سال 1895. «الکساندر» (پیرس)، دانشمند، استاد دانشگاه و مخترعی نیویورکی است که به سفر زمان اعتقاد دارد. مرگ نامنتظر و ناغافل نامزدش، او را ترغیب می کند ماشین زمانی بسازد که امیدوار است به کمک آن گذشته را تغییر دهد. اما وقتی نمی تواند در گذشته تغییری به وجود آورد، خود را هشتصد هزار سال به آینده پرتاب می کند...
یک مخترع در قرن نوزدهم به اُمید تغییر گذشته یک ماشین زمان اختراع میکند و به هشتصد هزار سال آینده سفر میکند و در مییابد که نژاد بشریت به دو دسته تقسیم شده است.
مخترع و دانشمند "الکساندر هارتجن" مصمم میباشد تا ثابت کند که سفر در زمان امکان پذیر است.یک اتفاق ناگوار در زندگی او باعث می شود تا او تصمیم بگیرد گذشته اش را تغییر دهد.هنگام تست تئوریهای خودش به وسیله ماشینی که اختراع کرده است او به 800000 سال در آینده سفر می کند و...
مخترعی از قرن نوزدهم به امید اینکه بتواند حوادث گذشته را تغییر دهد به 800هزار سال بعد در آینده سفر میکند. او در میابد که نژاد انسانها به دو دسته در حال مبارزه تقسیم شده است...
ماشین زمان به امید تغییر وقایع گذشته، مخترع قرن 19 در عوض به 800000 سال آینده سفر می کند، جایی که بشر را به دو نژاد متخاصم تقسیم می کند...
دانلود فیلم The Time Machine 2002 (ماشین زمان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سرنوشت هر نسخه سینمایی "ماشین زمان" از نارسایی های ساختاری موجود در منبع اصلی (رمان قرن نوزدهم H. G. Wells به همین نام) رنج می برد. نسخه قبلی 1960 جورج پال نتوانست بر آنها غلبه کند و همچنین این به روزرسانی فعلی که توسط جان لوگان نوشته شده و توسط گور وربینسکی و سیمون ولز کارگردانی شده است نیز نمی تواند.
اعتبار سازندگان فیلم را بخاطر مقاومت در برابر وسوسه مدرن انتقال داستان اصلی ولز به یک محیط معاصر ، بپذیرید. داستان هنوز در دهه 1800 آغاز می شود ، دانشمندی به نام الكساندر هارتدگن (گای پیرس جایگزین راد تیلور در این نقش شد) ماشینی را ایجاد كرد كه توانایی حمل و نقل وی به موقع را دارد. برخلاف نسخه اصلی فیلم ، هارتدگن فقط به دلیل کنجکاوی علمی محض نیست. نویسنده به او الهام بخش شخصی بیشتری از تلاشهایش در قالب یک نامزد جوان زیبا داده است که در لحظه نامزدی به طرز غم انگیزی کشته می شود. اشتیاق طاقت فرسای هارتدگن برای یافتن راهی برای بازگشت به گذشته به عنوان راهی برای بازنویسی آینده ، انگیزه لازم را برای روایت داستان فراهم می کند.
مشکل ساختاری که در پاراگراف آغازین به آن اشاره شده ، به این واقعیت ساده خلاصه می شود که "ماشین زمان" ، به دلیل ماهیت خود ، داستانی است که در آن اولین و دومین عمل همیشه بسیار برتر از سوم (اگرچه متاسفانه عمل سوم همیشه بیشترین زمان اجرای هرگونه اقتباس را به خود اختصاص می دهد). داستان در مرحله تنظیم و در صحنه هایی که تجربه واقعی سفر در زمان را به تصویر می کشد جذاب ترین و جذاب ترین حالت خود را دارد (در نسخه اول اینگونه بود و در اینجا نیز چنین است). ما با هیبت تماشا می کنیم که هارتدگن در طول هزاره ها مسابقه می دهد و زندگی را از منظر عجیب و غریب مشاهده می کنیم (جلوه های ویژه در اینجا بسیار چشمگیر است). ما همچنین از سفرهای کوچکی که او در اوایل قرن بیست و یکم انجام می دهد لذت می برد ، جایی که او از یک شهر نیویورک مدرن در سال 2030 بازدید می کند و چند سال پایین جاده ، جهانی را تهدید می کند که یک قمر متلاشی است.
مقصد نهایی هارتدگن ، 800000 سال آینده در جهان ، جذابیت کمتری دارد. کسانی که با نسخه قبلی آشنا هستند ، همه چیز را در مورد زمینی که او در نهایت با آن روبرو می شود ، می دانند ، زمینی که در آن Elois صلح طلب ، زمین نشین به علوفه ای برای مورلک های آدمخوار ، زیرزمینی تبدیل شده است ، یک محصول تلخ از تکامل (یا باید بگوییم تحول آمیز) ) توسعه. فقط به صورت پرانتزی ، اینجا می توان فهمید که پی یر بول در هنگام ساخت طرح خود برای "سیاره میمون ها" چقدر از ولز "وام" گرفته است. با توجه به محدودیت های بارز این اقدام نهایی نسبتاً ناامیدکننده ، سازندگان این نسخه با آوردن آن به صفحه نمایش کار اشتباهی انجام نداده اند ، زیرا واقعاً کار زیادی نمی توان انجام داد جز اینکه کل کار را به یک کار توسعه یافته تبدیل کنید. به هر حال صحنه را تعقیب کنید. انفعال عجیب و غریب Elois در انطباق با سرنوشت تغذیه ای مقرر شده آنها ، با این حال ، در نسخه 1960 موثرتر بود. با دیدن همه افرادی که خود را به دلیل آنچه اجتناب ناپذیر استعفا می دهند احساس تعادل می کنند در حالی که هیچ ابراز همدردی با "عزیزان" قربانیان مورلاک نمی کنند. به عنوان غرامت جزئی برای از دست دادن این جنبه جذاب ، فیلم جدید باعث می شود Morlocks نسبت به نسخه Pal بسیار تهدیدآمیزتر به نظر برسد. با این حال ، جرمی آیرونز ، به عنوان نماینده شاخه "روشنفکران" نژاد مورلاک ، برای ثبت نام موثر در داستان خیلی دیر وارد داستان می شود و اوج فیلم برای ادب گفتن آن گیج کننده و غیر قابل توضیح است. (با این حال ، در انتها یک کد خوب وجود دارد ، هر دو دوره زمانی را در یک بعد مکانی مشترک ادغام می کند). کمترین باور این نسخه فعلی این واقعیت است که تعداد معدودی از الوئیس که هنوز در آینده 800000 سال انگلیسی صحبت می کنند - یک تصور پوچ در نوع خود - می تواند پروفسور هنری هیگینز را برای دریافت پول خود در بخش گشودن انتخاب کند. همه ما باید تلفظ صحیح و عالی آنها را داشته باشیم ، از واژه ها و سطح واژگان برخوردار باشند.
به گای پیرس فرصت چندانی برای بازی در این نقش داده نمی شود و باید بگویم ، در حالت بی ریش در حداقل ، گاهی اوقات نگاه خیره کننده او تقریباً ترسناک است. من نمی دانم چه اتفاقی برای او در یک سال یا از زمان حضور در "Memento" افتاده است ، اما کسی نیاز دارد که گاه به گاه برای آن پسر فقیر یک وعده غذایی مهم بخرد. به ویژه در برخی از صحنه های اولیه فیلم ، او به نظر مثبت عوضی است. من مدام به دنبال نشانه هایی از دستکاری آگاهانه توسط هنرمندان گریم می گشتم و از خود می پرسیدم که چگونه ممکن است برخی تغییرات آینده در ظاهر او نقش بسزایی در پیشرفت داستان داشته باشد. این هرگز اتفاق نیفتاده است ، و این باعث می شود که من فکر کنم آیا پیرس ممکن است خودش را به مورلاک تبدیل نکند.
باید از جهت هنری عالی که فیلم را زینت می دهد ، ذکر ویژه ای داشته باشم. مجموعه های به تصویر کشیده شده قرن نوزدهم شهر نیویورک به ویژه چشمگیر است.
به طور کلی ، "ماشین زمان" کار بهتری نسبت به فیلم "سیاره میمون ها" ساخته تیم برتون در سال گذشته ، در بازنگری مطالب اصلی خود انجام می دهد. در واقع ، این ستایش کمرنگ است - اما با این وجود ستایش.
دانلود فیلم The Time Machine 2002 (ماشین زمان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با توجه به واکنش اولیه نسبت به THE TIME MACHINE ، به نظرم رسمی بود که مردم این روزها فراموش کرده اند که چگونه اوقات خوبی را در تئاترها داشته باشند. اما به نظر می رسد که عملکرد شگفت آور گیشه در هفته پس از اکران اکنون خلاف این را نشان دهد.
این یک فیلم واقعا سرگرم کننده است. در ابتدا آرام است ، اما از آنجا که فقط 96 دقیقه طول می کشد ، همه چیز خیلی سریع پیش می رود. گای پیرس به عنوان یک ریاضیدان کمی عصبی ، الکساندر هارتدگن ، بازیگر خوبی است و جلوه های ویژه آن بسیار خوب انجام شده بود (بعضی از آنها در تریلر و قسمت های تلویزیونی ناتمام نشان داده شدند ، بنابراین اجازه ندهید مانع شما شود.) دو از بین بهترین سکانس ها ، دو سکانس رو به جلو وجود دارد ، اولین کسی که پیرس سفر خود را به آینده آغاز می کند ، با تغییر از دوران ویکتوریا به آینده ، در حالی که ما از ماشین زمان خارج می شویم ، مدار زمین و دور تا دور ماه ، جایی که یک کشتی برای فرود در یک کلنی وارد می شود. دومین مورد زمانی است که اسکندر در لرزش انفجاری در آینده دور بیهوش می شود ، هنگامی که استخراج مواد منفجره روی ماه آن را از مدار خارج کرده و باعث جدا شدن آن شده است ، زمین را با سنگ ماه رگبار می کند و ماشین زمان به سرعت به جلو می رود آینده بسیار دور این یک توالی شگفت انگیز است که طی آن چند لحظه شاهد تکامل زمین شناسی منطقه هستیم ، از شکل گیری صخره های صخره ای صخره ای تا تغییرات محیطی و همه چیز در این بین. یک لحظه کاملا هیجان انگیز که یکی از بهترین دنباله های جلوه های ILM است.
من همچنین دوست داشتم که چگونه بسیاری از عناصر اصلی را حفظ کردند: دوست خوب آقای فیلبی ، عنکبوت در حال ایجاد تار وب بالای گلخانه الکس ، مانکن ویترین ویترین فروشگاه که به طور مداوم در حال تغییر است و در ساختمان روبروی خانه الکس ظاهر می شود ، توقف در یک نقطه در آینده برای کشف اینکه یک حادثه فاجعه بار در حال وقوع است (جنگ هسته ای در اصل ، دوش ماهواره در این نسخه) ، و ورودی لانه زیرزمینی مورلاک. حتی "حلقه های صحبت" در اصل به نوعی بازگردانده می شوند ، هر چند این بار در قالب یک رایانه هولوگرافیک کتابخانه عمومی شهر نیویورک (اورلاندو جونز) ، که الکس برای اولین بار در سال 2030 با او روبرو می شود و بعداً در فیلم The Time Machine ، تقریباً تنظیم می شود 800000 سال بعد Eloi این بار همه بلوند و بی روح نیستند. در نسخه اصلی ، وقتی صدای بوق می آید آنها با آرامش به لانه مورلاک می روند. در اینجا ، آنها از ترس
برای زندگی که Morlocks برای شکار می آیند ، فرار می کنند. و مورلک ها دیگر بدنسازان سنگین با رنگ بدن سبز و کلاه گیس های سفید نیستند. در اینجا آنها موجودات کشنده و عضلانی بلند قامت و عضلانی تر هستند ، وحشی مانند حیوانات ، با توانایی های جسمی باورنکردنی و سرعت بالا.
فکر می کنم ماشین زمان نمونه خوبی از موارد بازسازی شده باشد. حفظ مفهوم و عناصر اصلی ، در حالی که چیز جدیدی را به مواد می رسانید. پیرس ، همانطور که گفتم ، به عنوان یک مسافر زمان خوش ذوق است ، که ابتدا ماشین را به خاطر تمایل به اصلاح یک فاجعه در گذشته خود می سازد ، و سپس به سفر به آینده می رسد. سامانتا بمبا در اولین نقش سینمایی بلند خود کار بسیار خوبی انجام می دهد. من علاقه زیادی به خواننده هایی ندارم که سعی می کنند به سمت بازیگری بروند (شاهد افتضاح های بریتنی اسپیرز ، ماریا کری و رپرهای بیشمار) ، اما مومبا بسیار خوب بود. احساس می کنم که در آینده نزدیک بیشتر او را خواهیم دید. نقش جرمی آیرونز بسیار کوتاه بود. من که Uber-Morlock هستم ، به زمان بیشتری برای نمایش و همچنین یک رویارویی طولانی تر امیدوارم. اما او هنوز هم خوب بود. اگر نمی دانستم که او است ، هرگز حدس نمی زدم. با کمال تعجب ، عملکرد او بسیار محدود است و هرگز به یکی از سخنرانی های فوق العاده درباره خواستن پیشی گرفتن از کره زمین منفجر نمی شود. من همچنین انتظار داشتم که او در زمانی که منابع بیشتری وجود داشت سعی کند با استفاده از ماشین زمان به گذشته بازگردد و کنترل خود را بدست آورد ، اما این ایده (بازهم با تعجب و خوشحالی من) هرگز حتی مطرح نمی شود. به نظر می رسید او در مدت زمانی که حضور داشت بسیار راضی بود و فقط کارها را انجام می داد. با این وجود دوست داشتم بیشتر وقت نمایش داشته باشد.
من همچنین از امتیاز Klaus Badelt تازه وارد که بسیار بیشتر در همکاری با آهنگساز هانس زیمر کار کرده است و "موسیقی اضافی" را از فیلم هایی مانند HANNIBAL و GLADIATOR تهیه می کند. نمره او در اینجا پر از کنش و احساسات است ، با یک تم اصلی قهرمانانه و صدایی کاملاً زیبا مانند قبیله آفریقایی برای Eloi. من منتظر انتشار موسیقی متن هستم و مراقب پروژه های آینده او خواهم بود. او بسیار امیدوار کننده به نظر می رسد.
تنها شکایت واقعی من این است که همه چیز خیلی سریع پیش می رود. دو ساعت کامل عالی بود.
در مقایسه بین ماشین زمان و فیلم اصلی ، تصور می کنم بعضی ها بگویند ماشین زمان جذابیت فیلم اول را ندارد. نسخه اصلی ، با وجود برخی از جلوه های قدیمی ، با داشتن راد تیلور همیشه قابل اعتماد هنوز فیلم خوبی است. من با آن در ویدیو بزرگ شدم ، بنابراین آن را مورد علاقه دوران کودکی می دانم. اما من همچنین از این نسخه برای سرگرمی پر از عمل که سرگرم کننده است لذت می برم.
دانلود فیلم The Time Machine 2002 (ماشین زمان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هنگامی که دریم ورکس پیکچرز و برادران وارنر برای فیلمبرداری از نخ علمی تخیلی پیشگام اچ جی ولز با نام «ماشین زمان» همکاری کردند، آن را به یک امر خانوادگی تبدیل کردند و سایمون ولز، نوه این نویسنده را برای هدایت فیلم 70 میلیون دلاری خود استخدام کردند. پیش از این، ولز دو انیمیشن بلند را کارگردانی کرده بود: «بالتو» (1995) و «شاهزاده مصر» (1998)، بنابراین «ماشین زمان» او را به عنوان اولین تلاشش در یک بازی لایو اکشن به چالش کشید. جای تعجب نیست که سیمون در مقدمهاش بر نسخه جدید Ace Paperbacks از رمان ارجمند پدربزرگش میگوید: «فیلمی که ما قصد ساختن آن را داشتیم خلاصهای از کتاب نیست. ما چنین قصدی نداشتیم. احساس می کنند این وظیفه فیلمسازان است که به سادگی کتاب ها را روی فیلم بگذارند. به نظر می رسد که این هر دو رسانه را تضعیف می کند." ظاهراً چیزی ولز را تضعیف کرد زیرا 18 روز قبل از پایان فیلمبرداری، او به شدت تسلیم شد و گور وربینسکی از "مکزیکی" جایگزین او شد. بله، «ماشین زمان» از «مکزیکی» وحشتناک پیشی میگیرد. در واقع، «ماشین زمان» جدید موضوع خود را با واقعیتی بسیار بیشتر از پیشروی برنده اسکار خود به تصویر میکشد. تیتراژ پایانی طولانی و حلزون مانند نشان می دهد که جان (گلادیاتور، هر یکشنبه، و خفاش) لوگان از فیلمنامه دیوید دانکن از فیلم حماسی اصلی 1960 M-G-M به کارگردانی جورج پال با بازی راد تیلور استفاده کرده است. ایوت میمیو، آلن یانگ و سباستین کول. در واقع، نسخه پال به جای رمان ویکتوریایی 1895 (مجموعه در سال 1894) الهامبخش ولز و لوگان بود. همچنین از سلف سینمایی نوجوان خود. در واقع، بازسازی به طرز ماهرانهای چشمانداز خود را بسیار بالاتر از فیلم اصلی قرار میدهد، اما بدون دستیابی به یک اثر کاتارتیک، به قلههای پرمدعا صعود میکند. متأسفانه، نسخه 2002 «ماشین زمان» به عنوان هوکوم کاملاً دست دوم واجد شرایط است. خوانندگان لویال ولز ممکن است از آزادی هایی که فیلمسازان در مورد مطالب منبع استفاده کرده اند، غافلگیر شوند. اول، آنها محیط داستان را از لندن به شهر نیویورک تغییر می دهند. من گمان میکنم که آنها این کار را کردند، زیرا اپیزودی شبیه به تیراندازی در پارک مرکزی هرگز در انگلیس رخ نمیداد. دوم، آنها به قهرمان رمان یک نام نسبتاً عجیب و غریب می دهند: الکساندر هارتدگن. در اصل، قهرمان هربرت ولز بود. ثالثاً او را با نامزدی زین می کنند. در این رمان، قهرمان به عنوان یک مجرد زندگی می کرد و علاقه کمی به جنس مخالف داشت. بالاخره او به خانم واچت پول می دهد تا برای دوستان روشنفکرش و خودش غذا بپزد. نه جلوههای ویژه توهمزای تولید شده توسط رایانه و نه ارزشهای تولید قرن نوزدهمی که به نظر واقعی میآیند، نمیتوانند این ملودرام تیره و تار در مورد پیامدهای اخلاقی سفر در زمان را جبران کنند. به گفته «ماشین زمان»، شما نمی توانید دوران باستان را تغییر دهید.
در سال 1899، یک استاد عجیب و غریب دانشگاه کلمبیا، الکساندر هارتدگن (گای پیرس از «Memento»)، قصد دارد با معشوقش اما (جسیکا لانژ) ازدواج کند. شبیه Sienna Guillory از "عشق در واقع"). پس از اینکه الکس حلقه ای به اما می دهد، یک مهاجم مسلح آنها را سرقت می کند. الکس با او درگیر می شود. در حین درگیری، دزد به طور تصادفی اِما را زخمی می کند و او در آغوش الکس می میرد. چهار سال می گذرد که الکس در آزمایشگاه خود تلاش می کند تا ماشین زمان بسازد تا بتواند به عقب برگردد و اما بیچاره را نجات دهد. اگرچه او از قتل غم انگیز اما جلوگیری می کند، اما الکس نمی تواند او را نجات دهد وقتی یک کالسکه فراری با او برخورد می کند و او را می کشد. همانطور که این سکانس و سکانس قبلی با سلیقه انجام شد، تأثیر آن با شادی و نشاط محدود می شود. الکس غمگین می خواهد یاد بگیرد که آیا بشر می تواند گذشته را معکوس کند یا خیر. او ماشین زمان خود و خودش را به آینده ای دور سوق می دهد. تمدن به دو جامعه بدوی تبدیل شده است: الوی صلحآمیز و صخرهای که مستقیماً در بازسازی فیلم «سیاره میمونها» کارگردان تیم برتون ظاهر میشود. زمانی که یک Eloi dame Mara زیبا و برنزه شده (سامانتا مومبا از «جانی واس») الکس را نجات میدهد، او عاشق او میشود و به افرادش کمک میکند تا با مورلاکهای تهاجمی مخالفت کنند.
در مجموع، «ماشین زمان» به اصول کار تهیه کننده جورج پال پایبند است، اما ولز و لوگان از تفسیر سوسیالیستی اچ جی ولز صرف نظر کرده اند. بدترین چیزی که الکس در اینجا از آن شکایت می کند، تعظیم در برابر دیکته های مد روز و پوشیدن کلاه بولر است. در همین حال، «ماشین زمان» حتی دورتر می رود، از جمله فاجعه ای که ماه را به جای یک شهاب سنگ درگیر می کند و پایانی انفجاری «Stargate» که دشمن فاسد اوبر مورلاک (جرمی آیرونز مو بلند از «Dungeons & Dragons») را محو می کند. . آیرونز برای تسکین سرما به آرایش سفید ترسناک و خط لب مشکی خود متکی است، اما به اندازه کافی روی صفحه ظاهر نمی شود که تأثیر زیادی بگذارد. Morlocks ساختگی تأثیر ملایمی را به عنوان شخصیت های ماشین زمان ایجاد می کنند. استن وینستون که این موجودات شیطانی را طراحی کرده بود، آن را روی این اراذل منفجر کرد. آنها چهره هایی مانند ماسک های چوبی هاوایی دارند. در واقع، هنگامی که قربانیان خود را می ربایند و مانند مریخی ها از "مهاجمین از مریخ" (1953) به زمین فرود می آیند، باحال به نظر می رسند. ولز و لوگان نه تنها داستان کلاسیک ولز را به یک اشک آور تبدیل کرده اند، بلکه یک مانیفست خنده دار و ضد تکنولوژی را نیز ساخته اند!
دانلود فیلم The Time Machine 2002 (ماشین زمان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
مشکلات سلامتی من باعث شده بود که تقریباً پنج سال است که نمیتوانم به درستی کتاب بخوانم. قبلاً عاشق خواندن بودم، اما در نهایت مجبور شدم بپذیرم که این چیزی است که باید پشت سر بگذارم، و در عوض اشتیاق به فیلم پیدا کردم. در اوایل سال جاری سلامتی من آنقدر بهبود یافت که دوباره به مطالعه بازگردم، و ماشین زمان اثر اچجی ولز اولین کتابی بود که توانستم به آن دست پیدا کنم. به همین دلیل برای من کتابی ویژه است، کتابی که به همه توصیه می کنم و از هر کسی که حرف بدی در مورد آن می گوید دفاع می کنم. فراتر از معنایی که برای من دارد، این یک شاهکار علمی تخیلی از یکی از بنیانگذاران این ژانر است. به همین دلایل، نشستن در این اقتباس یکی از بدترین تجربه های زندگی من بود. من نمی توانم شروع کنم به بیان تحقیر کاملی که نسبت به این تکه زباله دارم.
این اقتباس نابخردانه و نامناسب که در قرن نوزدهم نیویورک اتفاق می افتد، در روزهایی قبل از استانداردسازی لهجه ها اتفاق می افتد. نابغه است و آن را به خوبی و واقعاً در باتلاق هالیوود فرو می برد. دکتر الکساندر هارتدگن را میبیند که از یک داستان بیمعنی عذاب میکشد و به دنبال راهی برای خنثی کردن تراژدی اخیر است که فقط او به آن اهمیت میدهد. او یک ماشین زمان اختراع می کند که توسط یک دینام متصل به جسد چرخان ولز نیرو می گیرد، اما متوجه می شود که قادر به تغییر گذشته وحشتناک نیست. او با زمزمه کردن توضیحی مفید برای خود، متوجه می شود که تنها راه برای درک اینکه چرا گذشته را نمی توان تغییر داد این است که 800000 سال به آینده سفر کند. در آن زمان بود که آقای منطق از سینما بیرون رفت، زیرا می دانست که برای بقیه فیلم به او نیازی نخواهد بود. ای کاش او را دنبال می کردم.
هارتدگن با رسیدن به آینده دور ما متوجه می شود که نژاد بشر به دو گونه متمایز تکامل یافته است. الوی صلحآمیز و زیبا و مورلوکهای شرور زیرزمینی که پوستشان مدتها پیش به لاتکس نسبتاً آشکار تبدیل شده بود. با تنبلی - یعنی خوشبختانه - زبان انگلیسی 800000 سال عمدتاً دست نخورده باقی مانده است، و پس از یک گفتگوی سریع با یکی از الوی ها، هارتدگن در حالی که سعی می کند مردم خود را از چنگال مورلوک ها آزاد کند، تبدیل به یک قهرمان اکشن می شود.
این یک اقتباس کاملاً بی فایده است، اقتباسی که من را به این باور می رساند که فیلمنامه نویس هرگز زحمت خواندن کتاب را به خود نداده است، بلکه فقط نگاهی به خلاصه داستان در پشت جلد آن انداخته، یک لوبوتومی سریع انجام داده است تا روی فیلمنامه اش کار کند. هر چیزی که این رمان را بسیار قدرتمند کرده بود از بین رفته است. ناشناس بودن مسافر زمان با دانشمندی پریشان با نام و داستانی جایگزین شده است. محبت والدین او نسبت به وینا کوچولو با او جایگزین شده است که می خواهد مارا انجام دهد. تنبلی و فقدان هوش الوی با ماهیت مبتکرانه و متناقض جایگزین شده است، که سوالات بی پاسخی را مطرح می کند که چرا آنها در بازسازی جامعه خود شکست خورده اند. مورلوکها که از ابهام اخلاقی که رمان مطرح کرده بود رها شدهاند، به چیزی جز بدهای ماوراء طبیعی، مافوق بشری و خش خش تقلیل نمییابند. دیدن اثری با چنین نابغهای که سادهتر، بیحس و غیرقابل قبول شده بود و توسط مخاطبان احمق، از جمله برادر خودم، به دام افتاد، وحشتناک بود! لازم نیست اقتباسها وفادار باشند، و من میدانم که چیزهای خاصی در رمان کار میکنند که روی پرده کار نمیکنند، اما اگر چیزهایی اضافه یا حذف شوند، تغییرات باید حداقل با ایدهها برابر باشد. جایگزین کردند. اینجا اینطور نیست.
و آنقدر هالیوود است که دنبال علم کافی نیست. هارتدگن نمی تواند صرفاً از روی کنجکاوی علمی یک ماشین زمان اختراع کند، بلکه باید با یک عشق گمشده انگیزه داشته باشد. و به تفاوت کتاب و فیلم از نظر تخیل و اختراع نگاه کنید: کتاب ماشینی خلق کرد که می توانست در زمان سفر کند. ماشین زمان دارای یک موزه هولوگرافیک برای ارائه نمایشگاه است. این کتاب نقد قدرتمندی بر نظام طبقاتی بریتانیا بود. فیلم شوخیای در مورد کلاههای کاسهدار دارد.
حتی اگر بتوانید این را بهعنوان یک فیلم بهخودی خود و نه بهعنوان اقتباس از داستان دیگری ببینید، باز هم شکست میخورد. دارای حفرههای داستانی است، به دلیل فقدان منطق فلج شده است، و سودی دارد که آنقدر تنبل است که معجزهای است که حتی به خود زحمت میدهد به موقع حاضر شود. و در حالی که ما سفر را در بعد چهارم می بینیم، فقط در بعد اول شخصیت پردازی را می بینیم. به سرنخها هر کدام یک صفت و لهجههایی اختصاص داده میشود که با مهربانی میتوان آنها را به عنوان «خوش سفر» توصیف کرد. تنها موفقیت های واقعی امتیاز فراگیر کلاوس بدلت و اثرات اغلب خیره کننده ILM و دامنه دیجیتال همیشه قابل اعتماد است. هر دو در فیلم The Time Machineی هدر رفتند که به طرز وحشتناکی بد بود.
من هرگز از یک فیلم اینقدر ناراحت نشده بودم. من هرگز آنقدر طولانی با سرم در دستانم سپری نکرده بودم. متاسفم که این کار را با شما کردند، آقای ولز.
دانلود فیلم The Time Machine 2002 (ماشین زمان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بازسازی عجیب و غریب توخالی از جورج پال کلاسیک 1960. اگرچه قابل تماشا است، این با فیلم اصلی که راد تیلور در بهترین بازی خود بازی کرد، بسیار متفاوت است. ماشین زمان تغییرات غیرضروری را در کتاب/فیلم اصلی ایجاد میکند، اما از راه خود برای ادای احترام به برخی صحنههای به یاد ماندنی از فیلم اصلی خارج میشود - بهویژه پلان پایانی آن فیلم، جایی که ما میبینیم یک Morlock در حال فروپاشی است. گرد و خاک. این شات من را در کودکی بیمعنا میترسید، بنابراین از دیدن دوباره آن با بودجه بیشتر و با جلوههای بهتر در این نسخه، تحت تأثیر قرار گرفتم.
جنبه عاشقانه داستان عمیقا است. غیرضروری است و فقط به مخفی کردن ماجراجویی اساسی فیلم کمک می کند. مشکل دیگر زمان اجرای بسیار کوتاه است. سرعت بسیار سریع به این معنی است که شما هرگز زمانی را ندارید که بنشینید و به آنچه دیده اید فکر کنید، زیرا چیزی همیشه در حال رخ دادن یا توضیح است. نتیجه نهایی این است که شما در نهایت بیشتر چیزهایی را که دیده اید فراموش کرده اید. در نهایت، شخصیتها تک بعدی و قابل تعویض هستند، و ظاهراً بازیگرانی برای ظاهرشان انتخاب شدهاند تا درستی آنها برای نقش. گای پیرس بازیگر فوق العاده ای است، اما به سختی تلاش می کند، و سامانتا مومبا فوق العاده به نظر می رسد، اما نقش یک شخصیت را بازی نمی کند - بیشتر یک اسب لباس (یا نه، بر حسب مورد). جرمی آیرونز بهطور غیرقابل تشخیص (و با دلایل خوب) به عنوان رهبر Morlock ظاهر میشود، با آرایشی خارقالعاده که او را شبیه امپراتور پالپاتین در فیلم The Time Machine RETURN OF THE JEDI میکند. متأسفانه زمان صفحه نمایش او بسیار کوتاه است، بنابراین او فقط برای مدت کوتاهی ما را تهدید می کند.
تنها چیزی که باعث می شود TIME MACHINE اصلا ارزش تماشا را داشته باشد، کیفیت جلوه های ویژه است. اولین صحنه سفر در زمان به شکلی خارق العاده به فیلم اصلی ادای احترام می کند و فقط از آنجا بهتر می شود. از هم پاشیدگی ماه یکی دیگر از صحنه های متوقف کننده است و Morlocks مخلوقات فوق العاده ای هستند، مخلوطی از عروسک های باشکوه و هیولاهای تقویت شده با CGI. هیچ شکی وجود ندارد. سکانس اکشنی که آنها را در حال رفتن به الوی نشان می دهد نیز یک لحظه عالی در فیلم The Time Machine است. متأسفانه، بقیه چیزهای معمولی هستند، اما وقتی فیلم شما اینقدر خوب به نظر می رسد، نمی توانید خیلی شکایت کنید. با این حال، من به اصل می چسبم.
دانلود فیلم The Time Machine 2002 (ماشین زمان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من فقط برای بار دوم ماشین زمان را تماشا می کنم اما از فیلم بسیار بیشتر از قبل قدردانی کردم! جلوه ها بسیار خوب است، بازی خوب است، صحنه ها بسیار واقعی به نظر می رسند، و داستان فوق العاده است! گای پیرس خوب بود و من فکر می کردم اورلاندو جونز خوب بود. موسیقی فوق العاده ای است. حقیقت این است که وقتی این قسمت فوق العاده در تیتراژ پایانی بود، گریه کردم. زمانی شروع می شود که تیتراژ در مورد استودیو استن وینستون می گوید. البته در فیلم The Time Machine زمانی بود که گای پیرس گردنبند خود را در ماشین زمان گم کرد. همچنین در آهنگ اصلی شماره شش "من به اینجا تعلق ندارم" قرار دارد. این واقعا یک قطعه موسیقی احساسی است که توسط همکار هانس زیمر کلاوس بادلت ساخته شده است! این عکس کوتاه اما حماسی را خیلی دوست داشتم. برای طرفداران فیلم های سفر در زمان عالی است! موارد زیر در نظرات و افکار من است.
به اعتقاد من ماشین زمان پیام مهمی دارد. برای کوتاه کردن آن، انسان باید قدر زندگی را بداند، حتی اگر دنیای کاملی نباشد. انسان باید به آسمان نگاه کند و به ماه نگاه کند و فکر کند چقدر زیبا به نظر می رسد و چه وقت است که آسمان گرگ و میش است یا ابری یا چه آسمانی است و خدا را شکر کند که می تواند. بهش نگاه کن. ما مردم باید بسیار سپاسگزار باشیم که همه درختان و حیوانات بزرگ را داریم که در یک دنیا با هم زندگی می کنند. فرد باید زندگی را برای آینده ای بهتر نه برای خود بلکه برای همه اطرافیانش بهتر کند. ما نمی دانیم که آینده در چند سال یا چند دهه یا حتی بیشتر چگونه خواهد بود. ما باید از ذهن خود شروع کنیم و از آن استفاده کنیم و وقتی واقعاً حتی شروع به یادگیری نکرده ایم، از خودبینی و فکر کردن به اینکه همه چیز را می دانیم دست برداریم. فکر کن، ما نمی دانیم خدا و بهشتش چه شکلی است. هک، ما حتی همه گونه های ماهی و سایر اشکال حیات در اقیانوس ها را نمی شناسیم. مطمئناً ما انسانها هزاران سال است که وجود داشتهایم، اما چه مدت از فناوری عالی امروزمان مانند تلویزیون برخوردار بودهایم. بازی های ویدیویی و البته برق. این در مقایسه با مدت زمانی که نسل بشر ما داشته است، اصلاً زیاد نبوده است. همه ما باید قدر همه چیز را بدانیم و قبل از جهش فکر کنیم. من فقط به چیزهایی فکر می کنم که مهم هستند و بیشتر آنها اهمیتی ندارند. این افکار من است! با تشکر از شما برای خواندن!
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.