در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Play 2011... لطفا منتظر بمانید ...
در مرکر گوتنبرگ،سوئد،گروهی از پسران 12 تا 14 ساله از پسران دیگر نزدیک به چهل بار بین سالهای 2006 تا 2008 سرقت می کنند.در این سرقتها در عوض اعمال خشونت فیزیکی از شیوه صحبت کردن و نقش بازی کردن استفاده کردند ...
یک نظارت دقیق بر اساس موارد واقعی قلدری. در ژوهانسبورگ، سوئد، یک گروه از پسران 12 تا 14 ساله، در سالهای 2006 تا 2008، حدود 40 بار دیگر کودکان را از بین بردند. دزدان با استفاده از یک طرح دقیق به نام "شماره برادر کوچک" یا "ترفند برادر"، شامل نقش پیشرفته پخش و سخنرانی باند به جای خشونت فیزیکی...
یک مشاهده زیرکانه بر اساس موارد واقعی قلدری. در مرکز گوتنبرگ، سوئد، گروهی از پسران 12 تا 14 ساله، بین سالهای 2006 تا 2008، در حدود 40 مورد از کودکان دیگر سرقت کردند. دزدان از طرح پیچیدهای به نام «شماره برادر کوچک» یا «ترفند برادر» استفاده کردند که شامل نقش پیشرفته بود. -بازی و لفاظی های گروهی به جای خشونت فیزیکی.
دانلود فیلم Play 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"سوئد!" چندی پیش دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا فریاد زد. "فقط به آنچه در سوئد اتفاق افتاده است نگاه کنید!" به نظر می رسید که او دوباره اعلام کرد. اما منظور او چه بود؟ "بازی" عنوان یک فیلم شیطانی روبن اوستلوند است. تلفیقی عجیب از «لا هاین» و «بازیهای خندهدار» که سینمای واقعی را با وحشت روانشناختی و تفسیر اجتماعی ترکیب میکند. به نظر میرسد که تفسیر اجتماعی به بیننده واگذار میشود: به نظر میرسد که مخاطبان آن را به یکی از دو مورد (اما میتواند هر دو باشد) کاهش میدهند: طبقه و قومیت، با سیاستمداران سوئدی حتی زمانی برای فکر کردن. شناخته شده - آیا اظهارات سوسیالیست ها وقتی فیلم را در مورد طبقه بندی می کنند، از اتهامات نژادپرستی پاک می کند؟ یا «بازی» آنقدر هوشمندانه است که کاملاً از این واقعیت غافل شده اند که یک منتقد سرزنش کننده چندفرهنگی است.
فیلم در یک مرکز خرید با اختلاف نظر بین دو پسر سوئدی بر سر مقدار پول شروع می شود. یکی از آنها سقوط کرده و باخته است. "500 کرون!" یکی از آنها فریاد می زند - "این چیزی نیست"، دیگری پاسخ می دهد. با این حال، در سراسر راه، گروهی از جوانان سیاهپوست که اکثراً هم سن و سال آنها هستند، آنها را زیر نظر دارند تا اساساً آنها را از بین ببرند. در اولین صحنه، اوستلوند از ما میخواهد بفهمیم که این جامعهای است که با تفاوتهای درآمد و اختلاف نژادی مشخص میشود.
در جای دیگری از فیلم این سوگواری وجود دارد که اقتدار از جامعه سوئد ناپدید شده است: راهبران اتوبوس. نگهبانان مرکز خرید و دستیاران مغازه یا در ضربه زدن به لوت ها ناتوان هستند یا کلاً جای خالی آنها را ندارند، مگر برای پایانی که به طرز وحشتناکی در لحظه اشتباه ظاهر می شوند تا افراد اشتباه را مجازات کنند. فیلم از کار دوربین ایستا و محیطهای نئورئالیستی خود لذت میبرد، جایی که دهها نفر در فضای عمومی پرسه میزنند، اما چیزی که به نظر میرسد بیش از هر چیز عمداً از صفحه نمایش نگه داشته شده است، حضور یک پلیس است.
جایی که به نظر می رسد منجر به این می شود، یا در نهایت منجر به آن خواهد شد، افزایش هوشیاری است - والدین و دوستان کسانی که قبلاً قربانی سیل جنایات شده اند، مسائل را به دست خود می گیرند و اشکال خود را از عدالت اجرا می کنند. فقدان دولتی مجری قانون: بی شباهت به جوامع مختلف لندن که مجبور به دفاع از خود شدند، گروههای انبوهی را در سال 2011 تشکیل میدهند، یا گروههای دیگری که تلاش میکنند در مورد باندهای پدوفیلی که تحت رادار در شمال انگلیس فعالیت میکنند کاری انجام دهند. دو مورد از این در "بازی" وجود دارد، یکی پایان دادن به فیلم که به طور مضاعف شامل ناآگاهی آشکار سوئد نسبت به آنچه در بین جوانانش می گذرد مبنی بر اینکه فردی به دلیل تلاش برای به دست آوردن عدالت به عنوان نژادپرست برچسب خورده است را در بر می گیرد.
«بازی» چند ساعت از زندگی سه پسر در شهر گوتنبرگ و حومه آن را در یک روز خاکستری زمستان به تصویر میکشد - آنها سباستین هستند. الکس و جان، اگرچه جان از قومیت چینی است. مشکل مهاجرت یا به طور خاص موج جرایم مهاجران، جان حداقل به ظاهر یکپارچه شده است. وقتی برای اولین بار با آنها روبرو میشویم، در دفاتری هستند که یکی از مادرانشان در آن کار میکند - یک شرکت حقوقی مجلل (میتوانیم «اداکت» را روی دیوار بخوانیم) که کارکنانش لباسهای بیعیب و نقصی میپوشند. اوستلوند پس از خروج همه، مدتی در ورودی دفتر پرسه می زند، تقریباً بیهوده، تا زمانی که یکی از کارکنان نشان می دهد که این عمل آنقدر بورژوایی است که در شیشه ای را که قبلاً در شرایط عالی قرار داشت، پاک می کنند.
سباستین و همکاران. به مرکز خرید محلی بروید، جایی که گروه قبلی جوانان سیاهپوست هنوز در حال آشفتگی هستند و نتوانستهاند آن دو نفر را از صحنه آغازین به یک بازی سادیستی روانی قلدری و دزدی تبدیل کنند. این دو گروه ابتدا در یک فروشگاه ورزشی با هم تماس می گیرند، جایی که اوستلوند به طرز بسیار درخشانی باند رنگی را از صفحه خارج می کند، در حالی که آنها فریاد می زنند و فریاد می زنند در حالی که ما روی قهرمانان مضطرب فزاینده خود تمرکز می کنیم. زمانی که آنها را به بیرون و داخل خانه تراموا تعقیب کردند، مشخص شد که چیزی اشتباه است، و از آنجا به بعد بقیه داستان دلخراش رخ می دهد.
قلب تپنده فیلم، این ایده که قلدری متعلق به آن است. به یک رشته اقلیت از بچههای سفیدپوست سوئدی و بیدفاعشان که میخواهند آنها را بکشند، من خواندم که بر اساس موجی از حوادث واقعی این اتفاق در یک دوره سه ساله است. در همین حال، بزرگسالان بیش از حد نگران چینیهای شکسته در کافهها و راهروهای مسدود شده در قطار هستند تا واقعا متوجه آنچه در حال وقوع است، شوند. نویسندگان و روزنامه نگارانی مانند یوناس حسن خمیری و آسا لیندربورگ اتهاماتی را مطرح کرده اند، پنهان یا غیرمجاز، مبنی بر اینکه فیلم به نوعی نژادپرستانه است، در حالی که آمریکا زاوالا آن را به دلیل حمله به دام های سیستمی که طبقه آن مشخص می شود تحسین می کند.
از نظر موضوعی، به نظر میرسد که فیلم به این نتیجه میرسد که سوئد از نظر نژادی و فرهنگی مکانی متنوع است - سفیدپوستان به dreadlock میپردازند و به موسیقی رگی گوش میدهند. بومیان آمریکایی در میادین شهر می چرخند و دختران سفیدپوست برای اجرای پروژه های مدرسه با موسیقی پاپ زیمبابوه می رقصند. با این حال، این کشور با مشکلاتی در حال رشد مواجه است، زیرا نوعی انتقال صمیمانه به ماندگاری چندفرهنگی را انجام می دهد.
وقتی همه چیز گفته میشود و انجام میشود، برای یافتن داستانهایی که بهویژه در خارج از شهر مالمو منتشر میشوند، نیازی به تحقیق زیادی نیست که هرج و مرج و یک فروپاشی کامل اجتماعی را به دلیل چندین مورد گزارش میکنند. محله های یهودی نشین نژادی به دلایلی که حتی پلیس هم نمی داند شورش می کنند. همچنین ممکن است در مورد مناطق ممنوعه و جنایت جوانان در کلاسهای درس خوانده شود که به دلیل احساس ناامنی معلمان، مدارس حتی مجبور شدهاند برای مدتی تعطیل شوند. پاسخ به هر یک از اینها هرچه باشد، اوستلوند بیش از هر چیز دیگری توانسته چیزی بسازد که در واقع مانند یک قطعه سینما باشد - چیزی عاری از قرارداد. چیزی غیرقابل پیش بینی و هم دلخراش و هم جوی بدون نیاز واقعی به مواد آتش سوزی. به این دلایل و موارد دیگر ارزش دیدن را دارد.
دانلود فیلم Play 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
روبن اوستلوند کارگردان سوئدی بر اساس یک حادثه نژادی واقعی در گوتنبرگ سوئد که در آن گروهی از نوجوانان سیاهپوست به مدت دو سال دست به یک سری دزدی از وسایل شخصی کودکان دیگر زدند، نمایشنامه کارگردان سوئدی روبن اوستلوند در مورد استفاده از بازی روانشناختی به جای نام بردن است. تماس، تهدید، یا خشونت آشکار برای قلدری هدف شما. این مطالعه قانعکنندهای است که نشان میدهد چگونه زندگی ما اغلب توسط کلیشهها، نژادی یا غیره اداره میشود، و اینکه چگونه مرز بین قربانیان و قربانیان میتواند باریک باشد. در این مورد، هم قلدرها و هم قربانیان کودکان هستند، اما بازی هایی که مردم انجام می دهند می تواند به همین راحتی برای بزرگسالان یا حتی دولت ها اعمال شود.
یکی از آینده سازترین فیلمسازان جوان که سبکش یادآور سبک است. دوربین اوستلوند از مایکل هانکه و روی اندرسون، رصدی است و به سادگی آنچه را که در حال وقوع است بدون اظهار نظر ثبت می کند. فیلم در داخل یک مرکز خرید باز میشود، جایی که ما منظرهای پانوراما را میبینیم که شامل مغازهها، راهپلهها و دو سطح است که حتی کوچکترین جزئیات را برجسته میکند. صدای مکالمات را می شنویم اما نمی دانیم از کجا می آید. سپس دوربین روی دو کودک سفیدپوست کوچک طبقه متوسط که در لابی مرکز خرید قدم می زنند زوم می کند. پنج پسر 12 تا 14 ساله (همگی سیاه پوست و مهاجر) از سمت چپ به آنها نزدیک می شوند و از آنها زمان صحیح را می خواهند.
بازی زود شروع می شود، اگرچه قربانیان اصلی فیلم هستند. سه فرزند دیگر والدین مرفه هستند که بعداً ظاهر می شوند. به احتمال زیاد بارها و بارها در طول جنایت دو ساله آنها تکرار شده است، بازی به این صورت انجام می شود. یکی از نوجوانان سیاهپوست نزدیکتر، از یک کودک کوچکتر وقت میپرسد. هنگامی که کودک سفید پوست برای بررسی ساعت تلفن همراه خود را بیرون می آورد، متهم به سرقت تلفن متعلق به برادر ادعایی خود می شود. او به پسر می گوید که روی گوشی دقیقا همان خراش گوشی دزدیده شده از برادرش وجود دارد و از او می خواهد که آن را با نشان دادن آن به برادرش تایید کند.
وقتی کودک امتناع می کند، یک روال "پلیس خوب/پلیس بد" پخش می شود که در آن یکی از پنج نفر وانمود می کند که دوست پسر آزار دیده است. کودک به ناچار انکار می کند که تلفن را دزدیده است و به "پلیس خوب" وظیفه اطمینان دادن به او را داده است و می گوید: "باشه، من باورت می کنم، اما ما باید این را حل کنیم، درست است؟" او به پسر می گوید که نگران نباش، که دوستانش قصد سرقت یا آزار آنها را ندارند. در همان زمان، "پلیس بد" خواسته های تهاجمی را به شیوه ای ترسناک مطرح می کنند. اوستلوند شخصیت ها را با نماهای ایستا عمدتاً طولانی از فاصله دور نگه می دارد، با این حال احساس می کنیم که در کنار قربانیان هستیم و به شدت تنش، ناامیدی و ترس فزاینده آنها را احساس می کنیم.
سپس سناریو تکرار می شود، این زمان با سه فرزند دیگر، دو سفیدپوست (سباستین و الکس و جان که اصالتاً آسیایی است). پسرها به دلیل ترس و ناامنی به قلدرها اجازه می دهند بازی را کنترل کنند و به ندرت از بزرگسالان حمایت می کنند. هنگامی که آنها با آنها تماس می گیرند، بزرگسالان تمایلی به درگیر شدن ندارند، یا همانطور که در ادامه فیلم نشان داده می شود، به طور نامناسبی درگیر می شوند. پسران سفیدپوست مجبور میشوند تا شکنجهگران سیاهپوست خود را در اطراف شهر، در تراموا و اتوبوس دنبال کنند و در نهایت به منطقهای دورافتاده و جنگلی در گوتنبرگ بروند، جایی که بازی تا پایان نهایی آن انجام میشود. گرچه قربانیان چندین فرصت برای فرار دارند، اما از آن استفاده نمیکنند، شاید به این دلیل که ترس از خشونت سیاهپوستان چنان محکم در آنها القا شده است که احساس میکنند برای نجات خود باید "خوب" باشند.
بازی نیز لمس سبکی دارد. در یک صحنه، گروهی از سرخپوستان پر پوش، در وسط یک خیابان شلوغ، شعار جنگی برای کمک های مالی می خوانند. در یک سکانس سرگرمکننده دیگر، گهوارهای بین کوپه دوم و سوم در یک قطار در حال حرکت قرار میگیرد و علیرغم درخواستهای اضطراری راهبر برای جابجایی آن به دلایل ایمنی در آنجا باقی میماند. وقتی به زبان سوئدی پاسخی دریافت نمی کند، هشدار را به زبان انگلیسی تکرار می کند. یکی از لحظات کلیدی فیلم حمله ناگهانی اعضای باند بزرگتر به جنایتکاران جوان در پشت اتوبوس است. بعداً وقتی یکی از باند دزدها میخواهد بیرون برود، توسط چهار نفر دیگر در داخل اتوبوس لگد زده و کتک میخورد. همچنین، در تغییر نقشها، قلدرها فرد قلدر را مقصر میدانند. یکی میگوید: «هرکس آنقدر خنگ باشد که تلفن همراهش را به پنج سیاهپوست نشان دهد، سزاوار هر چیزی است که به دست میآورد». در نهایت، یک بازی پایانی توسط مجرمان راه اندازی می شود. مسابقهای برگزار میشود که در آن هر دو طرف سریعترین دوندههای خود را انتخاب میکنند و هر کسی که در مسابقه برنده میشود، اشیای قیمتی همه را میبرد. البته برنده از قبل مشخص شده است و بچه های سفید پوست تمام وسایل شخصی خود از جمله تلفن همراه، یک ژاکت و یک کلارینت گران قیمت متعلق به جان را گم می کنند. ادامه فیلم بسیار تحسین شده اوستلوند در سال 2008، غیر ارادی، بازی، فیلمی پیچیده و چند لایه است که نزدیک به پایان، پیچ و تاب شگفت انگیزی دارد. اوستلوند که پر از بینش دقیق در مورد رفتار انسان است، ما را به چالش می کشد تا آینه ای بر رفتار خود بتابانیم و ببینیم که آیا خودمان از همان ترفندهای روانشناختی برای رسیدن به آنچه می خواهیم استفاده می کنیم یا نه. با وجود لحظه ای زشت که چیزی به فیلم اضافه نمی کند، بازی یک اثر هنری درخشان است که شایسته دیدن است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.