قبل از جنگ جهانی اول , یک دختر جوان تلاش می کند تا زنی قوی و شجاع در بوداپست تبدیل شود.
داستان دختر جوانی که قبل از جنگ جهانی اول تلاش می کند تا به زنی قوی و شجاع در بوداپست تبدیل شود.
اتفاقات غروب در شهر بوداپست و در سال 1913، یعنی زمانی که این شهر به عنوان قلب اروپا به شمار می رفت، رخ می دهد. داستان فیلم بر روی دختر 20 ساله ای به نام ایریس لایتر تمرکز دارد که سال های جوانی خود را در یک یتیم خانه سپری کرده است. او اکنون به بوداپست آمده و امیدوار است که بتواند به عنوان فروشنده در یک مغازه کلاه فروشی که متعلق به والدین مرحومش است، کار پیدا کند. او به ناگاه با گذشته خود روبرو می شود و بزودی باید رازهای تاریک خانواده اش را کشف کند…
داستان در مورد دختر جوانی است که قبل از شروع جنگ جهانی در بوداپست ، تلاش میکند تا به یک زن قوی تبدیل شود و...
یک دختر جوان برای تبدیل شدن به یک زن قوی و بی دقت در بوداپست قبل از جنگ جهانی اول رشد می کند.
در اوایل قزن نوزدهم میلادی و قبل از جنگ جهانی اول ایریس لیتر خیابانهای بوداپست مجارستان را زیر پا میگذارد تا برادری را که هرگز از وجودش اطلاع نداشته بیابد و اسرار گذشتهی فراموششدهاش را رمزگشایی کند. اما…
دانلود فیلم Sunset 2018 (غروب) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با غروب آفتاب نمس ، جلس لاسلو در حال برداشتن پوست پیاز دنیای دیرینه ای است که در گل و لای گور شده و حجاب چراغ های فراوان آن در پشت صحنه نگاهی تب برانگیز به ما می دهد تا فقط با لایه های بیشتر ، معماها و افسانه های کهن که ما روبرو می شویم. بر رمز و رازهای زندگی از پشت پرده ها در همه زمان ها تسلط داشته و این همان چیزی است که ما به عنوان فانی مجاز به دیدن آن هستیم. این فراخوانی است که برای درک رنگها باید افسانه های قدیمی و روش های ستاره ها را مطالعه کرد (معروف به "قهرمان ملی") و نه اینکه در ذهن منطقی گیر بیفتیم ، زیرا ما آموزش دیده ایم اما اجازه می دهد که بسیاری از نسخه ها همزمان باشند ، مانند رنگین کمان طیف نور را نشان می دهد. به آن خیره نشوید ، اما برکت آن را بدست آورید. مالهولند درایو دیوید لینچ ، توماس مان ("فلیکس کرول") ، هرمان هسه ، آرتور شنیتسلر ، استنلی کوبریک - همه آنها در آن جهت نشان دادند. Iris Leiter: زنبق چشمی پاک است که او به ما می دهد ، بلکه پیام آور خدا ، رنگین کمان ، یادآور فاجعه ، منادی شر است بدون اینکه از آن آگاهی داشته باشد. هنگامی که او به خانه پدرش می رسد که باید مدت ها قبل آنجا را ترک کرده باشد ، جریان زیرزمینی برگشت ناپذیری شروع به ظهور می کند. روند سقوط سریعتر می شود وقتی که او می فهمد یک برادر دارد ، شاید برادر دوقلوی او ، رنگین کمان دوم ، سایه ای از خودش ، کالمن یا آرکا ، پیام آور تیتان ها ، اغلب با ریش مبدل ، اما گاهی اوقات به نظر می رسد زیبا شاهزاده بسیاری از نسخه ها ، یا حتی در نسخه آندروژین خودش. بازی گیج کننده ای مانند رفتارهای جانوری گاسپار ، حیوانات ذاتاً ، که - همانطور که قلب او داکتر هرتس است - معلوم می شود در آن روزهای آشفته آخرالزمان آخرالزمان یک مددکار است: گاسپار وحشی برای کمک به مانند سگ احمقها آنجا است کارت تاروت او را در مسیر درست اما خطرناک حقیقت قرار می دهد. او با سرعت نور (با نام مستعار Leiter - "سبک تر") در مربی اسب حرکت می کند ، مانند یک پیچ و مهره روشنایی از دنیای قدیم به جدید ، در امتداد جاده آجری زرد آفتاب ، هیچ چیز نمی تواند او را متوقف کند ، از طریق پنجره کوچکی که می توانیم ببینید او چه جهانی را پشت سر می گذارد ، او نایب جهان زیرین و آبهای عمیق است (و نه با قایق او می توان قایق او را با بقایای ساندور متوقف کرد همانطور که صبح دوره جدید طلوع می کند). او خودش آخرین شعاع خورشید در حال تمدن محکوم به نابودی است ، ساندور - برادرش تغییر می کند - از او می پرسد "چرا ما را بیدار کردی؟" ، عناصری که تغییر و نابودی تاریکی به همراه خواهند داشت ، مانند یک داستان خون آشام او از آن می پرسد (و وقتی صبح فرا می رسد که او باید بمیرد) ، مرده زنده در حال باز شدن با باز شدن سرداب است ، رمزگشایی آیریس از فروشگاه های کلاه واقعیت رمز آلود و دروغ یک گودال بی انتها ، جنگ تاریک با زلدا و اسکار بریل که حکمرانی می کند میراث ، از حضور محض او بیشتر و بیشتر مضطرب می شود ، اسکار درخشان ، اسکار درخشان ، بریل مانند عینک به آلمانی ، فقط نور را مانند ماه منعکس می کند ، او می خواهد لایتر ، رهبر ، لایتولف ، لایتموتیو را حفظ کند ، Leitkultur و جهان بینی مسلط و امیدوار است که بتواند با نادیده گرفتن تغییر ، جلوی تغییر را بگیرد ، اما همانطور که ماه او تاریک است ، نامی که بر عهده گرفت او را به یک "leiht er" تبدیل کرد ، کسی که وام می دهد و می بخشد ، نه تنها نور Leiter و چهره خوبی با کلاههایی را که به عنوان محافظت در برابر آفتاب و مد می فروشد ، اما حتی دخترانی که برای او کار می کنند ، به اشراف وام می دهد و کاری که مردان نجیب با برگزیدگان باکره انجام می دهند رنج بیشتر و بیشتری را به همراه دارد - لید. خیلی چیزهایی که دنیا باید بگیرد ، پرورش انقلاب علیه ثروتمندان و وضع موجود. اما حتی به آن مکانهای بلند که مراسم پنهان آن وجود دارد ، حتی با سرعت سریعتر از دست سیاه فرقه تاریک برادرش از مردان وحشی که عصبانی می شوند ، به مکانهای مرتفع می رسند ، اسکار سریع نمی تواند فرار کند ، او کسی است که سعی کرد جوانه ها را ببرد ، از پله های نردبان (لیتر) ، فرزندان مانند زنبق ، برای مخفی نگه داشتن اسرار خود و با این کار او حتی بیشتر از شیب رو به پایین تپه (به زبان باواریایی به معنای لتر) پایین می رود ، خانه ای بود که درخشان بود ، اکنون در آن آخرین لحظات مارپیچ رو به پایین سفری که از مدتها قبل به مسیری اشتباه تبدیل شده بود. یک دایره بزرگ در جلوی خانه و یک چادر سیرک گرد در پشت آن قرار دارد ، که فروشگاه کلاه را به یک نقطه میانی در نشانه ابدیت ، مرکز آسیاب هملت ، مکانی که این جهان را به آسمان ها و جهان زیرین متصل می کند ، تبدیل می کند ( معروف به لیتر ، نردبان جک و ساقه لوبیا ، درخت ابدیت) ، به همین دلیل است که بسیاری از آینه ها و لیوان ها ، درها و تونل ها را می توان دید ، حتی از طریق سقف او می تواند مانند یک شبح که زندگی جهان را مشاهده می کند ، جهان خود را تماشا کند انسانهای زیرین (و آیریس مانند آلیس از طریق شیشه نگاه می کند) ، به همین دلیل دخمه در آنجا پیدا شده و باز می شود ، و او از آیریس می خواهد که آن را به مکانی تبدیل کند که حتی می تواند از یک ملکه استقبال کند. و سلطنت ها می آیند ، با درخشش ، یک کالیدوسکوپ نور می درخشند ، اما هرچه بیشتر به آنها نزدیک می شویم ، روشن تر می شود که آنها از مدتها قبل رو به انحطاط هستند ، دیوانه های فاسد خراب می شوند ، هیچ اندازه ای برای آن دسته از سرهای بی اعتمادی اعمال نمی شود ، محافظت شده توسط راز همکاری خدمات به عظمت او در درخشش سفید ، که غیر ارادی نشان داد زنبق مانند آلیس راه عمیق تر به سوراخ خرگوش. و هرچه بیشتر یاد بگیریم ، سریعتر و شتابانتر می شود. این یک رویا در خواب است و ما نمی توانیم مطمئن باشیم که زنده ها چقدر زنده هستند ، مردگان چقدر مرده اند و اگر آنها ساختمان ، هزارتوی ها ، کابینت آینه ، بازارهای شلوغ را ترک کرده باشند ، حتی گاهی درک آن دشوار است مردم صحبت می کنند یا آکوستیک ما نادیده گرفته می شود ، به نظر می رسد بدن ما ، حواس ما را ترک کرده است ، ما با هم با آیریس سفر می کنیم ، دیگر هیچ چیز مطمئن نیست ، یک رویای تب برانگیز ، جایی که کهن الگوها ، مبانی اساسی واقعیت به منصه ظهور می رسند و مانند کنتس و اتو فون در قلعه خود که فقط نسخه قبلاً پوسیده عروسی کریستین روزنکرویتس است ، با پسرانش تجاوز عاطفی شود ، یک برده MK Ultra و به عنوان یک Wunderkind معرفی می شود ، به عنوان یک جبهه دیگر برای پنهان شدن در پشت ، با سرگرم کردن هرچه بیشتر مردم با هیبت ، نتیجه کیمیاگری بد آمیخته با شهوت ، حرص و عصبانیت و ما را با چهار عنصر ، آتش (مشعل ها) ، آب (رودخانه) ، هوا (بادکنک) ) و زمین (سنگر WW1 ، جایی که همه آن پایان می یابد و به خاک سپرده می شود) و همه آنها به ما می گویند ، هیچ چیز دیگری برای درک وجود ندارد ، و به هر حال بخار می شود تا بتواند راهی برای یک امپراتوری دیگر ، حتی تاریک تر باشد که به زودی دنبال خواهد کرد. نکات و نشانه های بیشتری برای رمزگشایی در این زیباترین هیجان انگیز تصویر و رمز و راز ، داستان شجاعانه و واقعیت امروزی شجاعانه وجود دارد - من فقط منتظر می مانم دوباره آن را تماشا کنم - از لازلو و همه اعضای عالی شما برای ساخت غروب متشکرم ، از این جهنم سفر متشکرم!
دانلود فیلم Sunset 2018 (غروب) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سال 1913 سالی است که مرا مجذوب خود می کند. این آخرین سال از نظمی بود که تقریباً یک قرن در اروپا و جهان حکمفرما بود ، و در کنگره وین تأسیس شد که در 15-15 سال 1814 مرزهای اروپا و روابط بین قدرتهای بزرگ آن زمان را ردیابی می کرد. البته ، یک قرن بود که حوادث زیادی - انقلاب 1848 ، ظهور دولت های ملی جدید (آلمان ، ایتالیا ، رومانی در میان آنها) ، درگیری ها و جنگ های منطقه ای - وجود داشت ، اما اروپا از 30 درگیری در مقیاس عمده قاره در امان بود. جنگ سالهای گذشته یا جنگ های ناپلئونی در قرن های گذشته بوده است و تعادل بین قدرت های بزرگ به نظر می رسد نسبتاً پایدار باشد ، همچنین تحت تأثیر روابط بین خانواده های سلطنتی و شاهنشاهی است که در بسیاری از کشورهای قاره سلطنت می کند. تضادها و درگیری ها در حال جمع شدن بود ، در حالی که طبقات پیچیده تر از سبک زندگی نزدیک به انحطاط بهره مند می شدند. اروپا دارای چندین پایتخت فرهنگی بود - البته پاریس ، اما همچنین برلین ، وین ، پراگ ، یا تازه واردان بوداپست و بخارست - شهرهایی که هنرها به موازات پوسیدگی زیرزمینی در آن شکوفا می شدند. جذابیت این آخرین لحظه آرامش و فرار بورژوازی که در سال 1913 بود ، لحظه ای قبل از طوفان های قرن بیستم ، توسط بسیاری از نویسندگان کتاب و فیلم به اشتراک گذاشته شده است. László Nemes کارگردان مجارستانی آخرین فیلم با غروب آفتاب / Napszállta است.
László Nemes همچنین با سندرم "فیلم دوم" روبرو است که از مدیرانی که یک فیلم استثنایی ساخته اند رنج می برد. شروع کردن - آغاز - اولین. پس از اینکه سه سال پیش «پسر شائول» از استقبال پرشور منتقدان برخوردار شد و تمام جوایز مهم فیلم های خارجی (از جمله اسکار و BAFTA بهترین فیلم خارجی) را جمع آوری کرد ، انتظارات زیاد است. "غروب آفتاب" بدون شک یک فیلم بلند پروازانه است. نمس سال 1913 را برای شروع هشدار در مورد دوره معاصر انتخاب کرد ، از نظر نظر او شبیه انباشت تناقضات ، تفاوت بین سبک ها و سطح زندگی گروه های اجتماعی است ، اما مهمتر از همه مهم این است که نادیده گرفتن مشکلات حاد اروپا امروز. امپراتوری اتریش-مجارستان ، که کمتر از یک سال پس از سال 1913 درگیر جنگ جهانی اول بود ، و ظرف 5 سال ناپدید می شود ، استعاره ای برای امروز اروپا است ، یک امپراتوری چند ملیتی دیگر که از فرار از زندان رنج می برد ، نادیده گرفتن مشکلات جمع آوری و یا پیدا نکردن راه حل های واقعی در چنین مواقعی مردم به دنبال هویت خود هستند ، قهرمان فیلم ، Írisz Leiter (جولی جاكاب) ، زن جوانی كه برای جستجوی حقیقت در مورد مرگ پدر و مادرش ، در مورد سرنوشت فروشگاه کلاه باقیمانده به بوداپست می آید. آنها را در میراث ، و در مورد سرنوشت برادرش ، که از وجودش مطلع می شود ، غرق در مه رمز و راز و ترس است.
لازلو نمس دوست دارد مخاطبان خود را آزمایش کند. با داستانی که در دست داشت ، وی می توانست از "غروب آفتاب" یک رمز و راز گوتیک با عناصر درام تاریخی آمیخته با "ترسناک" بسازد. این عناصر در فیلم Sunset وجود دارد ، اما به نظر نمی رسد که دسیسه جنایی مورد توجه کارگردان (که فیلم نامه نویس مشترک نیز هست) باشد. به نظر می رسد مهمتر اوضاع ، بوداپست پایان امپراتوری باشد. به نظر می رسد فیلمبرداری با نام فیلم هماهنگ است ، نور مبهم و مبهمی که باعث می شود شب به طور دائمی فرا می رسد ، که باعث می شود نور چند صحنه گرفته شده در نور روز تقریبا کور کننده به نظر برسد. بخشی از داستان مربوط به تجارت کلاه است ، با خلاقیت های زیبا در مد 1913 که باعث می شود خانه سلطنتی امروز انگلیس حسادت کند ، یک کاردستی و نمادی از دنیای گرگ و میش. بازیگران فوق العاده هستند ، جولی جكاب در نقش اصلی با تصمیم گیری و سرپیچی از قوانین اجتماعی با یك قدرت درونی كه شكنندگی او را جبران می كند ، عالی است. ولاد ایوانف ستاره رومانیایی مثل همیشه خوب است (به یاد نمی آورم که او در فیلم Sunset یا صحنه ای نقش بدی داشته باشد) ، از اوسکار بریل ، صاحب فروشگاه کلاه ، یک کارخانه زیبایی بی فایده ، یک نهاد ظاهراً قابل احترام ، و همچنین رذایل پنهان و داستانهای تاریک بین دیوارهای آن او نقش خود را به زبان مجارستانی صحبت می کند ، و متأسفانه من این زبان را به اندازه کافی نمی دانم تا قضاوت کنم که آیا او بی عیب صحبت می کند یا با برخی از لهجه هایی که ممکن است یک غریبه را در دنیای جهان وطنی نشان دهد.
"غروب آفتاب" یک فیلم زیبا و جالبی ، اما عدم توجه یا تصمیم گیری در موضوع روایت ، تماشاگران را در مقطعی از دست می دهد یا حداقل من را از دست داد. شخصیت ها قبل از اینکه کاملاً مشخص شوند ، ظاهر می شوند و ناپدید می شوند ، شرایط یکسان با تغییرات کوچک تکرار می شوند و بسیاری از جزئیات داستان نتیجه گیری و توضیح داده نمی شوند. من نمی توانم از احساس طولانی شدن و تکرار جلوگیری کنم ، و انتهای باز بدون روشن کردن اتفاقی که تا آن زمان رخ داده است ، معمای دیگری اضافه کرد ، که به نظر من عنصر دیگری از نارضایتی را اضافه می کند. لازلو نمس نیازی به اثبات چیزی ندارد ، او قبلاً به دلیل شایستگی نام خود را در میان فیلمسازان مهم امروز مجارستان و اروپا برده است. او اکنون فقط باید توجه بیشتری به تماشاگران خود داشته باشد.
دانلود فیلم Sunset 2018 (غروب) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کل مفهوم جذاب است، احتمالاً بیشتر از آن چیزی که پسر شائول در آن روزها داشت، زیرا «فقط یک فیلم هولوکاست دیگری» برای تجربه بود، خوب آنچه من فکر میکردم، احتمالاً بسیاری دیگر، اما در پایان به چیزی کاملاً منحصربهفرد رسیدیم. اما موضوع اردوگاه های کار اجباری قبلاً بارها و اغلب به شیوه های دردناکی گفته شده بود. داستانی درباره شروع جنگ جهانی اول، درباره طلوع آن، عرفان و آزادی بیشتری برای گفتن دارد، و بعد از فیلم سائول، من واقعاً هیجان زده بودم که نمس باید در مورد آن به ما بگوید...
خوب ... به نظر می رسد ... نه آنقدر. تنها چیزی که من از فیلم میتوانم جمعآوری کنم این است که تیم واقعاً عاشق تکنیک روایی خود است که قبلاً استفاده میکردهاند، و آنها فقط زبان داستانسرایی را کاملاً روی موضوعی قرار دادند که در آن به نوعی... بیشتر... نتیجه معکوس داشت. عناصر به طور دقیق خود را نچسباندهاند و بخشی از چیزی میشوند که فقط بوی ماهی میدهد. آنها احتمالاً فکر می کردند که کپی کردن مفهوم خود برای حفظ شکوه حرفه هنری لازلو کافی است، تا کل این زبان را به عنوان یک نام تجاری خود بسازند، اما به نظر می رسد توسعه نیافته است و به طور انعطاف پذیری سازگار نیست. و این زوزهکش چیزی خاص را ایجاد کرد که ممکن است بارها در تاریخ فیلمها شنیده باشیم: یک محصول Artsy Fartsy.
این فکر شرمآور است، زیرا تصاویر شما را درست به آن دوران بازمیگردانند. دهه 1910، در مقابل شما زندگی میکند... گوشت و خون، محیط، لباسها، اصالت تاریخی بسیار عالی اجرا میشود، رنگها و ترکیببندیها گاهی ما را به یاد نقاشیهای آوانگارد میاندازند که توسط پونتیلیست/اکسپرسیونیست/امپرسیونیست ساخته شده است. هنرمندان، و تیم مراقب بود 100% بر روی این عوامل تمرکز کند.
آنچه لازلو و نویسندگان همکارش نتوانستند به آن فکر کنند، روشی است که داستانی مانند این باید برای آن تعریف شود. واقع بینانه و قابل باور باشد زیرا چیزی که کاملاً بد است، دیالوگ است. جملاتی که این شخصیتها «تبادل میکنند» غیرواقعی است، ما هرگز در زندگی روزمره خود با آنها مواجه نمیشویم. و با دیدن کل واقع گرایی و اصالت پیش روی من ممکن است تعجب کنم که غروب کجا می خواهد نمادین/استعاره باشد و کجا می خواهد واقعی باشد... زیرا این دو بعد فقط با هم جمع نمی شوند و به سختی رابطه همزیستی را حفظ می کنند. در کل فیلم، خلاصه 70 درصد دیالوگ ها «خب... نمی دانم» است... سپس شخصیت ها بیشتر آنجا می ایستند، مثل همه این کلمات وزن بزرگی دارند... هر کلمه... حتی به طور کلی فکر می کنم اصلا معنایی ندارند و ظاهراً پرکننده هستند. دختر Leiter به دستیاران می گوید که او فقط پس از اینکه چندین کلاه روی او امتحان کردند برای این کار آنجاست ... مثلاً ... چه ... او در لحظه ورود به ساختمان نتوانست این کار را انجام دهد؟ بنابراین حدس میزنم که ما باید از همان ابتدا دیدگاه «واقعگرایی» را ترک میکردیم؟ خوب باشه، بیایید این کار را بکنیم، اما پس از این داستان سرایی چه چیزی باید جمع آوری کنیم، وقتی که هیچ کس هیچ چیز اساسی را 70 درصد از دیالوگ نمی گوید، و همه درست در لحظه ای که باید با یکدیگر تعامل داشته باشند، غیرواقعی عمل می کنند. آنها به هم خیره می شوند، ایستاده یا نشسته کنار هم با 80 درصد سکوت کل فیلم... خسته کننده و خنده دار می شود و من را به یاد تمرین بازیگری می اندازد که هیچ نامی در یک قسمت Barátok Közt انجام می دهد.
پس این مشکلات در نیمه اول واقعاً آشکار می شود، نیمه دوم فیلم هیجان انگیزتر می شود و در نهایت به جایی می رسد و زبان هنری و استعاری خود را به شکلی مناسب تر بیان می کند. تاریکتر میشود، واقعاً جوی و پیشبینیکنندهتر میشود، شما واقعاً میتوانید ورود چیزی تاریک و سرد را احساس کنید که میتواند تمام آن خیال و عصر طلایی صلح را که مردم باور دارند در آن زندگی میکنند، از بین ببرد. موسیقی، صداها، تصاویر بصری واقعاً خوب کار میکنند. و همه خسته کننده ها و ماهیگیری ها - که از کل زمان اکران 2 ساعت و نیم به دست آوردیم - کمی عقب می افتند و فیلم را تا آخر قابل تماشا می کنند و از جهاتی رضایت شما را به همراه می آورند. اما، دوباره، شکستن دیوار چهارم، خیره شدن به تمام حضار با چشمانی که به شما می گوید "می بینی؟ الان می بینی؟ هی! می بینی؟" لحظه... خوب... فقط... خیلی بد است... چون بله، به خاطر خدا، ما آن را دیدیم، فیلم را دیدیم، لازم نیست به ما قاشق بدهید.
و این... دوباره... شرم آور است، زیرا کل مفهوم داستانی که روی پرده نمایش داده می شود به طرز افسرده ای زیباست. سطح زرق و برق پوسیده که به دلیل زشتی پنهانش زنگ زده است، و خواهر و برادرهای لایتر به آن می گویند: "به هیچ وجه، نباید آن را در حالت تعلیق نگه داریم، رهاش کنیم، و بیایید با آن روبرو شویم، هر چه زیر آن است!"
دانلود فیلم Sunset 2018 (غروب) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به طور خلاصه والدین او در یک معامله کوچک بد با اشراف تبانی کردند، (ما این را درست در پایان یاد گرفتیم. «این سنتی است که والدین شما شروع کردند.») احتمالاً برای تقویت و تضمین قدرت بزرگ آنها، با کلاه های فانتزی برای نخبگان، هرگز خراب نمی شد... باید به یاد داشته باشیم که اروپای قدیم تقریباً 2 طبقه بود و آن ثروتمند و برده/خدمت بود.
کلاه فروشی سوخت و پدر و مادرش کشته شدند و او در آنجا فرستاده شد. دو.
بعداً برادر گمشده اش را پیدا کرد. بعد از تمام شدن فیلم متوجه شدم که شاید با توجه به میل او به اخلاق و به جرأت می توانم بگویم که با مردم به عنوان یک انسان رفتار می کند، ممکن است این او بوده باشد که آن موقعیت را طراحی کرده است. در سه ربع از فیلم، او تقریباً به همان اندازه می گوید. "... آن مغازه را بسوزانید و برای همیشه به آن پایان دهید." گروه شورشیان او تنها به همین شکل در نظر گرفته میشوند و در اینجا، درخشش نشان دادن اینکه چگونه، حتی در آن زمان، رسانهها فقط برای نشان دادن «حقایقی» دستکاری میشوند که میخواهند مردم بشنوند.
بنابراین در شیوه اشرافیت خون آشام، و به همین ترتیب در روز و در طول تاریخ، این اساساً داستانی در مورد سوء استفاده و دزدی از زندگی بیگناهان است. عمدتاً زنان، که در اینجا به وضوح به عنوان "فداکاری" دیده می شوند، "برگزیده" برای نفرت از طرف صاحبان قدرت - مردان بسیار قدرتمند.
به وضوح نشان داده شده است، فارغ از هر طبقه ای، زنان هرگز این کار را نکردند. از دست مردان خوب است - خواه این مردان غارتگر هستند که در طبقه بالا شورش می کنند، به طور بالقوه برای انجام "کار درست" و با این حال، در پی آنها، چنان تجاوز و غارت را ترک می کنند که می بینیم آنها هیچ کنترلی بر آنها ندارند. طبیعت های پایه یا نخبگان، آن اشراف کثیف شهوانی که آنچه را که میخواهند میگیرند، جنگها و تجاوزها و غارتها را به وجود میآورند، اما «آن را کمی لباس میپوشانند که گویی کار زیبایی است که انجام میدهند»، و در این میان، برداشت من از این، فداکاری است. زنان زیبا، شیرین و لطیف، فرستاده شدهاند تا «کلاهها» را تحویل دهند تا ظاهراً از آنها برای سلطنت استفاده شود، با وعده زندگی بهتر، اما مردانی که لباسهای زیبا دارند خونآشام میشوند - اینجا هیچ «غارتگری» آشکار و آشکاری وجود ندارد... فقط پنجه موذیانه تباهی شیطانی - همانطور که با جنگ برای به دست آوردن پول انجام می دهند، همانطور که با محیط زیست برای پول درآوردن انجام می دهند زیرا تمام زندگی بی گناه و محافظت نشده برای به دست آوردن پول و حفظ قدرت آنها نفرت دارد.
این یک جنگ، همانطور که در انتها نشان داده شده است. و غروب شما را در تمام طول مسیر مسحور می کند، شما را کاملاً گیج می کند، شما را هدایت می کند، درست همانطور که پشت گردنش انجام می دهد... زمانی که روز او از یک یقه ترد و تمیز به یقه ای درهم می رود و بعداً نیاز به سوزاندن لباسهایی که او کاملاً میپوشد، پس از اینکه تقریباً بدون فکر و در عین حال تزلزلناپذیر، تصمیم گرفت «به همه چیز» بپردازد.
حقایق زشت، بهویژه در مورد اینکه چگونه زندگی ما توسط نخبگان اداره میشود، زنان چگونه هستند. وحشیانه به دست مردان، چگونه مردم حقایق را پنهان می کنند و هر کاری که لازم است انجام می دهند تا ثروتمند و محافظت شوند.
وقتی این موضوع تمام شد، من کاملاً با این موضوع گیج شدم. چند ساعت فکر سخت طول کشید تا به این موضوع برسیم. درخشان، مسحورکننده و کاملا ناراحت کننده. این حقیقتی زشت است که سخت و بی رحمانه به ما خیره می شود. همه ما اسیر صاحبان قدرت و پول هستیم - و زنان قربانی ابدی دنیای مردان هستند. (مگر اینکه آن را تغییر دهیم. متشکرم #Metoo.) باید اضافه کنم که ماهها بعد، پیامدهای این موضوع که چگونه این زنان جوان، همه دوست داشتنیها با چیزهای زیادی برای دادن در زندگی، برای نفرت، آزار، تجاوز، تجاوز و شکنجه، ماهها انتخاب میشوند. بعداً به من وحشت می دهد. من تعجب می کنم که چقدر از این کار در آن زمان ها "برای سود پنهان" انجام شده است. اگر مسائل وحشتناکی در رابطه با تجاوز جنسی، شکنجه زنان، ضرب و شتم زنان، ظلم بی دلیل نسبت به زنان دارید، بسیار بسیار قوی از شما می خواهم که غروب را تماشا نکنید.
دانلود فیلم Sunset 2018 (غروب) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سلامی دوباره از تاریکی. لازلو نمس، فیلمساز مجارستانی، ما را با اولین فیلم بلند خود، پسر ساول (2015)، برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان، مجذوب خود کرد. آن اولین تجربه تماشایی فوقالعاده منحصربهفرد با محوریت هولوکاست در آشویتس بود. آقای نمس بیشتر اعضای گروه را برای این پیگیری گرد هم آورد، و همکاری آنها، اگرچه تماشای آن کمی خسته کننده است، اما دوباره تماشای آن بسیار جذاب است.
Mr. نمس با شرکای خود در نویسندگی SON OF SAUL، کلارا رویر و متیو تاپونیه (همچنین تدوینگر فیلم) فیلمنامه را نوشت. و برای کسانی که در ناامیدی من از تماشای فیلم سهیم هستند، این داستان است که احتمالاً مقصر است. داستانی هست؟ مطمئناً نه به معنای سنتی - که پیروی یا تلاش برای توضیح آن را دشوار می کند. Irisz Leiter (با بازی Juli Jakab) برای اولین بار دیده می شود که برای کلاه های خوب در مغازه ای زیبا که نام خانوادگی او را یدک می کشد، دیده می شود. به زودی متوجه می شویم که پدر و مادرش هر دو فوت کرده اند و او سال ها از شهر غیبت کرده است. مالک جدید، اوزکار بریل (ولاد ایوانف، 4 ماه، 3 هفته و 2 روز، 2007) از اطلاع از بازگشت آیریس مبهوت می شود، اگرچه ما مطمئن نیستیم که چرا او در کنار او اینقدر ناراحت است. آیریس به زودی متوجه میشود که یک برادر دارد (برای او شگفتانگیز است) و او در این قسمتها بدنام است.
بیشتر فیلم بر روی آیریس تمرکز دارد که تلاش میکند برادرش را ردیابی کند و سپس او را ردیابی کند. از نو. این نزدیکترین چیزی است که به طرحی که میگیریم. اکثراً صحنه های متوالی است که در آن افراد سؤالاتی می پرسند که هرگز پاسخی دریافت نمی کنند. در واقع، کمترین دیالوگ برای کار با دوربین ماتیاس اردلی، فیلمبردار که اکنون آشنا است، وجود دارد که از پرسپکتیو اول شخص SON OF SAUL با پسزمینه تیرهشده استفاده میکند تا ما آنچه را که یک نفر میبیند، ببینیم. یک موضوع اساسی از آنچه ظاهراً بخشی فاسد از یک خرده فرهنگ مرموز در جامعه است - حتی شامل خانواده سلطنتی - وجود دارد. به خاطر داشته باشید که این بوداپست 1913 است و جنگ در راه است.
طراحی صحنه و طراحی لباس فوقالعاده است... بهویژه کلاههای مجلل آن دوران. موسیقی از لازلو ملیس (همچنین از SON OF SAUL) است، و در حالی که نگاه کردن به خانم جاکاب دلپذیر است، داستان سرگردان و ناتمام است. رویکرد کار دوربین به گونهای طراحی شده است که ما را وادار کند تا چیزها را از چشم شخصیتها ببینیم، اما برای خنثی کردن سرگردانی نامنسجم و بیهدف آیریس کافی نیست زیرا او تکههایی از اطلاعات را جمعآوری میکند که ممکن است مرتبط باشند یا نباشند. شاید شما باهوشتر از من باشید و بتوانید نقاط را به هم وصل کنید... یا حداقل نقاطی را برای کار پیدا کنید.
دانلود فیلم Sunset 2018 (غروب) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
غروب فیلم بسیار عجیبی است. همانطور که تماشاگران سینما آن را (خیلی ملایم) در اصطلاح خود بیان می کنند، بسیار مضحک است. "من را رمزگشایی کن وگرنه تو را خواهم بلعید!" به نظر میرسد یکی از پیامهای نهفته اسفنکسمانندی باشد که در به اصطلاح «صحنه هنری سپتیم» جای میگیرد. نویسندگان Sunset قطعا در جستجوی بیان هستند. اولین سوال من این است: چند درصد از تصاویر تولید شده توسط رایانه واقعاً در اینجا استفاده شده است؟ سوال دوم: نسبت پس پروجکشن مختلط چقدر استفاده شد؟ سوم: بداهه نوازی در کارگردانی بازیگران چه اتفاقی میافتد وقتی رهگذران خودشان را به میدان و سپس از مناظر خارج میکنند؟ شک چهارم: آیا چنین زیباییشناسی عمداً از گاس ون سنت کارگردان فیل پیروی میکند؟ یا، آیا صرفاً تصادفی بوده است که مترور-صحنه به طرز سوء استفادهکنندهای، پردهها، تاریها، لمسهای امپرسیونیستی و نورپردازی کمکلید را طراحی کرده است؟ حتی گدار عادت نداشت به طرز بدنامی از بازیگرانش روی پشت آنها فیلمبرداری کند. فضاهای گنجانده شده عبارتند از: (1) تکنیک پاستلی از نقاشیهای امپرسیونیستی و (2) طرح کوبیسم که جزئیات را در هم میآمیزد، اما هرگز بر چیزها یا انگیزههای اصلی تمرکز نمیکند. غروب بیننده را از نظر بصری دستگیر می کند - با پیچیدگی تصویری اش، نه با خلاقیت محضش. به بیان دراماتیک، بیننده چیزی از آنچه ذاتاً «اتفاق می افتد» نمی فهمد. یا اولی دومی را رمزگشایی می کند، یا در غیر این صورت کسالت آن را می بلعد. به سختی می توان این قطعات پازل حکایتی را بر اساس منطق گفتمان روایی حل کرد. در نهایت غیرممکن است که رابطه بین هر سکانس خاصی را با سکانس قبلی یا سکانس بعدی ردیابی کنیم. توالی صحنه ها فوق العاده خشن و بی معنی است، حداقل خوشایند نیست. لباسها مثال زدنی هستند و فضای داخلی حس بودن در بوداپست در سال 1913 را به شما القا میکند. سرنخ های نهایی، در اینجا، به شرح زیر است: سیسی بد نیت بود و خیرخواه بود، امپراتوری اتریش-مجارستان از نظر جنایتکارانه سرکوبگر بود، جنگ جهانی اول به ناچار توسط دزدان، آتش افروزان و نیهیلیست های شورشی وارد شد تا این چنین غیرقابل تحمل را اصلاح کنند. جهان ریتم کلی غروب با این وجود بسیار سنگین است. روایت آن، آیا آن را مکعب-آینده نگر بنامیم؟ صحنه پایانی آن نوعی ادای احترام به deus-ex-machina به نقل از سفر معروف کوبریک در سنگر «مسیرهای شکوه» است. کارگردان مجارستانی، با این حال، مسیر سفر را برعکس کرد: کوبریک دوربین خود را به عقب برد، لازلو نمس آن را به جلو هدایت کرد. می دانم که ژائو پریرا کوتینیو از فیلم خوشش آمد و در روزنامه فولا د سائوپائولو آن را تحسین کرد، اما متأسفانه، چون دیگر مشترک روزنامه نیستم، نتوانستم نقد کامل آن روشنفکر باهوش - ذوق هنری اش را بخوانم. ، BTW اغلب بسیار شبیه به من است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.