پدر و مادر «آنتوان» کوچکترین توجهی به او نمیکنند و درگیر کارهای روزمرهی خود میباشند. او که هیچگونه رضایتی از محیط خانواده ندارد با دوست صمیمیاش یعنی «رنه»، به گشت و گذار میپردازد و رفته رفته لحظات جدیدی را تجربه میکند.
آنتوان (ژانپیر لئو) که از والدین، به خصوص مادرش (موریه) بی توجهى میبیند، به جاى مدرسه با دوستش رنه (پاتریک اوفاى) به گردش مى رود. او به دلیل دزدیدن یک ماشین تحریر به دارالتأدیب فرستاده مى شود و...
"آنتونی دانیل" پسر جوان فرانسوی که توسط والدینش نادیده گرفته می شود مدرسه را رها می کند.او از خانه فرار کرده و دست به دزدی می زند.مانند بسیاری از پسرها او هم وارد دردسرهای زیادی می شود و ...
آنتوان که از والدینش بیتوجهى میبینه، به جاى مدرسه با دوستش به گردش میره و به دلیل دزدیدن یه ماشین تحریر به دارالتأدیب فرستاده میشه و ...
به نظر می رسد آنتوئین داینل ، 14 ساله به نظر می رسد در مدرسه در یک مشکل مداوم ، در پایان هر روز به زندگی در خانه و درهم و برهم زننده است. پدر و مادرش پول کمی دارند و او روی تختی که به آشپزخانه رانده شده است می خوابد. والدین او دائماً مشاجره می کنند و او می داند که مادرش در حال داشتن یک رابطه است. او تصمیم می گیرد تا از مدرسه بگذرد و مارپیچ رو به نزولی دروغ و سرقت را شروع می کند. والدین او در آخرالزمان هستند و پس از متوقف شدن وی توسط پلیس ، آنها تصمیم می گیرند بهترین چیز این است که اجازه دهید آنتوان با عواقب روبرو شود. او به یک بازداشتگاه نوجوانان فرستاده شده است که خیلی بهتر از این عمل نمی کند. اما او موفق به فرار است
پسر جوانی که بدون توجه مانده است، وارد یک زندگی جنایات کوچک می شود.
چهارصد ضربه؛ فیلمی درام به کارگردانی فرانسوا تروفو است. چهارصد ضربه یکی از برجستهترین نمونههای سینمای موج نوی فرانسه بهشمار میرود. «آنتوان» به دلیل دزدیدن یک ماشین تحریر به دارالتأدیب فرستاده مى شود…
دانلود فیلم The 400 Blows 1959 (چهارصد ضربه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
Les quatre-cents coups فیلمی است که جنبش موج نو را باز می کند. من فکر می کنم بسیاری از ویژگی های موج نو - همانطور که در کلاس اشاره شد - را می توان از تفاوت های بین آخرین فیلمی که در کلاس دیدیم، Les enfants du paradis کارنه، و این اثر تروفو استنباط کرد: موقعیت های واقعی زندگی، بدون مجموعه. ، مردم روزمره من در کودتاهای Les quatre-cents یک سینمای کاملاً جدید، با طراوت و غافلگیرکننده یافته ام. اما Les quatre-cents coups نیز فیلمی متراکم و پیچیده است. شخصیت زندگینامهای آن، آن را به دایرهالمعارفی از احساسات، نظرات و نکات ظریف درونبینی تروفو تبدیل میکند.
از نظر فنی، تفاوت اصلی تروفو با سینمای قبلی، استفاده از حرکات و زوایای دوربین است. اگرچه رنوار از سفر و سفرهای طولانی استفاده شوخآمیز و تازهای کرده بود، تروفو مانند دیگران به این تکنیک تسلط دارد. دوربین به نرمی حرکت میکند، تقریباً به دنبال یک عمل از زاویه ای به زاویه دیگر می چرخد یا شناور می شود، گویی تماشاگر در زندگی واقعی یک روح است. تروفو از بازی در اطراف با دوربین لذت می برد: طول می کشد بسیار طولانی که هرگز در هیچ یک از فیلم های قبلی ندیده بودیم: برخی از آنها در کلاس درس، برخی دیگر در خانه دوست آنتوان، یا برداشتی باشکوه در پایان فیلم که در آن می بینیم. آنتوان، سپس یک منظره پانوراما و سپس دوباره آنتوان، در حال دویدن به سمت دریا. او همچنین از زوایای غیرممکن عکاسی میکند، مانند زوایای ابتدایی از زیر تور ایفل، یا تصویری تقریباً اوج گرفته که دانشآموزان دویدن را در خیابانها دنبال میکند. یا وقتی آنتوان از پلهها پایین میرود تا زبالهها را دور بیندازد، ما را با سیاهیهای جعلی اذیت میکند. یا از طریق کلوزآپ احساسات درونی را به ما نشان می دهد: صحنه ای که در آن آنتوان به پدرش دروغ می گوید و به او می گوید نقشه او را نگرفته است.
اما فکر می کنم مهم ترین تفاوت فیلم های قبلی با این است. یکی درمان عمل است. تروفو یک ناظر، یک عکاس روح است. او از گرفتن صحنههای معمولی و طولانی لذت میبرد: پسری که صفحههای دفترش را پاره میکند. تمام توالی ورود آنتوان به خانه خالی اش عالی است: سه انعکاس در آینه مادرش - که او بعد از آن نگاه می کند، یا آنتوان که موهایش را شانه می کند و میز می گذارد. همچنین سواری چرخشی، یا سفر طولانی به دنبال فرار آنتوان. آنها طولانی هستند، اما کند نیستند. آنها تنش را حفظ می کنند، گویی اعمال و تصمیمات روزمره می تواند قهرمانانه باشد و بیشترین علاقه و جذابیت را منتقل کند. به نظر می رسد مستندی از زندگی انسان باشد! برخی از نظرات را می توان در مورد آنتوان دوینل، دیگری از تروفو بیان کرد. او شخصیت بسیار پیچیده ای است. عجیب ترین چیز در مورد او این است که او مانند یک بزرگسال رفتار می کند: او مانند یک مرد رفتار می کند، راه می رود و صحبت می کند - به خصوص اگر او را با معلمان یا پدرش مقایسه کنیم! با این حال، گاهی اوقات فکر میکنم تروفو خود را خیلی شوخ توصیف میکند: به یاد بیاورید که شمع را در سوراخ روی دیوار قرار داده است، یا اینکه چگونه دوستش او را متقاعد میکند که ماشین تحریر را بدزدد و سپس مجبورش میکند آن را پس بدهد، یا اینکه چگونه بیگناه از یک عکس کپی میکند. کل پاراگراف از بالزاک او می خواهد هنرمند شود، اما هنوز - نه. این فقدان شوخ طبعی و مرگبار - او گرفتار می شود اما همه اطرافیانش همانطور که او تقلب می کنند - او را به شورشی می کشاند که قوی تر و قوی تر می شود. این توضیح می دهد که چرا او چنین شورشی است و نه دوستش، یا سایر بچه های کلاس که در یک گروه اجتماعی زندگی می کنند.
موضوع اصلی در کودتاهای Les quatre-cents تلاش برای آزادی، اما نه آن طور که رنوار به آن نگاه می کرد، در واقع به لوآتالانته توسط ویگو نزدیکتر است تا به عنوان مثال به توهم بزرگ رنوار. رنوار بیشتر به مبارزه اجتماعی و آزادی مردم توجه دارد. اما تروفو درون نگرتر و صمیمی تر است: در واقع چهارصد ضربه توصیف نگرش زندگی یک روح مستقل از طریق نگاه اتوبیوگرافیک نویسنده است - این سینمای نویسنده است. ما می توانیم عناصر زیادی از زندگی تروفو را در فیلم The 400 Blows پیدا کنیم: شرایط سخت خانوادگی، مشکلات در مدرسه، ارتش و غیره. این عناصر در طول فیلم ظاهر خواهند شد. آنتوان، آلتر ایگو تروفو در مدرسه، در خانه اش، در خیابان ها و در نهایت در بازداشتگاه نوجوانان زندگی می کند. در هر یک از این مکان ها او موقعیت های نامطلوبی را پیدا می کند که باید بر آن غلبه کند.
مدرسه مدرسه اولین محیط ظالمانه برای آنتوان است. در همان ابتدا او به طور تصادفی با یک تقویم پین آپ گرفتار می شود. این مرگبار بعداً در زندگی آنتوان به یاد میآید یا زمانی که او توسط باربر دستگیر میشود که ماشین تحریر را پس میدهد، زیرا ایده دوستش برای سرقت آن بوده است. او یک یاغی است و هیچ چیز او را از این کار باز نمی دارد. او تنبیه می شود و دوباره بدرفتاری می کند و در دیوار شعری الهام گرفته می نویسد. مدرسه تنها جایی است که تروفو کمی انتقاد می کند، در این مورد علیه سیستم آموزشی: این سه معلم یا ظالم هستند (معلم فرانسوی) یا احمق (معلمان انگلیسی و تربیت بدنی).
خانه وضعیت خانه ممکن است شبیه به آنچه تروفو در زندگی واقعی زندگی می کند باشد. مادرش، زنی زیبا، خودمحور و بی وجدان - گاه غمگین و پیر - که از او متنفر است. در پایان فیلم متوجه می شویم که او آن کودک را نمی خواست. این نفرت و رفتار پدرش - مردی خندان و بشاش اما ضعیف - بر ضرورت فرار آنتوان می افزاید. تروفو به ما چشمکی فرویدی می دهد: وقتی معلمش از او می پرسد که چرا مدرسه را از دست داده ای، آنتوان به تندی پاسخ می دهد: "مادر من مرد!"
خیابان ها در خیابان ها آنتوان آزادی، چالش، بزرگسالی را خواهد یافت اما همچنین انحراف: کم کم در بدن یک پسر 13 ساله مرد می شود. اما او یک جنایتکار نیز خواهد شد. آنها به همراه دوستش در مقیاس جنایت بالا می روند. او ابتدا کلاس را ترک می کند. او و دوستش بی گناه در شهر قدم می زنند. سپس آنها یک رفتار شورشی بالغ و غیرعادی را آغاز می کنند: مثلاً اتومبیل ها را در وسط خیابان متوقف می کنند. سواری چرخان یکی از معدود تصاویر نمادین فیلم است - این تفاوت دیگری با فیلمسازی ویگو و رنوار است. صحنه تلاش بدون موفقیت آنتوان برای مبارزه با نیروی سانتریفیوژ در یک سفر چرخشی جنون آمیز واقعاً مرا شوکه کرد: او با واقعیت مبارزه می کند و رنج می برد، اما در آن سرگرمی نیز دارد. پس از آن، او خانه را ترک می کند. . او در مورد تنهایی یاد خواهد گرفت و در واقع حتی یک کلمه در یک دنباله طولانی شنیده نمی شود. من از صحنه طولانی و بی صدا سرقت شیر بسیار لذت بردم. آنتوان مانند یک حیوان غیرقانونی عمل می کند، ما می توانیم احساس تنهایی، سرما، گرسنگی، خواب آلودگی کنیم. این یکی دیگر از آن صحنه های طولانی، آهسته اما در عین حال چابک در مورد اعمال معمولی است: نوشیدن یک بطری شیر. در پایان، خیابان ها از او یک جنایتکار می سازد. از لحظهای که گرفتار میشود، دیگر با او مانند یک کودک رفتار نمیشود. او میخواهد بالغ شود و به نوعی طلسم بر سر او زده میشود: با او چنین رفتار میشود. زمانی که او توسط باربر گرفتار می شود اهمیت دارد. به او گفته می شود که کلاهش را از سرش بر ندارد که باعث شده او شبیه بزرگسالان به نظر برسد. از آن به بعد با او تقریباً مثل یک مرد برخورد می شود مخصوصاً در کلانتری.
زندان و بالاخره به زندان می رسد که به نظر من اوج ظلم است - ما باید مقایسهها را با نفرتهای ارتش تروفو به یاد بیاورید. شاید این ساده ترین سناریو باشد، او خود را در برابر چیزی که از آن متنفر است بدون هیچ امکان دیگری می بیند. پایان یک ضد اوج عالی است. پس از تنبیه شدن برای خوردن نان، آنتوان به زندگی عادی در بازداشتگاه ادامه میدهد: او به روانشناس مراجعه میکند - یک درون نگری نهایی توسط تروفو -، مادرش را میپذیرد و با دوستان جدیدش صحبت میکند و فوتبال بازی میکند. و ناگهان در حالی که انتظارش را نداریم فرار می کند. او می دود، می دود، می دود، طولانی ترین دویدنی که تا به حال دیده ام، و هیجان انگیزترین. او به دریا می رسد: رویای او و نمادی برای ابدیت و مطلق بودن در شعر. به آب میپاشد، میایستد و به عقب نگاه میکند. اولین باری که مستقیم به دوربین نگاه می کند. این بدون شک معنای عمیق و بسیار شخصی دارد که شاید فقط نویسنده آن را بداند. پایان بدبینانه است یا خوشبینانه؟ من فکر می کنم که بیش از هر چیز یک پایان خارج از این جهان است. اگر حضور ساده دریا، هدف آزادی آنتوان، برای تماشاگر طاقت فرسا است، شخصیت باید چه حسی داشته باشد؟ سفر آخر را خیلی دوست داشتم: دویدن آنتوان را روی شن ها دنبال می کنیم، اما دوربین رو به داخل است، ما منتظریم تا دریا را ببینیم همانقدر که آنتوان منتظر است تا پاهایش را خیس کند. من واقعاً فکر نمی کنم که او فریب خورده باشد، اگرچه نگاه او به دوربین مبهم است. فکر میکنم او به تماشاگر خیره شده است، زیرا متوجه شده است که حقیقت چیست: این شخصیت اکنون از فیلم خارج شده است. و حقیقت برای او به نظر من این است: هر زمان که بخواهم می توانم به آزادی برسم، اما آزادی مطلق غیرممکن است. او به ما خیره شده است، اما با نگاهی قبر به عقب نگاه می کند: شاید تعقیب کننده اش را از دور دیده باشد.
دانلود فیلم The 400 Blows 1959 (چهارصد ضربه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چهارصد ضربه کلاسیک و فراموش نشدنی با طراوت شگفتانگیز، تروفو را به تحسین بینالمللی رساند و به دنبالهروی و سرکشی آنتوان دوینل 13 ساله بود. او یک دانش آموز فرانسوی سرکش است، با بازی ژان پیر لئو نوجوان، اولین سریال دوینل، به شرح زیر است: L'amour à vingt ans (عنوان اصلی) یا El amor a los veinte años (1962)، کوتاهی با عنوان Antoine. et Colette (1962)، بوسه های دزدیده شده یا Baisers volés (عنوان اصلی) (1968)، تخت و تخت یا خانواده زناشویی (1970)، عشق در حال فرار یا L'amour en fuite (1979). دوینل نوجوان سرکوب شده، نادیده گرفته شده و شورشی وارد یک زندگی جنایات کوچک می شود. آنتوان (Jean-Pierre Léaud) اغلب در مدرسه به مشکل می خورد، مخصوصاً با معلم فرانسوی خود «Petite Feuille» (گای دکامبل) و با والدینش (کلر موریه، آلبر رمی)، به ویژه مادرش سازگاری ندارد. در حالی که دوستش رنه به آنها پیشنهاد می کند که فراری بازی کنند. هر دوی آنها اغلب برای رفتن به یک پارک جذاب تفریحی یا برای انجام دزدی های کوچک از مدرسه می گذرند. آنتوان و رنه از مدرسه تعلیق میشوند، آنها در اطراف شهر میچرخند. مگر اینکه تغییری شدید در زندگی آنتوان ایجاد کند، سرنوشت او در مسیری قرار میگیرد که به هیچ چیز خوبی منجر نمیشود، که با افزایش سن مشکلسازتر میشود. به جای رفتن به مدرسه، آنتوان به همراه دوستش رنه به سینما میروند، پینبال بازی میکنند و از یک روتور تفریحی بزرگ دیدن میکنند که یک جاذبه تفریحی واقعی است. روز بعد آنتوان به معلمش می گوید که غیبت او به دلیل مرگ مادرش بوده است. متأسفانه پدر و مادرش در مدرسه حاضر می شوند. سپس او برای مدت کوتاهی از خانه فرار می کند اما سپس برمی گردد. وقتی آنتوان برای بدست آوردن پول یک ماشین تحریر از دفتر پدرش می دزدد و توسط یک سرایدار به دام می افتد، همه چیز خراب می شود. این روایتی شبه زندگینامهای از اودیسه تاریک آنتوان 13 ساله در زندگی خانوادگی، مدرسه اصلاحی است که ماندگاری نامطمئن آن زیر سوال رفته و فرار میکند. از پیشتاز فیلمسازان جدید، یک فیلم سینمایی فوق العاده می آید. بهترین کارگردانی جشنواره بین المللی فیلم کن 1959. فرشته برای خشونت با جهنم روبرو می شود.
هنوز یکی از حساس ترین و ادراکی ترین هجوم های سینما به دوران کودکی است، به شدت تکان دهنده است اما هرگز مبهوت کننده نیست، زیرا تروفو یک همدستی واقعی با نوجوان سرکش، فرانسوا را آشکار می کند. اولین فیلم سینمایی مهم در لوکیشنی در پاریس به سبک تقریباً مستند و با چشمانی کاملاً زنده فیلمبرداری شده است. اثری به طور فزاینده سازشآمیز و جذاب که در آن تروفات مهارتهای روایی خود را به نمایش میگذارد و در پایان کار خود بینهایت بهتر از سایر فیلمهای خودپسندانه است. دیدن حضور مهمان چنین مشاهیر فرانسوی نوول وگ مانند ژاک دمی، ژان مورو، ژان کلود بریالی، ژان لوک گدار و خود فرانسوا تروفو بسیار سرگرم کننده است. زمانی که یک قاضی دادگاه نوجوانان او را به یک مرکز نظارت می فرستد، پایانی قابل تامل و جذاب است. در حومه شهر، جایی که از آنجا فرار می کند و تا به دریا نمی ایستد، تصویر یخ زده صورت پسرک می گیرد. آیا این نقطه بی بازگشت است یا آزادی؟ تروفو به دنبال بازیگر جوانی میگشت که بتواند نقش آنتوان دوینل، نوجوانی آشفته را در اولین فیلم بلند خود «400 ضربه» بازی کند. ژان پیر در میان صد نامزد دیگر مورد آزمایش قرار گرفت و به قدری خودانگیخته و استعداد بداهه نوازی خود را نشان داد که نه تنها استخدام شد، بلکه در چهار فیلم نیمه اتوبیوگرافی بعدی تروفو که با «عشق در حال فرار» به پایان میرسید، این نقش را بازی کرد. (1978)، یک تجربه منحصر به فرد در واقع. Leaud با بازی ژان پیر لئو پسر با سابقه طولانی در کنار تروفو، مطمئناً فنجان چای همه نیست، اما نامی مهم در تاریخ سینما باقی خواهد ماند. به لطف تروفو، او با ستاره های دیگر موج نو فرانسه، به ویژه ژان لوک گدار آشنا شد که برای آنها در هشت فیلم و یک فیلم تلویزیونی ظاهر شد و به تدریج تبدیل به نماد آنها شد. او بهعنوان یک بازیگر دقیقاً به همین دلایل میتواند مورد تحسین یا نفرت قرار گیرد: او یکی از آن بازیگران نادری است که کارگردانها اجازه میدهند دیالوگهای او را بداهه بسازند، دیالوگهایی که روی اعصاب تماشاگران خاص وارد میشود در حالی که دیگران را مجذوب خود میکند. همین امر در مورد دیکشنری و فن بیان بسیار شخصی او و رفتارهای بسیار او صدق می کند، که بارزترین آنها روشی است که دستش را بین موهای بلندش می برد. این نیمه بیوگرافی خود تروفو است، در واقع فرانسوا تروفو، کارگردان فرانسوی، در سن هفت سالگی شبیه به ژان پیر لئو با جدیت شروع به رفتن به سینما کرد و حتی خواننده خوبی بود اما شاگرد خوبی نبود. او در 14 سالگی مدرسه را رها کرد و مشغول به کار شد. علاوه بر این، چهارصد ضربه به آندره بازن 15 ساله تقدیم می شود که او یک باشگاه فیلم را تأسیس کرد و با آندره بازن، منتقد فرانسوی که محافظ او شد، ملاقات کرد. بازن به تروفو بزهکار کمک کرد و همچنین زمانی که او را به دلیل ترک ارتش به زندان انداختند.
این قطعه موسیقی جوی از آنتوان دوهامل، نوازنده همیشگی تروفو را نمایش می دهد. و همچنین فیلمبرداری خاطره انگیز و کافی به سبک سیاه و در حالی که و مستند توسط فیلمبردار معتبر هنری دکا. چهارصد ضربه به خوبی توسط تروفو کارگردانی شد و یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین فیلم های او بود. موضوعات اصلی او شور، زنان، کودکی و وفاداری بود. فیلمهای او چندین بار به سینمای آمریکا اشاره میکنند، زیرا تروفو یک سینمارو پرشور بود، مانند: جانی گیتار، بوگارت، و هیچکاک بتپرستانهاش. در واقع او از طرفداران پر و پا قرص آلفرد هیچکاک بود و او را به عنوان استاد خود تعریف می کرد. در سال 1953 تروفو اولین نقدهای سینمایی خود را در "Les Cahiers du Cinema" منتشر کرد. در این مجله، تروفو، و برخی از دوستانش به همان اندازه که او پرشور بود، مدافعان چیزی شدند که آنها را "سیاست نویسنده" می نامند. تروفو در سال 1954 به عنوان یک آزمایش اولین فیلم کوتاه خود را کارگردانی کرد. دو سال بعد او به روبرتو روسلینی در برخی از پروژههای متروکه کمک کرد. سال 1957 برای او سال مهمی بود: او با مادلین مورگنسترن، دختر یک توزیع کننده مهم فیلم ازدواج کرد و شرکت تولید خود را به نام Les Films du Carrosse تأسیس کرد. به نام Le carrosse d'or اثر ژان رنوار (1952). او همچنین فیلم Les mistons or the brats (1957) را کارگردانی کرد که اولین گام واقعی در کار سینمایی او به حساب می آمد. سال بزرگ دیگر او 1959 بود: موفقیت عظیم اولین فیلم بلند او، 400 ضربه (1959)، آغاز موج نو، روشی جدید برای ساخت فیلم در فرانسه بود. این همان سالی بود که اولین دخترش، لورا تروفو، به دنیا آمد. از سال 1959 تا زمان مرگش، زندگی و فیلم های فرانسوا تروفو در هم آمیخته است. فقط توجه داشته باشیم که او دو دختر دیگر اوا تروفو (متولد 1961) و ژوزفین (متولد 1982، با هنرپیشه فرانسوی فانی آردان) داشت. او همچنین فیلمهای هیجانانگیز و جذابی مانند «به نوازنده پیانو شلیک کن» به همراه «فارنهایت ۴۵۱»، «پری دریایی میسیسیپی» و «عروس سیاه پوشید» یکی از بهترین فیلمهای هیجانانگیز اوست. تروفو محبوب ترین و موفق ترین کارگردان فرانسوی تاریخ بود.
دانلود فیلم The 400 Blows 1959 (چهارصد ضربه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چهارصد ضربه با نام "چهارصد ضربه" ترجمه اشتباهی است. Faire les 400 coups به معنای "زندگی وحشیانه" است. من به عنوان یک فرانسوی، وقتی محبوبیت چهارصد ضربه خوب، اما به هیچ وجه برجسته را نمی بینم، متحیر می شوم. 1. این اولین فیلم از حرکت «نوول واگ» نیست؛ بررسی کنید «لا پوینت کورت» اگنس واردا، (1956) «هیروشیما من آمور» آلن رنس (1958)، «ل بو سرژ» کلود شابرول (1958) جلوتر هستند. از نظر تاریخی، "لز 400 کودتا" پس از آن می آید. 2. «نوول واگ» گاهی برای پیشینیان خود سخت و سنگین بود: یک شبه، ژولین دوویو، هنری-جرج کلوزوت، کلود اوتان-لارا، ایو آلگرت و بسیاری دیگر محکوم به فراموشی بودند. این خودخواهی و این تحقیر معمولا "نوول مبهم". شما هرگز نشنیده اید (یا نخوانده اید) نسل بزرگ دهه سی (رنوار، کارنه، گرمیلون، دوویور قبلاً، فیدر) به مثلا موریس تورنور یا مکس لیندر بخندند. بنابراین، به لطف تروفو و همکارانش برخی از مردم هرگز برخی از جواهرات دهه پنجاه یا چهل فرانسه را کشف نخواهند کرد («sous le ciel de Paris» از Duvuvier، «douce» اوتان لارا، «une si jolie petite plage» و «مانژ» ایو آلگرت). تا آنجا پیش رفت که گفت ویلیام وایلر، جورج استیونز و فرد زینمان بی ارزش هستند! 3 "کودتای Les 400" از نظر فنی بسیار ناامید کننده است: بسیار آکادمیک است، داستان تا آنجا که می تواند خطی است، معلمان کاریکاتور هستند، و مادر کلر موریه خطوط به یاد ماندنی را ارائه می دهد مانند (شما باید یک فرانسوی باشید. حدوداً در سال 1960 برای اینکه بفهمم چقدر مسخره است: خب، پدرت فقط بروت (دیپلم دبیرستان) خود را دارد و در مورد من، من فقط دیپلم دبیرستانم را دارم! شما باید بدانید که تقریبا 1960، به سختی 10٪ از دانش آموزان HSD در فرانسه داشتند! بالاخره آنتوان دوینل باید به مادرش افتخار می کرد! او می خواهد که او دیپلم داشته باشد، چه کسی می تواند او را سرزنش کند؟ 4. در مقایسه با ابداعات «هیروشیما mon amour»، که دارای فرم کاملاً جدید، و «محتوای «تجزیهشده» جدید، les 400 coups» اهمیت دارد. و جیم» با کمک ژان مورو بی نظیر. 5. تعبیر نسبتاً سفت و سخت است؛ ژان پیر لو، مسلماً زمانی که به زبان انگلیسی دوبله میشود، قابل شنیدن است، هنوز هم مناسب است، اما به زودی به آسیبدیدهترین افراد نسل خود تبدیل خواهد شد. 6. موضوع=دوران کودکی دزدیده شده روزهای بهتری داشته است، قبل از ("Poil de carotte" ژولین دوویو، "los olvidados" لوئیس بونوئل) و بعد از آن ("l'enfance nue" موریس پیالات، "Kes" کنت لوچ) روزهای بهتری خواهد داشت. نمیخواهم تروفو را تحقیر کنم، فیلمش بد نیست، اما، صادقانه بگویم، علاقهمندان به سینمای فرانسوی، «ژول و جیم» را ترجیح میدهند (فیلمی صادقانه، واقعی و از نظر تجاری بدون خطا)» l'argent de poche" (به اندازه "400 کودتا" آکادمیک اما خنده دارتر) یا پاستیچ زیبای هیچکاک "vivement dimanche".
دانلود فیلم The 400 Blows 1959 (چهارصد ضربه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
البته مضحک است که چهارصد ضربه را یک فیلم بد بنامیم، اما تا آنجا که به اصطلاح فیلم های موج نو فرانسوی می گویند، به نظر من این بهترین نمونه آن نیست.
واقعا نمی توانم ببینم چگونه مردم میتوانند این درام را یکی از قدرتمندترین و احساسیترین درامهایی که تا به حال ساخته شده است بخوانند، مگر اینکه خودتان جوانی سختی داشته باشید و بتوانید خود را با شخصیت اصلی جوان آن بشناسید. شاید به این دلیل باشد که البته در یک دوره زمانی کاملاً متفاوت، در یک کشور و فرهنگ متفاوت نیز قرار میگیرد، اما شخصاً نمیتوانم خودم را واقعاً جای او بگذارم زیرا او در طول فیلم کارهایی را انجام میدهد که من نمی توانم خودم را در حال انجام یا گفتن به کسی ببینم.
اما این شاید در عین حال یکی از قدرت های فیلم نیز باشد. این نشان دادن چیزها و افراد فقط به صورت سیاه و سفید، خوب یا بد نیست، بلکه بیشتر نشان می دهد که هیچ کس واقعاً آدم خوب یا بدی نیست. گاهی اوقات شرایط خاصی است که ما را مجبور به انجام کارهایی برای «بقا» در این دنیا می کند. چه آن را دوست داشته باشید یا نه، گاهی اوقات مجبور می شوید کارهایی انجام دهید که می دانید بعداً پشیمان خواهید شد.
از این نظر این یک برش تصادفی کاملاً خوب از زندگی یا یک فیلم به سن بلوغ است. . شما می توانید فیلم را به هر دو صورت در نظر بگیرید، زیرا برای تغییر فیلمی است که کاملاً بر شخصیت اصلی جوان خود متمرکز است و کل داستان را از دیدگاه او روایت می کند. این یک رویکرد بدیع اما در عین حال پرمخاطره به این ژانر است، که در این مورد نیز به لطف ژان پیر لئو، که نقش پسر جوان را بازی میکند، نتیجه داد. بهخوبی، فیلمی از فرانسوا تروفو، که واقعاً هرگز در سطح احساسیتر به ذهنم نرسید. با این حال، تروفو را باید ستایش بیشتری کرد، زیرا چهارصد ضربه در واقع اولین فیلم بلند او بود و او نیز در سنین جوانی آن را ساخت. قطعاً اولین فیلم بدی از او نبود، اگرچه خوشبختانه هنوز هم او و فیلم هایش در طول سال ها بهتر شدند.http://bobafett1138.blogspot.com/
دانلود فیلم The 400 Blows 1959 (چهارصد ضربه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در آخرین بخش از دهه 1950، فرانسه به لطف موج نو خلاقانه فرانسوی، با فیلم دوباره بدنام شد. با وجود چنین فیلمهای بیشماری که از شخصیتهای مبتکر بیرون آمدهاند، این فیلمها بهخاطر شیرین کاریهای تغییردهنده جالب، لحنهای غیرقابل انکار و صحنههای متحرک طولانیشان که فعالیتهای یک شخصیت را هر چند مدت زمان نیاز داشته باشد، مورد ستایش قرار میدهند. یکی از برجستهترین نویسندگان در این دوران فرانسوا تروفو بود که مدتی قبل با The 400 Blows ارائه خود را انجام داد. این مولفه علاوه بر اینکه فیلمی مترقی درباره یک جوان انقلابی است که با موقعیت او در تضاد است، ظاهر اصلی تصویر اصلاح شده تروفو از خود آنتوان دوینل را نشان می دهد، شخصی که او بعداً در حرفه خود در چند اثر مختلف از آن استفاده خواهد کرد. همانطور که عموماً می گویند، آنچه را که با آن آشنا هستید، بسازید، به ویژه با فرض اینکه قهرمان به شما وابسته است.
طرح اصلی چهارصد ضربه این است که دوینل نوجوان نادرست که در پاریس زندگی می کند با افراد و افراد خود می جنگد. مربیان به دلیل ذهنیت سرکش او. شاید بزرگترین موضوع فیلم، جهان کودکی باشد که با دنیای بزرگ ستمگر برخورد میکند، که در آرمانگرایی آنتوان هم از دوران مدرسه و هم از زندگی روزمرهاش آشکار است. زندگی خود او شامل یک مادر قابل اعتماد و نگران نیازمند و یک ناپدری احتمالاً مؤدب است که به طور کلی هرگز به آنتوان مربوط نمی شود. هیچ یک از نگهبانان اصرار زیادی برای بررسی واقعی احساسات او ندارند، بنابراین چگونه آنها اساساً قبل از اینکه واقعاً هر موقعیت قانونی را بدانند، انتظار فعالیت های او را دارند. با این حال، در مدرسه، او را دائماً به عنوان یک بدکار در نظر میگیرند، به طوری که مربی عموماً به او نگاه میکند و در کمال تعجب، او را به عنوان یک دروغگو میانگاشت و باعث میشود دوینل از کلاسهای درس بگذرد. با تمام اتفاقاتی که برای پسر بدبخت رخ می دهد، آنتوان را از استانداردهای فرهنگی و مسیر خودش باز می گرداند.
در بسط دیدگاه های متضاد شخصیت، ژان پیر لئو ترکیب مناسبی از نوجوان را ارائه می دهد. نفرت و ناراحتی عمیقی که به طور بی عیب و نقصی با جدایی آنتوان از این واقعیت کنونی مطابقت دارد. یک صحنه خاص در تظاهرات سوم که در آن آنتوان به سؤالات قطعی در مورد زندگی خود پاسخ می دهد، کاملاً ساخته شده بود، از جمله به پیچیدگی های خامی که یک بچه می تواند در هنگام قضاوت نادرست یا نادیده گرفته شدن توسط افرادی که واقعاً باید بیشتر روی او تمرکز کنند، با آن روبرو شود. این بدان معنا نیست که آنتوان بی تقصیر است، زیرا او در واقع باعث ایجاد مشکل و گمراه کردن افرادی می شود که با او مخالفت می کنند، با این حال هدف او از دور شدن از زندگی معمولی افسرده کننده اش چیزی است که چند نفر می توانند با آن ارتباط برقرار کنند. فاصله برشی که هم نگهبانان و هم حتی کارکنان مدرسه از کودک دارند کافی است تا به او کمک کند تا به خاطر بیاورد که جهان از طریق مشروعیتسازی مبهم چقدر میتواند شکاک باشد. وقتی آنتوان مشکلاتی ایجاد میکند، او را به یک بازداشتگاه میفرستند، فقط برای اینکه تا آخر از خشکی بلند شود، اما چه فایده؟
این بدان معنا نیست که لحن کل فیلم تیره و تار است. ، از آنجایی که هنوز عکس های فوری و شوخ طبعی برای تنظیم خلق و خوی وجود دارد. چند صحنه شامل رفتار کودکانه همکلاسیها، آنتوان و همراهش رنه در بازدید از کارناوالها، حتی ناپدری که تصمیم میگیرد پس از یکی از اشتباهات آنتوان برای کل خانواده فیلم بگیرد. اگرچه انتظار ناپدری ممکن است ناشی از افراط و تفریط باشد، موارد دیگری که قبلاً ذکر شد، بدبختیهای پرانرژی را که بچهها ممکن است در حین انتخاب برای بررسی آنچه در اطرافشان است به سراغشان بیایند، میگیرند. همچنین، شیوهای که در آن فیلم از نماهای دوربین خاص استفاده میکند، بیش از هر نقطهای که بتواند تبادل نظر کند، بر فعالیتهای آنتوان و دیگران تأکید میکند. چه یک ماهیتابه دراز باشد، چه عکسهایی را دنبال کنید یا در هر صورت، که با یک شات دلسردکننده شروع میشود و سپس به شات بعدی میآید، همه به ما توصیه میکنند که با دیدن آن بیشتر از اینکه با باد گرفتن، با وجود دوینل مواجه شویم.
با درک این که چگونه این واقعیت کنونی می تواند در بی گناهی زندگی جوان از هم بپاشد، 400 ضربه در واقع به عنوان نقطه عطفی باقی می ماند که می تواند از روان شخصی که ظلم را در زندگی خود تجربه کرده است بیرون بیاید. اگر تروفو دوران کودکی را در زندگی روزمره مملو از وحشت و تحقیر تجربه نمی کرد، در آن صورت فیلمی نداشتیم که از احساسات جوانان نشات می گیرد و نفرت نوجوانان را برانگیخته است. برای هر رویای ایدهآلیستی که دوست داریم دوام بیاوریم، ساختن رویاهای عملگرایانه که ایده وحشتناک دوران کودکی نابخشودنی را بدون ارائه نادرست یا حمایت از افرادی که با آنچه دوینل روبرو شدهاند، به تفصیل شرح میدهند، سودمند است. اگر به کارهای برجستهتر ناآشنا در خانه هنری علاقه دارید یا میخواهید تفسیر خاصی از تجربه دوران کودکی در محیط عمومی خود ببینید، در آن مرحله، حتماً به این ساعت نگاه کنید. صرف نظر از اینکه ممکن است برای ذائقه شما بیش از حد مشکوک باشد، به یاد بیاورید که این یک دیدگاه احساسی از مغز کسی است که متفاوت با شما زندگی کرده است.
دانلود فیلم The 400 Blows 1959 (چهارصد ضربه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به نظر می رسد بسیار طبیعی است که درگیر ستایش عالیات هر یک از «بزرگترین فیلم هایی که تا کنون ساخته شده است» تا جایی که مداحان شروع به به خاطر سپردن تجسم و نشان فیلم واقعی نمی کنند. The 400 Blows اثر فرانسوا تروفو مانند هر مدل دیگری معتبر است. رکوردهای قابل اعتماد منتقدان را شکسته و به خاطر شروع واقعی توسعه موسوم به موج نوی فرانسه (در کنار نفس تنگی گدار)، مهم ترین نکته ای که باید در مورد اثر اصلی تروفو به خاطر بسپاریم این است که فاصله زیادی با هدف تبدیل شدن به یک اثر افتخاری دارد. چهارصد ضربه از طریق عقاید شخصی آنارشیک و ناسازگارانه تولید شده است که تصور چنین فرضی را به تمسخر می گیرند. همچنین، این شکوه واقعی The 400 Blows است - که آنقدر صادقانه به نظر می رسد که هیچ احساس تلاش برای مراقبت ویژه از جمعیت خاصی در هر زمان وجود ندارد، و معمولاً آن را به طور عجیبی احیاکننده، باشکوه و متقاعدکننده می کند.
«لذتآمیز» و «ناراحتکننده» احساساتی هستند که بهطور قابل اعتمادی توسط هر فیبر فیلم تروفو دنبال میشوند، زیرا او خود را در محدودههای روایت زندگی، داستان با کیفیت عمیق یا هر نوع دیگری طبقهبندی نمیکند. ترکیب مناطق کثیف شیک و آشکار نئورئالیسم با پیچ و تابهای واقع گرایانه شدید و بیاحترامی (دوربینهایی که با زیرکی در اطراف قدم میزنند و به طرز بیشرمانهای فرورفتههای ملودیک شاد، گویی به جمعیت در هر نقطهای که خلق و خوی قدمهایی برمیدارد چشمک میزند. تروفو به طور مشابه در جلب شادی منحصربهفرد جوانی مهارت دارد و قدرتهای درهمآمیزی را بیان میکند که میتواند بهطور مؤثری نوجوانی را به پیچیدگی نزولی تبدیل کند تا به عنوان یک قانونشکن فرهنگی شناخته شود. تروفو با توبیخ ظالمانه نگهبانان مات و مبهوت آنتوان و سیستم آموزشی بیمعقول و سختگیر بدون اینکه آنها را در نمایشهای کودکانه از اعتبار محروم کند، به طور مشابه با مبرا کردن خود آنتوان از هر گونه تعهدی در رابطه با فعالیتهایش مخالفت میکند، اما شدیداً میخواهد که به جای آنتوان قضاوت کنیم، با این توقع. نگرانی های آشکارا به تصویر کشیده شده می تواند در تنظیمات واقعی آینده قابل پیشگیری باشد. صرف نظر از این، در حالی که یک تمایل شدید فیلم را رنگ می کند، جادوی واقعی در سراسر آن باقی می ماند، به ویژه در ارتباط با فیلم و اقیانوس، با این حال، چنین دقایق پراکنده ای بی عیب و نقص کافی است تا تماشاگر را ترک کند و در حالی که اشک های سعادت نافذ را بر خلاف تنش های اجتماعی پاک می کند، فیلم را ترک کند. از چهره آنها
اگر هیچ چیز دیگری نباشد، چهارصد ضربه افتخارات خود را برای بیرون آوردن ظاهراً بهترین اعدام از یک هنرمند جوان در تاریخ واقعی زندگی از ژان پیر لئو در نقش آنتوان توجیه می کند. به نظر می رسد که لئو برخلاف تأثیر خود زندگی می کند، با انرژی شگفت آور پرانرژی و در عین حال بی ثبات و محجوب، به آنتوان کمک می کند، بی ربط ترین سیگنال های او که حجم زیادی از داده های شخصیت ها و اصالت را رد می کند - رضایت محضی که هنگام رفتن به فیلم با مردمش به دست می آورد، و واضح است. نگاه شکنجهآمیز او در آخرین طرح تصویری اسرارآمیز فیلم، توانایی باشکوهی را به نمایش میگذارد که در حال حاضر بهجای خلق کردن، در تمام قدرت است. در کمک، کلر موریر شخصیت مادری را به تصویر میکشد که علیرغم اینکه واقعاً شیطانی است، تماشاگر واقعاً مشتاق آن است که او را گرامی بدارد، زیرا عکسهای فوری او از تلاش برای معاشرت قاطعانه با فرزندش وزن و ظرافت خیرهکنندهای را ارائه میدهد که احساس ترس را نسبت به او از بین میبرد. سقوط به یک تعمیم. علاوه بر این، آلبرت رمی به طور مشابه در خطی بین تحریك تحسین و تحقیر به عنوان پدر آنتوان قرار میگیرد، و پیوسته بین شوخ طبعی خشک و كوتهنگر و واکنشهای نامنظم نسبت به فرزند و همسرش قرار میگیرد. در نهایت، مربی مهاجم همکار دکامبل ممکن است اغراق حیرتآوری به نظر برسد، اما به احتمال زیاد به طور تکاندهندهای به احساس کودک در مورد چگونگی پیشروی چنین چهرهای میپردازد، و دکامبل، ارائهاش را در میان افراد قابل اعتماد و بینش کودک بررسی میکند. به طرز عجیبی قدرتمند
کار تخصصی بی عیب و نقص و طنین عمیق طنین انداز طنین انداز به طرفین، The 400 Blows تروفو در سطحی بنیادین، ادای احترامی ناب و نافرمانانه برای جوانان باقی می ماند و به این ترتیب اهمیت بیشتری نسبت به احتراق نشان می دهد. سرمقاله اجتماعی به هر حال، بدون تردید واضح است که فیلمی که با این همه مشتاقانه در برابر فرضیات و جدایی مقاومت می کند، هنوز هم چنین شایستگی مثال زدنی برای همه دیده می شود. ناظران جدید و قدیم تا پایان آرزو خواهند کرد که بتوانند برای همیشه در کنار آنتوان، که در شورش بی شرمانه و دلخراش ناسازگارانه او رانده شده، به پرواز ادامه دهند.
دانلود فیلم The 400 Blows 1959 (چهارصد ضربه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در سال 1959، جهان با فرانسوا تروفو یکی از پیشگامان در تخصص فیلمسازی در حال اجرا و اصولاً آشنا شد. تروفو نمایش خود را با 400 ضربه انجام داد، که عموماً به عنوان بهترین فیلم او و یکی از بهترین اولین بارهایی که در راس کار قرار گرفت، تلقی می شود.
چهارصد ضربه داستان Antoine Doinel با بازی Jean-Pierre Léaud را بازگو می کند که کودکی نوجوان است که دوران کودکی خود را در پاریس تجربه می کند. آنتوان کودکی است که بدون شک قضاوت نادرستی دارد که بی وقفه به عنوان یک بدکار پذیرفته می شود و در درازمدت به دلیل بی اعتنایی و نفرت، مرتکب تخلفات غیر مهم سرقت می شود. داستان فیلم برگرفته از تعداد زیادی از برخوردهای خود تروفو در جوانی در پاریس است. دردسر، خواست و میل آنتوان از وجود اولیه تروفو آگاه است.
در تمام طول این مدت، ما این تمایل را داریم که این یک فیلم خصوصی استثنایی از تروفو است و مستقیماً از قلب گرفته شده است. در تیتراژ ابتدایی ارادت به آندره بازن، کارشناس مشهور فرانسوی وجود دارد که به عنوان مرشد تروفو را پر کرد و به بسیاری از اعتقادات او نسبت داد. اطلاعاتی که در مورد تروفو بهعنوان یک فرد در نظر گرفته میشود، میتواند اطلاعات افراد را در پی بردن به اهمیت فردی برای او سوق دهد. یکی از مواردی که بهطور استثنایی جذاب است، زمانی است که تروفو تضمین کرد که فیلم زندگی او را نجات داده است، و این همان چیزی است که او در فیلم The 400 Blowsهایش به طور کلی نشان داده است. صف بندی شده در 400 ضربه صحنه ای از فیلم است که آنتوان و افرادش به سمت فیلم های سینمایی می روند. این یکی از معدود دقایق کل فیلم است که در آن هیچ مشاجره، بی اعتنایی یا تحقیر بین خانواده وجود ندارد و فیلم را نوعی وقفه برای آنتوان نشان می دهد. هر فردی که در هر مقطعی احساس بی اعتنایی در خانه خود داشته باشد، به احتمال زیاد می تواند با این احساس ارتباط برقرار کند، نه واقعاً به دلیل دیدگاه فیلم، هرچند فقط در سطحی اساسی.
یکی از جزئیات فیلم که جذاب است بررسی دو دیدگاه متمایز از آنتوان است. تصور او به عنوان یک نابکار از سوی مردم و مربیانش، و تمایل متفکرانه ای که جمعیت به او دارند، زیرا ما او را بیشتر به عنوان یک بچه نادرست می دانیم. آنتوان عموماً در یک ثانیه غیرقابل قبول است. در هر نقطه ای که مردان جوان در کلاس کاری آزاردهنده انجام می دهند، آنتوان به طور خاص کسی است که از همه نظر موفق شده است. در صحنه ای که در کلاس مشغول نوشتن مقاله فرانسوی است. آنتوان عاشق نویسنده فرانسوی آنوره دو بالزاک است و از آثار او در این نمایشگاه قدردانی میکند، با این حال مربی آن را تقلبی در مقابل ستایش میداند. عنوان فیلم واقعاً به دیدگاه منفی دیگران نسبت به او اشاره دارد زیرا تعبیر فرانسوی عنوان به معنای "برآوردن جهنم" است. او کودکی کنجکاو و آزاداندیش است و مملو از مشکلات و بیاعتنایی است که اتفاقاً به طور مداوم به شیوهای منفی پیدا میشود.
ژان پیر لئو ارائه فوقالعادهای در نقش آنتوان ارائه میکند که شما را بسیار ترک خواهد کرد. شوکه شده از سرگرم کننده چهارده ساله آن زمان. اعدام لئو آنقدر مشروع و واقعی است که باعث می شود شخصیت آنتوان به طور قابل توجهی برای ناظر احساس اصالت بیشتری کند. صحنه ای که در انتهای آن آنتوان در حال صحبت با پزشک است، شاید واقعی ترین صحنه فیلم باشد، و احساس جدیت در آن احتمالاً قابل توجه ترین صحنه ای است که دیده ام. در سرتاسر فیلم، آنتوان تسلیم یک تخلف ناچیز می شود و حتی برای لحظه ای به دفتری می رود که شبیه راهروی نوجوانان است. او یک ماشین تحریر برمیدارد، مربیاش را در نقطهای گمراه میکند، و حتی در یک صحنه در حال سیگار کشیدن دیده میشود، اما اجرای صادقانهی لئو است که به مردم نشان میدهد که آنتوان به سادگی آنقدر بدکار نیست که از همه نظر است، اما تا حدودی چنین بوده است. در آن دوره محدود شده است. بدون این قطعه از تصویر، جمعیت ممکن است فکر کنند که او اساساً همانقدر وحشتناک است که همه فکر میکنند.
400 ضربه یک اثر خیرهکننده از مهارت در فیلم The 400 Blows است و تقریباً بهترین نماینده از همه اینها است. تروفو با ساختن فیلم سعی در شکار داشت. قلب، اشتیاق، و استاندارد، زمینههای قدرت چهارصد ضربه هستند و از آنها استفاده میشود تا یک تهیهکننده واقعاً ماهر فیلم بتواند انجام دهد. چهارصد ضربه همچنین تصویری درخشان از فرضیه مؤلف است که توسط فرد متعهد فیلم، آندره بازن، و همچنین همتایانش از جمله تروفو ارائه شده بود. این فرضیه به ما نشان می دهد که رئیس خالق واقعی فیلم است. نه استودیو، نه فیلمنامه نویس، نه سرگرم کننده ها و غیره، رئیس به آن داستان و قدرت انسانی می دهد. تروفو معنای باشکوه داستان فردی را در فیلم The 400 Blows به ما نشان می دهد.
دانلود فیلم The 400 Blows 1959 (چهارصد ضربه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
1001 فیلمی که باید قبل از گاز گرفتن غبار ببینید: #9
خوب، من واقعاً خوشحالم که این گزینه را داشتم که این را به صورت زیرنویس ببینم. من می دانم که حتی به تاریکی سال 1900 یا سی و ششمین دفتر شائولین هم نزدیک نیست، با این حال بسیار چاشنی تر از هر دوی آنهاست، که می تواند بدون کشش، دستور العملی برای فاجعه باشد.
خوشبختانه اینطور نبود، که فوقالعاده است به این دلیل که من واقعاً هیچ بدبختی خارقالعادهای در نداشتن گزینه پوشش هر دو فیلم ذکر شده قبلی احساس نکردم. منظورم این است که من هرگز در مورد هر دوی آنها نمی دانستم، با این حال The 400 Blows؟ بیا، من تا همین اواخر کارشناس سینما بودم. من به احتمال زیاد آن عکس آخر را بارها بیشتر دیدهام و مجبور شدهام بیشتر از بازتاب خودم در آن فکر کنم.
و خوشحالم که میگویم علیرغم این واقعیت که میتوانست به طور مؤثری تحمل کند. سنگینی این که من مریض شدم، نشدم. من به طور مثبت فکر می کنم به دلیل دلایلی که کمی وارد آن خواهم شد، تا حدودی اغراق آمیز است، با این حال همه چیزهایی که در نظر گرفته می شود، واقعاً قبول دارم که شایسته جایگاهش در این مجموعه است.
من احساس می کنم اینجا و آنجا این است. ممکن است مبتکر «فیلم هیچ» باشد که قبلاً به آن اشاره کردهام، جایی که روزنامهنگاران (به دلایلی که برای من باورنکردنی نیست) فکر میکنند که ساختن فیلمی بدون طرح واقعی برای اصالت کار بسیار خوبی است. علاوه بر این، با صداقت، ممکن است زمانی مشروعیت داشته باشد. همانطور که به معنای واقعی یک بار. هر وقت کسی برای اولین بار این کار را انجام داد. نمیدانم چه زمانی بود، اما در هر صورت، من این کار را بیش از یک بار انجام نمیدهم.
بعید میدانم علامتگذاری این کار خیلی دقیق باشد. "هیچ فیلم"، اما مطمئناً دارای بخشی از DNA مشابه است، برای مثال، صحنه هایی که واقعاً چیزی به طرح داستان نمی افزایند و در مرکز فکر دوم حول لحن و صحنه، نتیجه ای که کمتر شبیه پایان آن به نظر می رسد. داستان و موارد دیگر مانند آن به تازگی قطع شده است، و به شخصیت های طبقه متوسط پرداخته شده است.
دلیل اینکه چهارصد ضربه را دوست دارم به این دلیل است که احساس می کنم دلایل بسیار بیشتری پشت چهارصد ضربه ها وجود دارد. چیزهایی، به ویژه برای ایجاد احساس نشان دادن بخشی از زندگی دوینل (من حدس میزنم که وجود چند فرعی از آن واقعاً به ماسبق به این تمایل کمک میکند)، و بسته شدن بیشتر شبیه یک صخره است تا یک نامنظم. جایی که بودجه آنها تمام شد.
بهعلاوه، چهارصد ضربه نه تنها از داشتن یک طرح نادیده گرفته شد، و شما چه کار میکنید آگاه باشید؟ این امر باعث میشود که وادار کردن تماشاگرتان به فردی که در حال تماشای آن است یک پرتاب انفرادی بدهد، بسیار سادهتر است! چه کسی فکرش را میکرد؟
و با توجه به این نکته، من دوینل را فردی واقعاً قانعکننده میدانم، صرف نظر از این که آیا بخش زیادی از داستان الهامبخش/منشا او دقیقاً در انتها آشکار شده است، که به نظر میرسد تا حدودی یک در باز خراب. همچنین، اگر میتوانم بگویم چهارصد ضربه کاملاً به یک چیز نزدیک میشود، این است که چگونه دوران نوجوانی را به تصویر میکشد، به صراحت آن تمایل را در دوران نوجوانی که در آن متقاعد میشوید که هر یک از بزرگسالان در مأموریتی برای به دست آوردن شما هستند. علاوه بر این، نمایشگاهها، از جمله همه بچهها، حواسپرتکننده هستند.
من واقعاً معتقدم که بخشی از تبادل نظر به نظر میرسد که سخنان یک بزرگسال از دهان یک کودک بیرون میآید، و اگر کل این کار بسیار عالی بود. داستان فرعی خیانت مادر دوینل واقعاً به هر جایی رسید... و فکر میکنم میتوانید ادعا کنید که چند صحنه تا حدودی احمقانه هستند، با این حال، این یک نگاه کاملاً خیرهکننده به دوران کودکی کسی است.
به همین ترتیب در اطراف بسیار هماهنگ و گرفته شده است، و نشان می دهد که تروفو هنگام ایجاد فرضیه مولف متوجه شده است که به چه چیزی اشاره می کند، و دارای یک موسیقی متن فوق العاده استثنایی است، که من معمولاً نمی بینم که افراد قابل مقایسه با آن باشند.
پس می دانید چه، این دومین فیلم متوالی دهه 50 است که من واقعاً برای آن تبلیغ می کنم. شاید نباید تعجب می کردم که بخش بزرگی از برنامه هزینه های هنگفت، فیلم های استودیویی که از آن زمان دیده بودم، آنقدرها هم خارق العاده نبودند. شاید خیلی چیزها تغییر نکرده باشد.
دانلود فیلم The 400 Blows 1959 (چهارصد ضربه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چهارصد ضربه که نمونهای از Nouvelle Unclear است، با دیدن جادهای شروع میشود که گهگاه قله ایفل باید در وسط خانهها باشد، اما دلانگیزتر از این نمیشود به این دلیل که تا پایان فیلم فقط به آن میرسیم. برای دیدن پاریسی از کلان شهرها، فاقد اتاق آرنج و کلاس های غیر قابل قبول.
آقای. تروفو داستان یک بچه 13 ساله را برای ما بازگو می کند که دوران کودکی خود را در پاریس در آخرین بخش دهه 1950 تجربه می کند. جوانی پسر از یک بنیان متواضع بسیار آزاردهنده است زیرا سرپرستان کودک را بیشتر آزاردهنده و منبعی بالقوه برای ناراحتی های بیشتر در زندگی خود می دانند. این داستان بدون هیچ کس دیگری نیست، که بیش از حد قابل توجه است، علیرغم این واقعیت که در آن زمان ممکن بود غیرقابل پیش بینی باشد، اما به شیوه ای نسبتاً غیر عاطفی که در آن روایت می شود. این باعث میشود فیلم بسیار کاربردی و در عین حال تاثیرگذار باشد.
بهویژه ارائه ژان پیر لئو در نقش آنتوان دوینل کودک بسیار عالی است. آنتوان روشی بسیار بیگناه از رفتار را نشان میدهد، که با بدبختی خاصی بهخاطر اینکه معمولاً مقصر است، به تصویر کشیده میشود، اما ماهیت و بیاحتیاطی جوانی هنوز وجود دارد و هنوز شکسته نشده است. به همین ترتیب، رنه، عزیزترین همدم او از مدرسه و فرزند خانواده ای ثروتمند، به نظر می رسد که یک شرور واقعی است. با این حال، پس از آن که به خاطر برداشتن ماشین تحریر از دفتر پدرش او را به دست آوردند، خیلی سریع ترک میشود و از یک تعمیرگاه به بیرون فرستاده میشود.
فیلم با فرار آنتوان از سازمان بسته میشود. در یک عکس بلند ما او را می بینیم که از فضای باز عبور می کند تا اینکه در پایان به سمت اقیانوس می رسد. همانطور که احتمالاً از یک بحث بین آنتوان و رنه آگاه هستیم، دیدن اقیانوس یک ولع طولانی برای کودک بوده است، بنابراین آخرین نگاه او به دوربین هم لذت و هم ترس را نشان میدهد.
برای من این باز باورنکردنی است. به کمال رساندن آیا واقعاً رویاها می توانند برای آنتوان به نتیجه برسند یا او باید هزینه قابل توجهی را برای لجبازی خود انجام دهد؟
همچنین بدانید که طبق دیدگاه امروزی فیلم عملاً قابل تأیید است. داستان بدون هیچ کس دیگری هنوز هم پیشرفته است، اما با دیدن وسایل نقلیه ای که در آن زمان در فرانسه مورد استفاده قرار می گرفتند، به نظر می رسد در دنیایی ناآشنا فرو رفته است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.