در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The Man with Two Brains 1983... لطفا منتظر بمانید ...
"دکتر مارتین هفروبر"،بزرگترین جراح مغز و اعصاب دنیا،"دولورس بندیکت" را در یک تصادف رانندگی مجروح می کند.او مغز "دولورس" را به تکنیکی که خود اختراع کرده جراحی می کند.پس از بهبودی،آنها عاشق هم شده و با هم ازدواج می کنند اما...
دکتر مایکل Hfuhruhurr ، بزرگترین جراح مغز و اعصاب جهان ، به تازگی بیوه شده ، در یک تصادف رانندگی دولورس بندیکت را مجروح می کند. او او را تحت عمل جراحی قرار می دهد و با استفاده از تکنیک اختراع خودش جان او را نجات می دهد: ورود مغز به بالای پیچ جمجمه. همانطور که بندیکت بهبود می یابد ، هوفورهور عاشق او می شود و آنها به زودی ازدواج می کنند. با این حال ، بندیکت فقط به پول هایفورهور علاقه مند است و هوفورهور هنوز آرزوی همسر قبلی خود را دارد. آنها به وین سفر می کنند تا در یک کنفرانس پزشکی شرکت کنند ، جایی که سرانجام Hfuhruhurr از دولورس طلاق می گیرد ، با یک دکتر مرموز آلفرد نوریادیتر آشنا می شود و درگیر مجموعه ای از قتل های قاتل آسانسور می شود
دانلود فیلم The Man with Two Brains 1983 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
دکتر مایکل هفورهور (استیو مارتین) مردی است که برای چیزهای بهتر در طول زندگی روزمره ارزش قائل است: بخشهایی از بهترین نویسنده یکمجهز تا کنون، نام خانوادگی که نمیتوان بیان کرد، روشی که او را ساخته است. احتمالاً بهترین کارشناس برای همیشه و سپس برخی (هرچند او دوست ندارد من بگویم "احتمالا") و همسر دوم با گروه کاتلین ترنر و روانی از شری بی تقلب و طلایاب.
"مردی با دو مغز" یک طنز فاضلانه است، تا جایی که ممکن است ساده باشد، شوخی که خروجی هر دو فیلم نوآر وصله شده دهه 80 مانند "پستچی دوبار زنگ می زند" و "گرمای بدن" و حرکت دیوانه کننده موش های آزمایشگاهی است. تصاویر. نشانی از قلب «فرانکنشتاین جوان» را از دست میدهد، اما در هر صورت، روشی از مل استریم برای مقابله با تقلید دارد که به گافهای آتش سریع بیش از حس فیلمنامه و بهبود شخصیت اهمیت میدهد. علاوه بر این، مارتین را مجبور میکند که «شنبهشب زنده» خود را اجرا کند - جادوی افراد وحشی و دیوانه را شاید برای آخرین بار، و تاثیری خارقالعاده داشته باشد.
کاتلین ترنر فیلم را به عنوان دلورس وحشتناک میگیرد. بندیکت، زنی است که برای پول نقد ازدواج می کند و بعد از آن همسرش را تا محل مشکل گردش خون، و در حالت ایده آل، مطالعه نابهنگام وصیت نامه آنها عذاب می دهد. در نقطه ای که سرنوشت آنها را متحد می کند، زمانی که دکتر H (یک بار دیگر کارش را انجام نمی دهد!) او را با وسیله نقلیه خود به پایین می دواند، فقط دکتر H خودش توانایی دارد که می تواند او را نجات دهد. متخصص دیگری وجود داشت، با این حال او در اروپا توسط یک جلاد عجیب و غریب کشته شد، همانطور که دکتر H می گوید: "او نه فقط مرده است، بلکه 6000 مایل دورتر است!"
ترنر زیاد بازی می کند. در مورد شخص مشابهی که در «حرارت بدن» انجام داد، دمای صفحه را تا حد مجاز بالا برد و انگشت دکتر H را به عنوان جایگزینی برای رابطه جنسی می مکد. شادی آشکاری که او از وحشی گری موکسی خود به دست می آورد، یکی از هوشمندانه ترین بخش های The Man with Two Brains فوق العاده جالب است. اینطور نیست که او بخواهد با منظرهسازان عجیب و غریب و پسران ناقوس ارتباط جنسی برقرار کند، بلکه فقط از تشدید آن لذت میبرد که وقتی دکتر اچ متوجه میشود باعث میشود. در هر صورت، او قرار نبود که دکتر اچ وضعیت را برعکس کند، زمانی که او به مغز روشن بین بانوی جوان ظریفی که در یک مرکز تحقیقاتی بازار غافلگیرانه ملاقات کرده بود می پردازد و اشتیاق خود را به آهنگ های "زیر درخت بامبو" دارد. "
چرا "مردی با دو مغز" بیشتر مورد توجه قرار نمی گیرد؟ احتمالاً به این دلیل که در آن زمان افراد تصور میکردند که مارتین تا ابد به کمدیهای بیمعنا ادامه خواهد داد. او در اوایل دهه 80 در فیلم The Man with Two Brainsهای ویژه تلویزیونی به عنوان «همه آگهیهای بازرگانی» و «بادهای هوپی» مشغول به کار بود و افراد حقههای احمقانه او را دست کم گرفتند. چه کسی ممکن است حدس بزند که او خیلی زود (بعد از «همه من» مثال زدنی) به یک شیار خوشایند از کمدیهای با سن متوسط رضایت میدهد که تنها یک بار با انبوهی درخشان از «شرورهای خراب کثیف» رها شود؟ زمان آن فرا رسیده است که جامعه جریان اصلی این ثروت عالی را دوباره کشف کند، و شاید به مارتین یادآوری کند که چه چیزی او را برای شروع بسیار استثنایی کرده است.
بسیار خوب، میتوانم بدون موسیقی از پس آن بربیایم. بهعلاوه، چند توالی وجود دارد که نسبت به سایرین ضعیفتر هستند، مشابه یکی نزدیک به پایان که به دیوانگی پین بال/بازیهای رایانهای آن دوره اشاره دارد. با این حال، حتی خطوط احمقانه تر ("مارمولک های جهنده!") نوعی جذابیت احمقانه دارند. رئیس کارل راینر می داند که چگونه اوقات خوشی داشته باشد، و چند جانشینی وجود دارد که کاملاً عالی هستند، به ویژه گفتمان. من نگاه داخل خانه شهری دکتر نسسیتر را دوست دارم (تعجب آور است که چند کوسن پرتاب می توانند انجام دهند) در حالی که دکتر H و میزبانش بحث های عظیم خود را در مورد اخلاقیات گرفتن مغز دارند.
دکتر. ح: احتمالاً زمانی که ما متخصصان باید قبولی را تصدیق کنیم، زمانی است که ناتوانی خودمان به وجود آمده است.
دکتر. ضروری: زباله. در صورتی که قتل دوازده فرد صادق بتواند به نجات یک انسان کمک کند، ارزشش را داشت.
حتی صحنههای برهنه غیرضروری نیز با شوخیهای بزرگی همراه است، مانند فاحشه با صدای کوبنده. و عشق به موسیقی چندلر با کیفیت. بهترین خط فیلم، خطی است که نمی توانم دوباره تکرار کنم، جدای از آن، مضرات قرار دادن ذهن خانم دکتر اچ که دوستش دارد در بدن یک گوریل است.
می خندید. تماشای «مردی با دو مغز» در صورتی که این کار را نکنید، با ذهنی غیرقابل قبول آن را تماشا می کنید.
دانلود فیلم The Man with Two Brains 1983 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
از همه مهمتر، عنوان فوق العاده فریبنده است! هرگز مردی با 2 مغز وجود نخواهد داشت و مردی وجود نخواهد داشت که ذهن را درگیر کند! در عوض، مشخصه داستان این است که دکتر مایک هفورهور (استیو مارتین) متخصص مغز باید شخصیت یک مغز (آن) را در ظرفی از مواد افزودنی که توسط دکتر نسیساریتر دیوانه وار نگهداری میشود، به بدن یک مرد دوستداشتنی منتقل کند. بانویی فاقد شخصیت که می تواند با او ازدواج کند. او ابتدا فاحشه ای تحریک آمیز را با صدای پر سر و صدا بی اهمیتی انتخاب می کند، اما اعصاب خود را از دست می دهد که به او پاسخی برای بیرون بردن او القا کند. با کارما برشی، در حالی که از آسانسور خارج می شود، همسر بیگانه خود را پیدا می کند: دولوریس (کاتلین ترنر) که او را تعقیب کرده بود، ظاهراً در آسانسور مرده، در کنار "قاتل بالابر": هنوز با سوزن او به او تزریق کرده است. با یک نوشیدنی مخلوط "کشنده". او جسد او را به آزمایشگاه دکتر Necessariter منتقل می کند تا او از استراتژی خود برای انتقال شخصیت آن، در ظرف، به همسر بی حال خود استفاده کند. در تمام مدت، دکتر مایک از سازه داخل استخر خاموش می شود و برای مدت طولانی بی حال است. مسئله دیگر این است که دکتر مایک واقعاً شخصیت آن را نمی شناسد. معلوم می شود که او یک عادت خوار است. بنابراین او پس از یک ماه و نیم حضور در بدن دولورس، بدن تحریک آمیز دولورس را به یک زپلین تبدیل کرده است! در هر صورت، دکتر مایک او را تصدیق می کند و با دردسری فوق العاده، بدن او را از لبه به خانه اش می رساند.
بازگشت به علامت عنوان نامناسب: واقعاً این عنوان بسیار مناسب است. برای تقلید مسخره آمیز استیو مارتین در سال بعد: "همه من"!!، که در آن، برای مدتی، استیو ذهن زنانه و همچنین مغز خود را دارد و مغز خود را ساخته و ساختگی مرد و زن را انجام می دهد. آن فیلم هوشمندانه تر از فیلم فعلی است و میانگین امتیاز IMDB کمی بالاتر دارد. جالب است که کارل رایمر این دو فیلم را هماهنگ کرده است. از دیدگاه من، فیلم فعلی یک آماده شدن برای آن فیلم بود.
در کل، من فکر میکردم که فیلم گنگ است. احتمال اینکه یک مخ در ظرفی به دکتر مایک برسد، احساس زودباوری من را به طور جدی ضعیف می کند. توضیح واضحی داده نشده است که چرا دکتر مایک باید به دنبال این صدا باشد و شخصیت خود را با چند روش گیج کننده، نه تغییر مکان ذهنی، به خانمی تحریک آمیز که فاقد شخصیت است، منتقل کند و بتواند با او ازدواج کند و جایگزین او شود. حفاری طلا، فاحشه کردن، همسر، دولورس.
در قسمت های گزینه آخر، چند چیز واقعاً منحرف کننده وجود دارد. شاید سرگرم کننده ترین مورد برای من این باشد که پلیس راهنمایی و رانندگی مجبور است دکتر مایک یک پایه تک دستی بازی کند و چند تکان بزند تا نشان دهد که او مست نیست، در حالی که بدن تنبل دولورس را به آزمایشگاه دکتر نیازیتر منتقل می کند. . پلیس مشکوک می شود که او ممکن است مرده باشد، به این ترتیب به آزمایشگاه دکتر نیازیتر تعقیب می کنند. در حال حاضر، آخرین خانه و آزمایشگاه دکتر با پسزمینه درست شده است و این احساس را به وجود میآورد که یک قصر میانسالی است، که حتی ورودیها و درهای کاغذی شیک دارد. در نقطه ای که پلیس ظاهر می شود، به طور تصادفی یک قوچ کتک زن از همسایه نزدیک دریافت می کند. از این رو آنها به مجموعه آپارتمان دسترسی پیدا می کنند، سپس فشار می آورند تا دری را که پشت آن دکتر مایک و آزمایشگاه است، پایین بیاورند. آنها با پیش بینی اینکه درب باید سنگین باشد، نیروی زیادی را به قوچ کوبنده وارد می کنند و با انرژی خود از طریق کاغذ باریک بیرونی خانه شهری، به داخل استخر کمک می کنند!.........سپس زمانی که دکتر مایک کلیدی را میکشد که ترتیب دکتر نیازاریتر را برای انتقال شخصیت آن به بدن دولورس آغاز میکند، واکنش ناپایدار وجود دارد. تعداد زیادی پیچ و مهره برقی و دود وجود دارد، و دکتر مایک در اطراف اتاق می چرخد و اقلام مختلفی را پیدا می کند که شما در یک ماشین پین بال می بینید. در درازمدت، با یک انفجار، او سازه را از طریق دهانه ای که پلیس ایجاد کرده است، خاموش می کند تا در استخر فرود آید. همانطور که اشاره کردم، او 6 هفته بعد را در حالت بیهوشی سپری می کند.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.