در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Radio 2003... لطفا منتظر بمانید ...
داستان یک مربی تیم فوتبال دبیرستان بنام «هارولد» است که با پسری بنام «رادیو» آشنا می شود که دارای مشکلات روحی و روانی می باشد. هارولد او را زیر پر و بال خودش می گیرد…
رادیو یداستان یک مربی دبیرستانی و مردی که از نظر رشدی دچار چالش شده بود که او را زیر بال خود گرفت...
داستان یک مربی دبیرستانی و مردی که از نظر توسعه تحت حمایت او قرار گرفته است.
دانلود فیلم Radio 2003 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
خوب ، این بررسی برای همه کسانی است که شکایت کردند که من فقط 10/10 نظر نوشتم. اول از همه ، پس زمینه. من دوست دارم قبل از دیدن فیلم پیش زمینه آنچه را که درباره فیلم فکر می کردم به مردم بدهم تا آنها بدانند که من از کجا می آیم. بنابراین ... من هرگز طرفدار Radio نبوده ام. من تریلر را دیدم و با خودم گفتم ، "وای ، دیگری" با الهام از یک داستان واقعی ، فیلم "روحانی" را از یاد تیتان ها بخاطر بسپار ، فقط اکنون ما کوبا را گرفتیم "من برنده جایزه اسکار هستم ، با این حال من گودینگ جونیور 'Snow Dogs' را به عنوان یک کودک عقب مانده انجام داد. Whoopdifriggingdo. ' ترس من بی وقفه باقی ماند ، به ویژه هنگامی که بازبینی ها در AICN به وجود آمد ، از جمله اینکه یک داور اعلام کرد که داور ترجیح می دهد لثه های خود را بتراشد تا اینکه دوباره فیلم را ببیند. بنابراین ، من تصمیم گرفته بودم از "رادیو" صرف نظر کنم ، و هرگز با آن اذیت نشوم. من RtT و همچنین "The Rookie" را دیدم (که اتفاقاً توسط همان شخصی نوشته شده بود) و آنها را خیلی بد ندیدم ، و من در واقع "Rookie" را دوست داشتم اما مفهوم این یکی فقط به نظر می رسید خیلی آزار دهنده است.
با این حال ، معلوم می شود که این داستان در اندرسون ، کارولینای جنوبی اتفاق افتاده است ، که اتفاقاً شهر اصلی پدر من است. در واقع ، اگر فیلم را تماشا کنید ، آنها در مورد "West Side" صحبت می کنند ، و حتی یک بازی در برابر این "West Side" وجود دارد و معلوم می شود که آن مدرسه همان مدرسه ای است که پدر من به آنجا رفته است. او حتی در سال 1976 در وست ساید حضور داشت که همان زمان وقوع داستان بود (نه واقعه واقعی ، حواس تان باشد که در اوایل دهه 60 اتفاق افتاد). پدر من حتی در تنها برگر کینگ در شهر کار می کرد ، بنابراین وقتی دستیار برای این همبرگرها از زنجیره گفته شده بیرون می رود ، شاید خیلی خوب شده باشد که پدر من آنها را برای او سرو کرده اند. بنابراین بسیاری از اتصالات. علاقه من کمی TEENY برانگیخت ، اما به طور قطع برای صرف هفت دلار کافی نبود.
که ما را به شنبه می رساند. مادرم می گوید: "اوه ، ما امروز بعد از ظهر به یک فیلم می رویم." 'کدام یک؟' با التماس از آنها می خواهم مرا به "گمشده در ترجمه" یا حتی بهتر "سیزده" ببرند. "ما می خواهیم" رادیو "را ببینیم." من از درون و از بیرون ناله می کنم. "آیا هیچ چیز بهتر وجود دارد؟" بله وجود دارد "نه ، و به علاوه ، این در اندرسون اتفاق می افتد." "شما در حال پرداخت آن هستید؟" 'آره.' "خوب ، پس." بنابراین هنگامی که از کار خارج شدم ، به مالتی پلکس محلی می پردازم ، از دیدن فیلم کاملاً هیجان زده نمی شوم ، اما در حقیقت از مرور فیلم بعداً هیجان زده می شوم.
بنابراین ... به آنچه شما دارید همه منتظر بررسی واقعی بودند. من قصد دارم لحظه ای صحبت درباره کوبا را متوقف کنم و در مورد بقیه صحبت کنم. آه !!! گا Dangnabit ، مردم! خوب ، اد هریس (که من در "نمایش ترومن" او را دوست داشتم) در نقش خود به عنوان مربی کار کاملاً خوبی انجام داد ، اما همه افراد دیگر ترسناک بودند. بخشی از آن خطوطی بود که به آنها داده می شد ، یعنی "در تمام مدت فکر می کردیم رادیو آموزش می دهیم ، اما معلوم می شود رادیو به ما آموزش می دهد" ، اما قسمت دیگر این است که مردم بازیگران خوبی نبودند. از آن دسته از بازیکنان WB که به بازیکنان فوتبال بازی می کنند ، حتی افسانه زنده یاد "دبرا وینگر" وحشتناک بود. قرائت خاموش ، خاموش ، خاموش من خط بهتری برای گریه کردن با صدای بلند توسط ME دیده ام. (توجه به بازیگران: اگر من می توانم بهتر از شما بازی کنم ، پس شما لیاقت حضور در صفحه نمایش را ندارید.)
اکنون به کوبای خوب گودینگ جونیور برویم. حالا ، من این پسر را دوست دارم ، واقعاً دوست دارم. او در "جری مگوایر" ، "پرل هاربر" و حتی "مردان افتخار" عالی بود. سپس تصمیم گرفت برای انجام "سگ های برفی" ، "سفر با قایق" و "وسوسه های مبارزه" کار کند. UGH من حدس می زنم که او تصمیم گرفت برای جبران گذرگاه های بازی در برابر صفحه نقره ای به فیلم و * بازیگری * فیلم نیاز داشته باشد. اما لمی به شما چیزی می گوید ، کوبا ، این نقش شما نیست. اولا ، شما بیش از حد لعنتی! این پسر 36 ساله است و او در جایی بازی می کند که قرار است در بیست سالگی باشد! سن نشان می دهد ، مرد. من نمی دانستم که این پسر قرار است چند ساله باشد تا اینکه سرانجام آنها به ما گفتند ، زیرا او از قبل مانند یک پسر قدیمی به نظر می رسد و من می دانستم که این شخصیت قرار نیست آنقدر پیر باشد. خوب ، او یک کار خوب انجام داد که کار عقب مانده ذهنی را انجام دهد. نه شایسته اسکار ، نه جایی که نزدیک آنچه که تام هنکس در "فارست گامپ" یا حتی شان پن در "من سام هستم" قادر به کشیدن آن بودند بود. او فقط یک "بچه عقب مانده" خنده دار است. من نمی توانم برای او دلسوز باشم ، زیرا مدام به من می گفتند که نباید این کار را انجام دهم ، و نمی توانم برای او احساس خوشبختی کنم ، زیرا او ذهنی عقب مانده است! Radio سعی نکرد نشان دهد که چقدر عقب مانده ذهنی چیز خوبی است ... اما من از موضوع خارج می شوم.
فقط بدانید که همه به جز کوبا که خوب بود اما عالی نبود ، مکیدند. "رادیو قلب خوبی دارد." "در کل ، رادیو کسی است که به ما آموزش می دهد." یک شکستگی جعلی به من بدهید! کلید یک فیلم خوب این است که شما همه چیز را به ما نمی گویید! و Radio به همه چیز به ما گفت! و علاوه بر این ، به ما اجازه نمی داد همه چیز را ببینیم!
کل فرضیه (فکر می کنم خیلی نامشخص بود) این بود که از طریق چیزی ، رادیو می توانست یک تیم فوتبال را القا کند ، یا یک شهر یا چیز دیگری او این کار را نکرد کارهایی که می بینیم انجام می شود ، بدون ترتیب خاصی:
1. به رختکن یک دختر بروید و سپس از این بابت ناراحت باشید. 2. تیمی را بخاطر فریاد زدن "Chickingshitchickingshitchickenshit!" صدا بزنید. در مربی (که آنقدرها هم که فکر می کردید خنده دار نبود 3. باعث ایجاد یک عده کلاهبرداری در مدرسه با تحقیق هیئت مدرسه 4. گوش دادن به رادیو 5. اتاق او را پاره کنید 6. صحبت خنده دار 7. هدیه دهید بدون دلیل خاص 1. مربی تیم را ترک کرد و آنها یک قهرمانی را بدست نیاوردند. ما متوجه می شویم که مربی قصد دارد توجه بیشتری به خانواده خود داشته باشد
بله ، نه راسیسم غلبه برنده ، نه الهام بخش تیم به مسابقات قهرمانی ، نه درک اینکه اگر بازپرداخت ما بهتر باشد ، هیچکدام از مواردی که انتظار داریم از این نوع فیلم ها نباشد هیچ چیز اتفاق نیفتاده است! تئاتر مطمئن نیست که چرا من اول از همه اذیت شدم. تمام کاری که ما انجام دادیم تماشای برخی از اتفاقات نیمه جالب بود که اتفاق افتاد و دیدن مربی شدن مجدد مربی به خانواده اش (که حتی به خوبی نشان داده نشد).
به طور کلی ، احساس می شد که آنها می خواهند فیلمی در مورد رادیو بسازند ، اما نکته واقعی در این مورد ندارند ، بنابراین فقط برخی از موارد را به ما ارائه می دهیم تا نگاه کنیم ، و دو اتفاق برای گریه کردن زن. رقت انگیز.
امتیاز نوشتن: 1/10 (با تعصب شدید) مایکل تولین به ما نشان می دهد که در واقع ، "چگونه یک فیلم را به طور معمول 101 کارگردانی کنیم" را با رنگ های پرنده عبور داد. او هیچ کار جدیدی نمی کند ، هیچ کاری جسورانه انجام نمی دهد. او فیلم را مثل هر كارگردان دیگری كه این كار را می كرد ، كارگردانی می كند ، فقط به روند "بزرگنمایی در لحظات تصادفی در رویدادهای ورزشی" اخیر علاقه مند است و فهمید (مثل بقیه) وقتی دوربین در فیلد به جای حاشیه. ووو.
حدس می زنم نباید انتظار چیزی حیرت انگیز را داشتم ، اما مطمئناً به هر حال آن را دریافت نکردم. Radio احساس می کرد که توسط گروهی از AD ها گرفته شده است. من از Radio متنفرم. من فقط بیرون می روم و می گویم ، تنها عامل بازخرید کننده Radio سارا درو بود ، که صدای "سارا روو" در مجموعه انیمیشن CLASSIC Mtv "داریا" بود ، که می ترسم افراد زیادی آن را داشته باشند فراموش شده. گرم بود بقیه فیلم ... نبود. سپس شما Radio را دوست خواهید داشت. من این را می دانم زیرا من شنیدم که همه در مورد خوب بودن آن ، غم انگیز بودن آن ، و روحیه بخشیدن به آن و همچنین خوب بودن کوبا گودینگ جونیور خنده دار بودند ... هر آنچه که استودیو اجرا می کرد می خواست آنها فکر کنند. بدیهی است که آنها هیچ توجهی به آنچه که Radio در واقع بود نمی کردند ، آنها ثانیا تصمیم گرفتند که کوبا در سبد خرید از آن تپه پایین بیاید. (که یک بار دیگر ، به هیچ وجه به معنای واقعی بودن آنچنان تأثیرگذار نبود.)
اما ، اگر در آن دسته بندی ها باشید ، فیلم را دوست خواهید داشت. (مادر و پدر کریس ، و با شما صحبت می کنند) بقیه شما: از Radio مانند طاعون استفاده کنید.
دانلود فیلم Radio 2003 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با افتتاح فیلم ، رادیو را می بینیم که در یک سبد خرید (یا به اصطلاح حشره دار در جنوب) از یک تپه پایین می رود و اوقات خوبی را سپری می کند. و نمی توانید از تفکر خودداری کنید: به نظر سرگرم کننده می رسد. چرا من هرگز آن را امتحان نکردم؟ این همچنین روشی است که داستان Sports Illustrated در رادیو ، پایه و اساس Radio ، افتتاح می شود.
بله ، یک رادیو واقعاً وجود داشت و هنوز هم هست. و واقعاً شهری به نام اندرسون وجود دارد که کار شگفت انگیزی انجام داد و این باعث افتخار من است که آمریکایی هستم. اما آنها این کار را به هیچ وجه از درستی سیاسی انجام ندادند. این همه از سال 1964 شروع شد ، زمانی که هنوز در برخی جاها شجاعت لازم بود که سفیدپوستان دست خود را به سمت سیاه پوستان دراز کنند.
چرا آنها این کار را کردند؟ از مقاله SI 1996 ، كه در مورد برخي از شوخ طبعي هاي كودكانه و بي رحمانه در راديو پخش مي شود ، البته توسط ورزشكاران مدرسه ، كاملاً روشن نيست. اما در غیر این صورت هیچ درگیری در فیلم Radio یافت نمی شود. Radio قصه ای در حدود 50 سال را در یک سال یعنی سال اول متراکم می کند.
احتمالاً در آن سال های اولیه اختلافاتی به دلیل نژاد و معلولیت وجود داشته است ، اما از چه اطلاعاتی موجود است که همه به زودی ناپدید شد مدرسه و جامعه خیلی راحت و سریع به رادیو رفتند - چیزهای مناسبی برای یک فیلم نامه دراماتیک یا یک فیلم باورپذیر نیست! اما چه عاملی باعث شد که یک شهر جنوبی کار درستی انجام دهد؟ همه چیز از ارتباط مربی هارولد جونز با رادیو آغاز شد.
هنگامی که یک فرد مورد احترام در جامعه موضع نترسانه ای نسبت به آنچه که درست است اتخاذ کند ، پیگیری آن برای دیگران آسان تر است و هرگونه کشش برای نژادپرستان دشوارتر است. برخلاف روایت فیلم ، این برای مربی جونز چیز جدیدی نبود: او در جوانی با مشت های خود از همسایه معلول در برابر زورگویی ها دفاع می کرد.
اکنون زمان خوبی برای بازدید مجدد از رادیو است ، پس از انحراف بیمارگونه ورزش مدرسه با ترکیبی مسموم از کودکان و پول در برنامه فوتبال پن ایالتی. رادیو یادآوری است که این همان چیزی نیست که ورزش در مدارس است. اگر با دقت تماشا کنید می بینید که Radio فقط مربوط به رادیو نیست. این به شما درک می دهد که چه چیزی باعث می شود یک تیم موفق ، فوتبال یا بسکتبال ، تمرینات ، نظم ، کار تیمی ، تاکتیک ها ایجاد کنید. شما می بینید که چگونه مدرسه و جامعه درگیر هویت و احساسات هستند. و می بینید که مربیان جونز و هانی كات در تلاشند افراد بزرگسال با شخصیت خوب را از بازیکنان خود بسازند.
نه ، آنها از او طلسم درست نمی كنند. می بینید که احساس واقعی ترحم ، دیدن رادیو به عنوان یک انسان با وجود ابر مبهم معلولیت های او ، در کسانی که او را می شناسند و در کل جامعه ایجاد می شود. و این فقط فیلم نیست. شما می توانید در فیلم Radio آخر ببینید که این واقعی است و می توانید در مورد آن بخوانید.
رادیو دور از یک طلسم ، یک معلم شد و به جامعه آموزش داد تا به معلولان کمک کند و فراتر از نژاد نگاه کند. درس او فراتر از اندرسون بود ، زیرا او با تیم ها سفر می کرد و اعتبار او قبل از او بود. رادیو فقط یک بار از اتوبوس تیمی کنار گذاشته شد ، زیرا جای آنها کم بود. هانا آن روز را از دست داد. رادیو از آن به بعد اولین اتوبوس بود. و آنها برخلاف فیلم در آن فصل برنده شدند.
رادیو فیلم مهیجی است که درس اخلاقی را برای همه ما فراهم می کند که امروز نیز طنین انداز است. با دیگران مهربان باشید ، نه به دلیل آنچه دیگران ممکن است فکر کنند ، بلکه به دلیل اینکه این کار صحیح است ، حتی اگر غیرمردم باشد. اگر این کار را انجام دهید ، دیگران نیز آن را دنبال می کنند.
این درس فقط مربوط به معلولیت یا نژاد نیست. به آن جوان آشفته فکر کنید که گویا در یک سالن سینما آتش گشود. نحوه برخورد ما با مردم ، به خصوص در کودکی ، مهم است. اگر سایر کودکان یا معلمان از کودکی به او کمک می کردند ، شاید اوضاع فرق می کرد.
به دوران کودکی خود فکر کنید. آیا یکی از همکلاسی های شما بود که انتخاب کردید ، شاید به این دلیل که دیگران نیز همین کار را می کردند؟ آیا آرزو می کنید که بتوانید ساعت را برگردانید و در مقابل سایر قلدرها برای دفاع از او بایستید یا با او دوست شوید؟ این همان چیزی است که رادیو درباره آن صحبت می کند: دانش آموزان (و بزرگسالان) که می آموزند دوستی را به شخصی متفاوت و بی رحمانه انتخاب می کنند.
رادیو ، فیلم ، بدیهی است که یک درس اخلاقی دارد منتقل کردن این دست سنگین نیست و به طور آشکار دستکاری نمی شود. این یک تنش دراماتیک خاص بدون اغراق در اغراق ایجاد می کند که ممکن است آن را به یک فیلم قدرتمند تبدیل کند. اما اعتبار خود را حفظ می کند. حتی اگر نویسندگان بر اساس حوادث و تغییرات مختلف وقایع ، روایتی تخیلی ساخته باشند ، یک داستان و گفتگوی طبیعی و باورپذیر ایجاد کرده اند که به نظر منطبق با حقیقت است.
اکنون چندین بار رادیو دیده ام ، و آن را به خوبی نگه دارید آنچه ممکن است در ابتدا بیننده را مورد حمله قرار ندهد این است که عملکرد سارا درو و رایلی اسمیت چقدر قدرتمند است. واکنش احساسی درو به مرگ مادر رادیو قابل توجه است. بازیگری اسمیت خوب است ، اما اینکه او عملکرد بسیار خوبی در فوتبال و بسکتبال ارائه می دهد ، نیز چشمگیر است.
من کمی پس از تماشای حدس زدن چه کسی به شام می آید ، رادیو را تماشا کردم ، ساخته شده در سال 1967. لازم به ذکر است که رادیو مربی جونز را در حال تماشای All in the Family نشان می دهد ، یک کمدی که نژادپرستی را به سخره می گیرد. در آمریكا ، فیلم ها و تلویزیون به تغییر ارزش های عمومی در موضوعاتی مانند نژاد كمك كردند. اما مربی جونز در سال 1964 ، قبل از همه این موضع گیری کرد. در نهایت ، همه چیز با اقدامات فردی شروع می شود.
می خواهم از مربی جونز ، مربی هانی كات ، مردم اندرسون و بیشتر از همه از جیمز رابرت كندی تشكر كنم كه به ما یادآوری كردند آمریکا واقعاً مخفف آن است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.