در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The Trap 1966... لطفا منتظر بمانید ...
یک شکارچی خز دختری لال را به عنوان همسر خود انتخاب می کند تا همراه او در کلبه دور افتاده اش در میان جنگل زندگی کند و...
یک تلهدار خز، دختری لال را به عنوان همسرش میگیرد که نمیخواهد با او در کلبه دورافتادهاش در جنگل زندگی کند.
دانلود فیلم The Trap 1966 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
از نظر بازیگری بین 2 لید. بازیگری کامل است دلیل اصلی اینکه من به دنبال The Trap بودم، دیدن الیور رید و شدت علامت تجاری او بود و ریتا توشینگهام نیز در بهترین فرم خود است. با این اوصاف، تقصیر من از جنبه های ضعیف The Trap تا حد زیادی متوجه کارگردان است. از نظر بازیگری، الیور رید آنقدر پرهیاهو، و آنقدر جنجالی است (دختن به خانههای مردم، شلیک تفنگ در مسافرخانه) که رک و پوست کنده به نظر میرسد که هر مکانی تجاری او را محبوس میکند. و شخصیت زن نمی تواند صحبت کند. به دلایلی... او می تواند بشنود... که در گفتگوی یک طرفه الیور رید برای ما آشکار شده است. اما به دلایلی به نظر نمی رسد صحبت کند، که دلیل آن هرگز توضیح داده نمی شود. با این حال، فقدان گفتار او جنبه بسیار جالبی را ایجاد می کند، زیرا به نظر می رسد مانند حیوانات زیادی که شخصیت رید برای امرار معاش به آنها تکیه می کند، به عنوان یک حیوان. و در واقع به همین دلیل است که شخصیت رید او را به عنوان یک برده خریده است و بنابراین دانستن اینکه چرا او نمی تواند صحبت کند جالب خواهد بود...
بازی تنها نکته برجسته در The Trap و همچنین تعامل است. بین رید و توشینگهام، و حتی آن بسیار 1 بعدی است. (او بداخلاق و بی فرهنگ است، او متمدن است. او او را برای رابطه جنسی تحت فشار قرار می دهد. او خودداری می کند). راه حل؟؟ به جای ایجاد یک رابطه رشدی هوشمندانه و معنادار بین این 2 شخصیت اصلی که اکنون به یکدیگر تکیه می کنند، سکانس های مختلف داستان غیرمنطقی را برای افزایش خستگی اضافه کنید. اولین سکانس داستان احمقانه: 2 بومی سفیدپوست از دهکده به نحوی کابین رید را بدون هیچ دلیل دیگری برای ربودن دختر دنبال می کنند. آنها هیچ اسلحه ای ندارند. او یک اسلحه دارد. اما .. اتفاق می افتد زمانی که او تنها است پس از رها شدن توسط رید در جنگل ظاهر می شوند. حدس بزنید به چه کسی شلیک می شود ... کاملاً مزخرف و بد رفتار شده است. دومین سکانس داستانی احمقانه. صحنه گرگ. این صحنه به معنای واقعی کلمه باعث می شود فیلم بهانه ای خنده دار برای آنچه در واقع تلاش می کند باشد. (فیلمی در مورد بقا در بیابان) رید در جنگل است. یک جنگلباز باتجربه یادش میرود که کجا تلههایش را گذاشته است... و بام... طعمه آنها میشود... ناگهان.. توسط یک گرگ به دام میافتد... سپس گروهی از گرگها او را به دام میاندازند. . نمی توان به طور کامل تأکید کرد که چقدر این صحنه بد رفتار می شود، اما 1. گرگ ها آنقدرها هم تهاجمی نیستند. 2. اگر حمله کنند، در طول 15 دقیقه بدون پایان، 1 بار حمله نمی کنند. و 3. اگر چندین تیر تفنگ شلیک کنید... آنها فرار می کنند... نمی مانند تا شلیک کنند. همچنین کاملاً طنزآمیز است که شاهد باشیم که چگونه رید در ابتدا نمی تواند کوچکترین وزنه ای روی پای خود بگذارد و سپس گرگ ها را چپ و راست لگد می کند و با بدنی کاملاً توانا می دود. بار دیگر این صحنه از نظر من فیلم کوتاه را می فروشد. در پایان، رید باید پایش را به دلیل عفونت قطع کند، که این هم مضحک است، زیرا تنها کاری که آنها باید انجام میدادند سوزاندن زخم بود و میتوان تصور کرد که یک جنگلبان باتجربه این کار را به جای از دست دادن پایش انجام میداد. اما منتظر بمانید... سومین سکانس داستانی احمقانه: این یکی ارتباط زیادی با آداب معاشرت دهه 60 دارد که قطعاً با آداب اجتماعی قدیمی دهه 1800 مطابقت ندارد. در کل فیلم، رید از داشتن رابطه جنسی با بازیگر اصلی زن (احتمالاً یک دوره 3 تا 6 ماهه) جلوگیری شده است. یک شاهکار شگفتانگیز به خودی خود، زیرا از نظر تئوری این تنها دلیلی بود که او در وهله اول او را به عنوان برده خرید. به هر حال، صرف نظر از اینکه این 2 شخصیت با یکدیگر گرم شده اند و به یکدیگر وابسته شده اند، او به دلایلی مرگبار با رابطه جنسی با او مخالف است و بعد از اینکه او در نهایت خودش را به زور به او تحمیل کرد، به جای اینکه در عشقش به او ارضا شود. ، روز بعد او فرار می کند. این یک نقطه داستانی مضحک است که نباید اتفاق می افتاد و بسیار نزدیک به پایان فیلم بود. او قایق او را می دزدد. به خواب می رود؛ توسط رپیدها بلعیده می شود و سپس در ساحل شناور می شود تا بومیان دوست نجات پیدا کنند. ما بدون بومیان دوستانه چه می کنیم... قبل از اینکه او شفا یابد. قبل از اینکه بتونه حرف بزنه قبل از هر چیزی، آنها فوراً او را به روستای قفقاز برمی گردانند. این مسخرست. طبیعتاً قبل از انتقال او ابتدا سعی میکنند او را شفا دهند و سپس از او میپرسند که کجا میخواهد برود. مرده... اما او زنده است... و پس از ازدواج فوری در دهکده قفقازی، به الیور رید برمی گردد.
The Trap در کل داستانی معیوب و مزخرف داشت. از آنچه که The Trap میتوانست باشد، حواستان را پرت میکرد. یک مطالعه روانشناختی بسیار جالب از یک مرد و یک زن در طبیعت وحشی که به یکدیگر وابسته هستند. اما در عوض به دستگاههای طرحدار ارزانقیمتی میافتد که سوءاستفاده شدهاند. طبیعتاً خواهید پرسید که چرا The Trap چنین رتبه بالایی دارد و چرا من مخالفم. از آنجایی که بازی بسیار خوب است، میتوانم بگویم که این مفهوم است که برای مردم جذاب است و آنها مایل بودند که مضحک بودن کلی طرح را نادیده بگیرند. فیلمبرداری نیز برای هر کسی که به طبیعت وحشی علاقه دارد بسیار عالی است. تا آنجا که من می دانم، واقعاً هیچ فیلم دیگری از یک مرد و یک زن که در طبیعت زندگی می کنند وجود ندارد که زاویه ای کاملاً مشابه با The Trap داشته باشد (او او را به عنوان برده می خرد). لطفاً فیلم را ببینید و به دلایل من علیه آن خوب فکر کنید. این مفهوم خوبی بود که توسط افرادی که نمیدانستند چگونه آن را به درستی اجرا کنند و به هیجانها و ترفندهای معمولی هالیوودی که تصور بدی داشتند، فروخته بودند، به کار گرفته شد.
دانلود فیلم The Trap 1966 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این احتمالاً تا حدودی شما را به یاد مستند "آخرین تله" که در بیابان یوکان فیلمبرداری شده است، و برخی از مستندهای محبوب تلویزیونی "آخرین مرز" و همچنین چند محصول هالیوود را به یاد می آورد. با این حال، این یک داستان رمانتیک و ماجراجویی تخیلی است که در قرن نوزدهم قبل از میلاد و در نواحی وحشی پس از میلاد بازی شده است.
پس، تله چیست؟ من فکر می کنم که چندین برنامه کاربردی در رابطه با این داستان دارد. شخصیت اصلی مرد، ژان، لا بته (الیور رید) تله زن فرانسوی است که در بیابان پیش از میلاد کار می کند و هر چند وقت یک بار برای فروش گلوله هایش به شهر ساحلی می آید. اتفاقاً، لا بته به «حیوان یا جانور» ترجمه میشود: احتمالاً برچسبی که توسط شهرکها اعطا شده است، اما او از زندگی کردن با آن در شهر لذت میبرد. بعد از اینکه بعداً در بیابان با او آشنا شد، آنقدرها هم آدم بدی به نظر نمی رسد.
ما یک زن جوان لال، البته نه ناشنوا (ایو)، به عنوان شخصیت زن اصلی داریم که توسط ریتا توشینگهام بازی میشود. لا بته در ابتدا از او به عنوان "خرگوش" یاد می کند زیرا او چیزی نمی گوید و سعی می کند در پس زمینه بماند. لا بته، که در خرید یکی از زنان کلاهبردار سابق که با بخاری آورده شده بود، ناموفق بود، با اکراه موافقت کرد که این لال ظاهر ساده را از مادر رضاعی خود بخرد، او ناامید از پول نقد است، که در کل لال بودن او را به عنوان یک مزیت ممکن مطرح می کند. . حوا در ابتدا از این پیشرفت ناگهانی می ترسد و سعی می کند فرار کند. اما، او اساساً به عنوان برده او، از نظر فنی، به دام افتاده است. با این حال، او کاملاً روشن می کند که برده جنسی او نخواهد بود. این کاملاً ممکن است که او به طور کلی سرد باشد، به دلیل تجربه آسیب زا از قتل خانواده مادری اش توسط سرخپوستان، که او را "بی حرف" رها کرد، یا شاید دلیل دیگری.
سپس، قسمتی وجود دارد که تلهگیر در تله خرس خود گرفتار میشود، که در حین بررسی تلهاش توسط یک گربه زن پشمالو که خرخر میکند، آشفته شده است (بعید است). پس از یک سفر معجزه آسا به کابین خود، از جمله دفع گرگ ها، پس از چند روز آشکار است که قانقاریا در حال وقوع است. او به حوا دستور می دهد که پایش را قطع کند. البته، او از این مسئولیت بدیع می ترسد، که با یک ضربه قوی تبر انجام شده است!
پس از بهبودی از این ضربه، ظاهراً این دو در نهایت با هم عاشق می شوند (زیرا بعداً سقط جنین می کند) اولین بار، که به وضوح از سوی او تا حدودی داوطلبانه به نظر می رسد. با این حال، صبح روز بعد، او به طور غیرقابل توضیحی لا بته را رها میکند، کسی که با عصا در حال چرخیدن است و با قایق رانی خود به سمت شهر میرود. ظاهراً او نمی خواست تجربه جنسی خود را تکرار کند، احتمالاً به دلیل درد و خون اولین برخوردش. او که توسط رپیدهای وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، در نهایت توسط سرخپوستان، بیهوش و نزدیک به مرگ (از چه چیزی؟) در قایق رانی خود پیدا می شود. او را به شهرش می برند، جایی که سرانجام بهبود می یابد، و در نهایت به نظر می رسد که آماده است تا عروس کارمند جوان خوش تیپی باشد که قبلاً دوست داشت. اما، در آخرین لحظه، او با قایق رانی خود به سمت کابین لابت میرود (از همه آن تند تندهای وحشیانه گذشته!) شاید میترسید که وقتی شوهرش بفهمد سرد است (اگر بود) چه اتفاقی میافتد. احتمالاً او زندگی پرماجرا و البته بدوی یک تلهگیر را از دست داده است، از ترس اینکه در نقش یک زن معمولی در شهر به دام افتاده باشد. احتمالاً مهمتر از همه، او اکنون بهعنوان تنها زن در دنیای بیابان خود بیشتر احساس «در خانه» میکرد تا یک «عجیب» در دنیای شهر. و مطمئنم که او نگران این بود که لا بته چگونه بدون یک پایش زنده می ماند، و احساس گناه می کرد که بهای گزافی برای او پرداخته است: زنی ساده، احتمالاً سرد، لال، اما با این حال اکنون به طور منطقی سازگار است.
بله، هر تعداد معانی ممکن برای "تله" وجود دارد و ما باید دلیل یا مجموعه یا دلایل اصلی برخی از رفتارهای مخالف حوا را حدس بزنیم، که برخی از بازبینان آن را اینگونه می دانند. شکست در بازی یا بازی روی صفحه نمایش (من نه). برخی از رویدادهای بسیار غیرقابل قبولی که به آنها اشاره کردم بیشتر ناراحتم. با این حال، چنین چیزی در بیشتر فیلم های تخیلی وجود دارد. صحنه های شهر در جزیره کوچک بوون در نزدیکی ونکوور فیلمبرداری شده است. برخی از صحنه های خارج از خانه در چندین پارک استانی قبل از میلاد فیلمبرداری شده اند، در حالی که برخی دیگر به وضوح روی صحنه صدا انجام شده اند. صحنه های داخلی در ونکوور یا لندن انجام شده است.
در حال حاضر در یوتیوب قابل مشاهده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.