرسونا قطعه مهمی از ری است. با توجه به بخشهای هنری خراشیده و انرژی گیجشده آن بهطور مداوم به سختی میآید.
4 سفر آفتابپز از 5.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چیزی که در فیلم Persona کاملاً عالی است - نمایشگاه هایی از دو هنرمند. اندرسون فردی است که نیاز به انتقال عملی کل گفتمان دارد، صدای او یکی از ثروت های بسیار ارزشمند فیلم است، در حالی که اولمان در انتقال بسیاری از احساسات از طریق چهره و چشمانش به همان اندازه قوی است. دوربین Sven Nykvist، ستاره سوم فیلم، دو ستاره را بسیار درخشان میدرخشد.
هر صحنهای که در مدت کوتاهی طولانی است، قابل توجه است، برخی از آنها به سادگی قابل توجه هستند. برای مثال، صحنه طولانی که آلما خصوصیترین خاطرات خود را از تجربه جنسی با دو مرد جوان در حالی که برهنه با یک خانم جوان دیگر در کنار اقیانوس پر نشده در حال آفتاب گرفتن است، آشکار میکند، توجه به آن بینهایت احساسیتر از چیزی است که میتوان یافت. در فلاش بک
مقدار بسیار خوبی در پرسونا وجود دارد. یک تحقیق مهم به سکوت الیزابت مربوط می شود: آیا این امر انتخابی است، همانطور که در "آندری روبلیوف" تارکوفسکی رخ می دهد، یا این یک قسمت روانشناختی است؟ روایات مربوط به تنفرهای درگیری که الیزابت در تلویزیون تماشا می کند، روایت قبلی را توصیه می کند. روشی که از ناکجاآباد در طول نمایش "الکترا" رخ می دهد، آخرین گزینه را پیشنهاد می کند. من همچنان به آن توجه می کنم. چرا "الکترا" همه چیز برابر است؟ روایت دختر کوچکی که از مادرش متنفر بود و به مرگ او نیاز داشت - آیا این ادعایی را که آلما مطرح کرد مبنی بر اینکه الیزابت فرزند پیچ خورده خود را نمی پرستید و به مرگ او نیاز داشت، منعکس می کند؟ آیا معلوم شد که الیزابت به دلیل درک گناه آنقدر از بین رفته است که زندگی او کمک زیادی به یادآوری داستان الکترا کرده است؟ ما بدون شک نمی دانیم و برگمان کمکی نمی کند. گفتمان غیر قابل تشخیصی که در آن آلما الیزابت را محکوم می کند، هدف فیلم است. ما آن را دو بار می شنویم: بار اول، دوربین روی صورت الیزابت فوکوس می کند، بار دوم - روی چهره آلما. آیا آلما درباره الیزابت بحث می کند یا خودش یا هر دو؟ پس از آن تجربه در نزدیکی اقیانوس، آلما باردار شد و زودتر ختم شد. سخنرانی ممکن است منعکس کننده احساس مسئولیت و جای خالی او و همچنین احساس الیزابت باشد. آیا واقعاً نتیجه می دهد؟
آیا الیزابت یک خون آشام است که وجود تلفات خود را از بین می برد تا آنها را به عنوان شخصیت هایی برای مشاغل بازیگری خود درگیر کند؟ آیا این یک ارزش قطعی است که صنعتگر برای اینکه یک صنعتگر باورنکردنی است می پردازد؟ آیا او میخواهد که زندگی و روحیه دیگران این گزینه را داشته باشد؟ آیا او می تواند کسانی را که کاملاً به آنها تکیه می کنند و به محبت آنها نیاز دارند را دوست داشته باشد؟ پرسونا و بعداً سوناتای زمان برداشت (1978) با اینگرید برگمن به عنوان نوازنده حرفهای پیانو، ستارههای محبوب را بهعنوان خانمهایی خودمحور نشان میدهد که نمیتوانند و نمیتوانند جوانان خود را دوست داشته باشند. تحقیق مشابهی نیز در کتاب قبلی «از میان شیشه هازیلی (1961)» - در رابطه با مقاله نویس و دختر کوچکش - مطرح شد.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من بررسی خود را از شخصیت برگمن حدود ساعت 10:10 شب شروع کردم. مستاجرهای منفرد خانه من به طور غیرقابل انکاری پنهان بودند در حالی که من روی سکشنال اندازه گیری مضحک خود نشسته بودم. من خودم را قبل از تلویزیون کاملاً هدف قرار دادم. من یک چای بدون کافئین گرم (3 بسته بدون کافئین و 1 دیم بدون کافئین برای قابلمه) خوردم و آن را از لیوان Rule Assortment خود نوشیدم. خوب میرفتم تا نور بلو را روشن کنم، حرف کوچک تیره «c» روی صفحه ظاهر شد و مضطرب شدم. من نگران بودم که پرسونا به وضوح چیزی است که من می خواهم، اما با من ارتباط برقرار نمی کند.
گروه آغازین منحصر به فرد است، بیش از آن چیزی که از رئیسی مانند برگمن انتظار داشتم. این تصاویر در تمام طول فیلم دوباره تکرار می شوند. در Persona ما دو خانم را دنبال میکنیم، یکی از سرگرمیگرها که در طول نمایشگاه صحبت نمیکند و از ناظر خود. ما ابتدا آنها را در کلینیک اورژانس و سپس در جزیره ای دور ملاقات می کنیم. خدمتکار از پرستاری با لباس رسمی، به غرفه اعتراف با لباس نامتعارف (لباس او بدون آراستن، تا حدی آزاد است و به طور مداوم بخشی از عمیقترین اسرار خود را باز میکند) به لباسهای تیرهای میرود که از سرگرمیکننده آرام و ظلم ما تقلید میکند.
من فکر میکردم که مراقب پزشکی که در جهت چیزی بد، چیزی پیچیده و گیجکننده حرکت میکند، باشکوه است. او در همان ابتدا به متخصص میگوید که فکر میکند باید تمرکز روی سرگرمکننده را رد کند، و اینکه او از لحاظ فکری بیش از حد ظریف برای همراهی با کسی است که از نظر فکری آنقدر محکم است که ترجیح داده صحبت نکند. این یک احساس کمبود در مراقب پزشکی، یک طبیعت شکننده بود. هر چند که ممکن است، ظرافت او کاهش نمی یابد، با این حال خروش کردن، سکوت را آشکار می کند.
برگمن و سون نیکویست چنین تصاویر خیره کننده ای را در پرسونا ترسیم می کنند. برخی از آنها جزو بدنام ترین صحنه های تاریخ سینما هستند. آنها از پسزمینههای سفید با نورپردازی فوقالعاده استفاده میکنند تا وضعیت دستها، انگشتان، پیشرفتهای آنها، خمیدگیها و نقاط چهره اولمان و اندرسون را به شیوههای باشکوهی بهبود بخشند. سپس، در آن نقطه، آن چشم هایی هستند که با نگاهی مستقیم به دوربین نفوذ می کنند. برخی از آنها ظاهری راحت، تقریباً شاید مرده، برخی رقت انگیز، برخی عذاب آور، خودپسند و غیره دارند. من اعتماد دارم که تابش خیره کننده و کم چروک اولمان هرگز از ذهن من خارج نمی شود.
از یکی از پیشرفت هایی که روی صفحه داده شد، تشخیص دادم که عنوان اول فیلم فیلمبرداری است. آیا کسی می تواند برگمن را برای چنین عنوانی مقصر بداند؟
در حال حاضر این عنوان در شماره 93 (97%) در فلیکچارت من قرار دارد. من به آن 5 ستاره در Letterboxd دادم. من انتظار دارم که پس از بررسی دیگری حرکت کند، با این حال باید ابتدا یک دوره کوتاه به آن بدهم تا راحت شود.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
حاوی اسپویلر برگمن چنان جایگاهی دارد که برای اکثریت ما، حتی انتخاب یکی از فیلمهای او، ممکن است اعتماد خالص باشد. این فرض چیزی عمیق، دردناک، تاریک و نسبتاً کند است. نمایش های بداهه حول محورهای سکوت و تهدیدآمیز ساخته شده است که به نظر می رسد شالوده فیلم های او را قاب می کند. انتظاری وجود دارد که برگمان «فقط برای روشنفکران» است. شاید بخشی از این در مواردی معتبر باشد. شاید نه. این یک تصمیم فردی برای هر یک از ما است، اما جبران این پرش و ماندن در فیلم Persona برگمن قطعا ارزش وقت و تلاش هر کسی را دارد. چیزی بیشتر از PERSONA که چند گروه سوررئالیستی غیرمعمول را با یک قطعه هیجان انگیز از نقش آفرینی دوجانبه کلاستروفوبیک توسط اولمان و اندرسون ادغام می کند، که من نمی توانم در جای دیگری واقعاً مشابه آن را مرور کنم. چهرههای دوستداشتنی آنها، که غالباً در نماهای بسیار نزدیک گرفته میشوند، به گونهای روشن میشوند که هر منافذ و نقص جزئی را برجسته کنند، به گونهای که به هر حال جذاب هستند، اینها ظاهری انسانی و معیوب در شخصیتهای ناقص هستند. به کوچکترین تکان یا لرزه اهمیت داده می شود، رابطه نیمه لزبین که به نظر می رسد ایجاد می کنند با یک سکسی جدی اما با فضیلت برخورد می شود و چرخش های داستان در حال تسخیر و برهم زدن هستند. واقعیت اولمان ساکت میماند و اندرسون همه چیز را در میان میگذارد، به نظر میرسد دستور العملی برای نگاه مداوم به درون. نه واقعا. تامل برانگیز است، خودشیفتگی نیز هست، با این حال شخصیت اندرسون دارای یک یا دو مورد محرمانه است که ظاهری که در زیربنای او با بیاعتنایی و رفتاری نادرست است را نشان میدهد. به تصویر کشیدن واقع گرایانه او از یک تماس مهم در گذشته اش در فیلم Personaی از این دست واقعاً پیش بینی نشده است. احتمالاً در ابتدا به نظر می رسید که به طرز نگران کننده ای واقعی بود. در واقع انجام می دهد. به علاوه برازنده و نسبتاً دوست داشتنی است. من می توانم با دیدن فیلم دیگری مرور کنم، سال گذشته در مارین باد، که در آن حجم زیادی گفتمان فقط از یکی از شخصیت ها سرچشمه می گیرد و در مواردی به نظر می رسد که PERSONA حامل این شباهت را گرفته است (یا نه، حسب مورد) بر این تشبیه تأکید می کند. عکاسی تک رنگ خیره کننده و استفاده از ساختار سخت را انجام دهید. در کنار گروهبندیهای سورئالیستی، PERSONA اصیلتر از این دو فیلم است، غیرهیجانیترین و در نتیجه احتمالاً بهطور جدی رضایت بخش است.
همه چیز به چه معناست؟ همانطور که از موانع گفتگو در IMDb خواهید دید، برای درک مجدد مداوم است و شاید با توجه به این موضوع بیش از هر چیز دیگری، فیلمی باشد که مدت ها پس از آخرین تیتراژ در ذهن شما باقی می ماند.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من تعداد قابل توجهی از فیلم های برگمان و بیشتر فیلم های قبلی او را دوست دارم. این نتیجه مستقیم این است که من با تماشای فیلمهای بعدی او یا به عبارت دقیقتر آنهایی که بعد از «پرسونا» آمدند مخالفت کردم. من حتی با تماشای «پرسونا» مخالفت کردهام که به خطا بودن آن اعتراف میکنم، اما با تأمل شاید «روز کنونی» بیشتر از سال 1966 باشد و در سال 2021 بیشتر در دسترس باشد، بنابراین زمانبندی برای من درست است. مانند عقب نشینی در سکوت که تعداد زیادی از ما انجام می دهیم، بدبختی دیگران و قطع ارتباط عقب نشینی لیو اولمان متعلق به ماست. ما با وحشتی بیمارگونه تماشا میکنیم که او عکسهای وحشتناکی را روی صفحه تلویزیونش میبیند، همانطور که ما اکنون میبینیم. در سال 1966 این تصویر مردی بود که در حالی که گروه سیل میآیند خود را زنده میسوزاند، و ترس و عدم درک بچهای با اسلحه. دستها با ناراحتی بالا گرفته شد و به اردوگاه مرگ هدایت شدند. این دنیاست، و واقعاً گذشته دیرینهاش که او از آن چروکیده است، همانطور که ما به دلیل نیاز شخصی خودمان وقتی با ترسی معادل به عکسهای فعلیمان نگاه میکنیم. بیش از حد از سردی برگمان تشکیل شده است که گویی این فقط یک تمرین پیشگام در مشورت بود. من نظر مخالف دارم. آواز می خواند و غرق در احساسات می شود، زیرا او با بی بی اندرسون که نقش مراقب پزشکی او را بازی می کند روبرو می شود که در ابتدا در رابطه خویشاوندی و سپس در پرخاشگری بیش از حد صحبت می کند. من بیشتر ارائه نمی دهم، و این یک سفر هیجان انگیز نیست، اما ارزیابی قابل توجهی در مورد دیدگاه هایی است که در جهان اساسی مکاتبات انسانی زندگی می کنند و از آن دور هستند. برگمن با دقت نشان میدهد که چگونه این میتواند «هیچ» را که تنها کلمهای است که لیو اولمان مجبور به گفتن است، بیاورد. آیا «پرسونا» یکی از ده فیلم برتر ساخته شده است؟ من فکر می کنم همه ما می توانیم خلاصه های خود را انجام دهیم، با این حال باید با آنچه به ما اطلاع داده می شود مخالفت کنیم و بیش از حد به تصمیمات منتقد احترام نگذاریم. منصفانه فیلم به طرز حیرت انگیزی در اطراف ساخته شده است و از نظر ظاهری به همان اندازه که تمایل دارد به شگفت انگیزی نزدیک است. سون نیکویست بینظیر مسئول عظمت بصری بود، هر چند برمن، مجری که میتوانست باشد، سازنده است و برای من، این ابهام تمام کارهایی است که او انجام داد. اهمیت واقعی آن این است که برای چنین ترجمه های بی شماری در دسترس است، و علیرغم این واقعیت که من برخی از نوشته های اینجا را تکذیب می کنم، آنها را در نظر می گیرم و ترجمه های خود را انتخاب می کنم. سکوتِ صحبت نکردن، و سکوتِ غرغر کردن، هم میتواند در هر نقطهای جعبهی پاندورا را باز کند و هم حضور شیطانی درونش آزاد میشود. فرصت ما این است که تعادلی را انتخاب کنیم که سکوت جوان شکنجه شده مجبور به استقامت است و این ما را به اکنون می برد. اجازه دهید کاربران این نظرسنجی به تصمیم خود برسند.
دانلود فیلم Persona 1966 (پرسونا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلمی که با مجموعهای از قلابها شروع میشود، از فیلمهای قدیمی گرفته تا حشرات، منظره، گوسفندی که قصابی میشود تا اعدام. پس از آن ما عمیقاً در ذهن دو خانم غوطه ور می شویم و شروع به توضیح درباره برخی مسائل مبرم می کنیم. آیا یک خود مشخص وجود دارد یا ممکن است وجود داشته باشد؟ با فرض اینکه ما انتظار داریم که همه چیز آشکارا نادرست است، زیرا واقعیت ما صرفاً مغز ما در حال رمزگشایی سیگنال های ارسال شده توسط استعدادهای ما است، که صداقت آن ها را ما فرصتی برای تأیید نداریم، آیا صادقانه ترین چیز است. از همه دست از همکاری با دنیا برداریم تا به نادرستی اضافه نکنیم؟ ممکن است در هر لحظه کسی با دانستن همه چیز به شخص دیگری تبدیل شود، در آن زمان باید آگاهی قابل توجهی از آن زمان داشته باشد، و در کمال تعجب، در آن نقطه، آیا ما آن فرد یا چیزی متفاوت هستیم با توجه به این واقعیت که ما هم خاطرات خودمان را داریم؟ که گاهی اوقات به عنوان کوه اورست متخصصان سینما اشاره می شود، شخصیت اینگمار برگمان مطمئناً فیلم ساده ای برای ورود به آن نیست. اوراق بی پایانی بر آن شرح داده شده است و آن چنان که باید باشد. پیرنگ آن دشوار است و درهم میآید، و با این حال شما کاملاً میدانید که دلالت بر چیزی دارد. واقعاً این چیزی است... در واقع، این موضوع جای بحث دارد.
داستان از این قرار است که یک سرگرم کننده خارقالعاده الیزابت فوگلر (لیو اولمان) دیگر صحبت نمیکند. او از نظر فکری و در واقع محکم در نظر گرفته شده است، اما ساکت می ماند. او به همراه خواهر آلما (بی بی اندرسون)، مراقب پزشکی خودش، به خانه ای دور از اقیانوس فرستاده می شود تا بهبود یابد. با این حال، به زودی آلما، که به طور خاص نیاز به صحبت دارد، به طور فزاینده ای بیشتر از این حضور خارق العاده، این شخصیت باورنکردنی کشف می کند. بیش از آن چیزی که او در هر نقطه ای برای کسی کشف کرده است. عملاً مثل این است که الیزابت همه چیزهایی را که برای آشنایی با او وجود دارد جمع آوری می کند، و با این حال در حال کشف کردن او است. علاوه بر این، مبهمسازی شروع میشود.
موضوع واضح در این فیلم، شخصیت است. ما حیواناتی هستیم شخصیتهای ما با جزئیات بیپایانی که بهراحتی نادیده گرفته میشوند، از موقعیتهای قبلی گرفته تا خاطرات ناصادقانه، از چیزی که زمانی شنیدهایم تا پیشفرضها برای عموم مردم، از تمایلات آموختهشده به انگیزههای طبیعت، شکل گرفتهاند. به هر حال، چقدر ما واقعاً در این مورد فکر می کنیم. شخصیتهای ما چقدر قالبپذیر هستند؟ شما معمولاً خودتان خواهید بود، اما واقعاً چه کسی هستید؟
فیلم پرسشها را مطرح میکند، اما در روش پاسخدهی چیزهای زیادی ارائه نمیدهد. با این حال، در صورتی که هیچ پاسخی وجود نداشته باشد یا از سوی دیگر در صورتی که پرس و جوهای واقعی پایان سفر باشد، چه؟ گفتنش سخت است، اما قدم اولیه شما در این راه می تواند پرسونا باشد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.