در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The Window 1949... لطفا منتظر بمانید ...
پسری نه ساله برای فرار از گرمای تابستان جهت خوابیدن به سمت بخش خروج اضطراری ساختمان می رود ولی در بین راه شاهد یک قتل می شود ولی کسی حرفش را باور نمیکند.
تامی وودری در سن 9 سالگی به شهرت گفتن قصه های بلند معروف است - آخرین مورد این است که خانواده اش از منهتن به یک مزرعه به غرب منتقل می شوند. وقتی صاحبخانه وودری ها را هنگام شام قطع می کند تا آپارتمان خود را که قرار است خالی شود ، نشان دهد ، وودری ها به تامی می گویند دیگر کافی است. در آن شب گرم تابستان ، تامی تصمیم می گیرد در فرار از آتش بخوابد - بیرون آپارتمان کلرسون ، زیرا این یک طبقه بالاتر است و نسیم بیشتری می گیرد. تامی می بیند که کلرزون ها مردی را می کشند. والدین و پلیس تامی داستان او را باور نمی کنند. اما کلرسون ها می خواهند او را ساکت کنند
دانلود فیلم The Window 1949 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
داستان کوتاه کرنل وولریچ نویسنده «پنجره عقب» با عنوان «کودکی که قتل گریه کرد» به عنوان دلیلی برای ساخت سردکننده کوچک ستون فقرات سردار تد تتزلاف به نام «پنجره» با حضور بابی دریسکول، آرتور کندی، باربارا سالیدنس و پل استوارت تکمیل شد. به نظر میرسد این نمایش تخلفات شهری RKO Radio Pictures برای سال 1949 نسبتاً بیمعنی است زیرا یک ناظر نوجوان یک قتل را انجام میدهد. به هر حال، هیچ کس به جز قاتلان، پرونده او را جدی نخواهد دید. «پنجره» از لنز در محل در شهر نیویورک سود برد. به نظر نمی رسد تتزلاف در تصویری که از آپارتمان نشینی در نیویورک نشان می دهد، خودداری کند. فردریک نادسون برای تغییرش برنده جایزه اسکار شد. مل دینلی، فیلمنامهنویس «پلههای پیچخورده» کمک مالی ادگار را از ادگار آلن پو گرانتز با وولریچ به اشتراک گذاشت. علاوه بر این، دینلی برای «پنجره» برای کمک هزینه انجمن محققان آمریکا انتخاب شد. تامی وودری (بابی دریسکول از "جزیره گنج") جوان خلاق خیرخواه نه ساله ای است که داستان هایی در مورد موقعیت هایی می سازد که هرگز اتفاق نمی افتد. او یک روز عصر به دوستان نزدیکش گفت که خانواده اش و او قصد داشتند از انبار منهتن خود عبور کنند و پس از بیرون راندن سرخپوستان از مزرعه به سمت غرب به سمت مزرعه حرکت کنند. صاحب زمین به پدر تامی، اد وودری (آرتور کندی از "قهرمان") نزدیک می شود تا به یک خانواده دیگر اتاق زیر شیروانی را نشان دهد و اد باید حرفی که تامی در مورد ترک آنها گفته بود را باطل می کرد. این اپیزود اد و دیگر مهم او مری (باربارا ساوند از "افق دور") را ناراحت می کند و آنها با محدود کردن فرزند سرکش خود به اتاقش او را رد می کنند. اد برای کمک به عزیزانش، شیفت های دیرهنگام را پر می کند. مدتی پس از آن، تامی مادرش را متقاعد می کند که به او اجازه دهد در خروجی اضطراری استراحت کند، زیرا شرایط آب و هوایی بسیار گرم است. در نهایت، تامی انتخاب می کند که از خروجی اضطراری به طبقه زیر بالا رفته و زیر پنجره زوج در زیر شیروانی استراحت کند. در تلاش برای تکان دادن سر، تامی وقتی می شنود که غوغایی می شنود که از سوراخی بین پنجره و طاقچه در حالی که کلرسون ها، جو (پل استوارت از "شهروند کین") و ژان (روث رومن از "غریبه ها در قطار" هستند، تماشا می کند. ")، از یک مرد غافل پول نقد بگیرید. دریانورد بداخلاق (ریچارد بندیکت از سریال The Shrike) متوجه میشود که آنها تلاش میکنند او را ناامید کنند و تلافی میکند. کلرسون ها او را با یک تیغه به جان هم انداختند و تامی با دلهره ای بیمارگونه تماشا می کند که مرد گرد و غبار را گاز می گیرد. تامی در حالی که کلرسون ها جسد را به بالای سازه می برند تا آن را دور بیندازند.
تامی به مردم خود در مورد قتل آموزش می دهد. معمولاً به او اعتماد ندارند. تامی دیوانه وار به خانه پلیس محله می رود و بازپرسان را با داستان خود سرگرم می کند. یک محقق محتاط با لباس غیر رسمی، تامی را در بازگشت به خانه همراهی میکند و وضعیت کلرسونها را مشخص میکند که مانند یک متخصص طراحی مجدد داخلی عمل میکند. بازپرس جنایی نمی تواند چیزی را که درست نیست پیدا کند. پس از آن، اد از تامی دریافت که پلیس را جستجو می کند. در این مرحله، کلرسون ها درمورد اینکه تامی تا حدودی از قتل آگاه بوده گیج می شوند و جو تصمیم می گیرد در آن شب با او صحبت کند. به دلایلی نامعلوم، اد در حالی که مری با خواهر ضعیفش سر و کار دارد کار نمی کند. جو وارد انبار وودری می شود و تامی را می کشد. بعد از اینکه اد به فرزندش توصیه کرد تا زمانی که مادرش نبود صبر کند، او را از اتاق زیر شیروانی بیرون می آورند. برای تضمین اینکه تامی تسلیم پدرش شود، اد پنجره تامی را میخکوب می کند. تامی از دست کلرسون ها فرار می کند، با این حال آنها در می یابند که چگونه او را بازیابی کنند. تامی بعد از اینکه جو تلاش کرد او را در خروجی اضطراری قرار دهد تا به سمت مرگش غوطه ور شود، دوباره از آنها دور می شود. ژان نمی بیند که جو تامی را می کشد. جو تامی را در ساختی مورد سرزنش تعقیب می کند و در طول این قسمت موش و گربه، جو روی ستون بلندی قدم می گذارد که خراب می شود و سقوط او را می کشد. تامی شروع به فریاد زدن می کند و همسایه ها تشدید را به پلیس گزارش می دهند. موقتاً، اد زودتر از موعد کار را ترک کرد و به خانه بازگشت تا متوجه شد که تامی غایب است و ورودی جلویی تا حدی باز است. او با یک گشت زن در حال ضرب و شتم تماس می گیرد و گشت می پذیرد که تامی برای دیدن مادرش روشن کرده است. مامور گشت برای اد قرار می گیرد تا با وسیله نقلیه رادیویی به خانه خواهر همسرش برود. هنگامی که آنها به آپارتمان خود باز می گردند، گروهی و پلیس را می بینند که جسدی را از خرابه بیرون می آورند. تامی به پلیس اجازه میدهد تا جسد دریانوردی را که کلرسونها در آن غلتاندند، کجا پیدا کنند.
تد تتزلاف، کارگردان، برای ساختن شخصیتها و شرایط هیجانانگیز بسیار سخت کار میکند. زمانی که جو در یک مجتمع آپارتمانی به دنبال تامی میگردد، چند عکس لحظهای از فشار شدید قلب وجود دارد. «پنجره» در بهترین حالت بیانگر خواندن راهبردهای ترس از مواد است. بابی دریسکول فاجعه بار به عنوان ناظر نه ساله یک قتل به طور موثر عمل می کند، و پل استوارت به عنوان قاتل که هیچ تردیدی در مورد کشتن یک جوان ندارد، شرور است.
دانلود فیلم The Window 1949 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
The Window یک نمایش استاپر است. این یکی از باورنکردنی ترین فیلم های سینمایی است که همه چیز برابر است. خیلی خوب ممکن است بسیار قدیمی و واضح باشد، با این حال من اهمیتی نمی دهم و این واقعیت به هیچ وجه مرا آزار نمی دهد - با در نظر گرفتن سنی که در آن آمده است بررسی می شود. این یک قطعه فیلم حیرتانگیز است، بدون اینکه به سن آن فکر کنید، به خاطر چیزی که هست، قدردانی کنید. علاوه بر این، فیلمی با تضاد بسیار یک اثر هنری است، صرف نظر از اینکه چقدر «ابتدایی» ممکن است بسیار خوب باشد. معمولاً ابتدایی ترین چیزها عالی هستند و The Window فوق العاده جذاب یک تصویر کلی از این موضوع است.
The Window ساده و در عین حال فوق العاده تمام شده است. طرح اصلی، ساده و در عین حال غیرمعمول است و یک ثانیه خسته کننده وجود ندارد. The Window از نظر ظاهری ابتدایی است و در عین حال از لحاظ ظاهری به طور همزمان فریبنده است. این یک فیلم تنش نوآر است که به سختی حتی در ظرافت ها ساخته شده است. سرعتش فقط عالیه آنها دیگر فیلم هایی با این کیفیت نمی سازند.
این ساخته RKO Pictures است. همه افراد سرگرم کننده در شغل خود عالی هستند، با این حال بابی دریسکول توجه همه را به خود جلب می کند. او فقط فوق العاده است. حقیقتش را بگوییم، اعدام بیسابقه دریسکول در نقش تامی وودری به او جایزه بنیادی استثنایی را به عنوان بازیگر فوقالعاده نوجوان داد.
بابی دریسکول در The Window کارهای خیرهکنندهای انجام میدهد. او از خروجی اضطراری ساختمان بالا میرود، طبقات کامل را میپیماید، در جادههای نیویورک میدود... همه چیزهایی که به مهارت و همچنین شکل واقعی عالی نیاز دارند. علاوه بر این، شخصی که او به تصویر می کشد، تصویر ایده آل کسی است که حقیقت دارد، اما هیچ کس با توجه به تمایل او به ساختن داستان های تخیلی (با وجود این واقعیت است که او برای افتضاح نتیجه نمی دهد) نمی پذیرد. چشمان او و همچنین ظاهرش به شدت گویا هستند.
دوستانگیز بودن و جذابیت بابی دریسکول با فردی که او تصویر میکند مطابقت دارد: جوانی مشتاق و در کل کاملاً جذاب. ما واقعاً برای شخصیت او احساس وحشت داریم. او واقعیت را در رابطه با جنایتی که دیده است (که توسط کلرسون ها، همسایگان بالاتر او مرتکب شده است) می داند و دیوانه وار تلاش می کند تا افراد را بپذیرد و هیچ کس، حتی پلیس، این کار را نمی کند. برای تشدید وضعیت، بچه بیچاره به دروغگو بودن سرزنش می شود و در کمال تعجب مجبور می شود از قاتلان عذرخواهی کند، در خانه حبس و رها می شود (صرف نظر از اینکه معمولاً از او درخواست اجازه ندهند)، هر بار که تلاش می کند کاری را انجام دهد، رد می شود. اوضاع برای خودش خراب می شود و در برابر جلادان بی پناه می ماند. هر یک از اینها باعث می شود که نگهبانان بزرگ او تقریباً به اندازه کلرسون ها نفرت انگیز به نظر برسند. در مورد پلیس، من را شوکه می کند که چقدر دست و پا چلفتی و غافل هستند.
در واقعیت، فیلم به شدت پرتنش، کم نور، هیجان انگیز، جدی و ناخوشایند است. این یک بینش فیلم گیرا است. دقایقی نگرانکننده با ظرافتهای کوچک و در عین حال حیاتی به هم پیوستهاند که آنها را به طرز عجیبی شیطانیتر میکند.
دقیقه وحشتناکی که در آن کلاهبرداران تامی را سوار تاکسی میکنند و جوان با افسردگی فریاد میزند. راننده تاکسی (که نمی شنود و چیزی در مورد آنچه اتفاق می افتد نمی داند) و به (فریب خورده توسط قاتلان پلیس - آنها ادعا می کنند که نگهبان تامی هستند و باعث می شوند افسر پلیس بپذیرد که این جوان جهنده است). و پس از آن، کلرسونها به سر او ضربه زدند و او را با کلروفرم در رختخواب گذاشتند. دقایق پایانی نیز فوق العاده پرتنش و اعصاب ساز است.
فیلم بسیار کوتاه است. اصلی ترین راه حلی که شایستگی آن را دارد این است که یک قطعه کوچک تکمیل شود و بزرگتر باشد و برای همه اهداف و مقاصد زیاد افزایش نیابد. با این حال، این فقط یک جزئیات جزئی است، فیلم فوق العاده است و مولفه های متعددی از کار آلفرد هیچکاک گرفته است. علاوه بر این، من ظاهر نیویورک در دهه 40 و آن انبوهی از ظرافت ها را دوست دارم که وجود روزانه شهر را نشان می دهد، به عنوان مثال، قطارهای مترو. موسیقی فیلم فوق العاده است، ایده آل برای آن مناسب است.
بابی دریسکول در The Window آنقدر شگفتانگیز است که باعث میشود من از شرمساری که بعداً به زندگی او تبدیل شد، ناراحت شوم. این احمقانه است که او به دلیل التهاب پوست و با توجه به این واقعیت که او به بلای بزرگ شدن رسیده است، خاتمه یافته است. حرفه سینمای او خیلی زود به پایان رسید، در زمانی که او بسیار جوان و توانا بود و در عین حال حجم زیادی برای دادن داشت. همچنین، او چنان کار بزرگی برای دیزنی انجام داد که لیاقت این را نداشت که با این روش برخورد شود.
این باید در 250 برتر باشد.
دانلود فیلم The Window 1949 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پنجره یک فیلم نوآر عجیب است که شخصیت اصلی آن یک بچه است. بابی دریسکول نقش تامی وودری، کودکی 9 ساله را بازی می کند که در یک آپارتمان قدیمی در شهر نیویورک به همراه دوستانش مری (باربارا سالیدنس) و اد (آرتور کندی) زندگی می کند. The Window یک دستاورد صنعت فیلم بود که هوارد هیوز را به شدت شگفت زده کرد، کسی که اخیراً RKO را تصاحب کرده بود و در ابتدا تصمیم گرفت به اکران فیلم چراغ سبز نشان ندهد.
فرض فیلم یک به روز رسانی پیشرفته است. از "بچه ای که گرگ گریه کرد"، یکی از داستان های داستان های ازوپ. تامی به خاطر ساختن داستان های خیالی در میان همراهانش و همچنین همسایه های بزرگ در این سازه شهرت پیدا کرده است. افراد او در الهام بخشیدن به او برای بازیگری در حد محدودی هستند و در یک لحظه پدر ورودی اتاق تامی را میخکوب می کند تا او شب را در آنجا بماند.
در طول یک شب داغ آواز خواندن که تامی تصمیم می گیرد بیرون استراحت کند. در خروجی اضطراری یک طبقه بالای اتاقش، او قتلی را مشاهده میکند که توسط دو همسایهاش، کلرسونها (پل استوارت و روث رومن) مرتکب شدهاند. او به مردمش می گوید که به وضوح به او اعتماد ندارند. تامی حتی تا حدی جرات میکند که در منطقه پلیس اطراف قدم بزند، جایی که او این قسمت را گزارش میکند و یک تحلیلگر تامی را همراهی میکند تا نزد مادرش برگردد، که بلافاصله به مقام مسئول در مورد تمایل غمانگیز تامی به نگفتن حقیقت آموزش میدهد.
br/> در تا حدودی تغییر شکل، تحلیلگر در واقع انتخاب میکند که با عمل کردن مانند یک ارزیاب تعمیر ساختار، کلرسونها را زیر نظر داشته باشد و میتواند در زمانی که کلرسونها در اتاق خود میمانند و هیچ شک و شبههای ایجاد نکند، نکاتی را جستجو کند. پس از پیدا نکردن چیزی، بازپرس به خانه منطقه باز می گردد و ادعاهای تامی را به عنوان جوانی که قبول کرده است یکی از رویاهای بدش حقیقت داشته است، بهانه می کند.
مسئله پنجره این است که ما باید شک خود را متوقف کنیم. در رابطه با رفتار قاتلان در تمام طول. ما، قبل از هر چیز، هرگز متوجه نمی شویم که چرا کلرسون ها دست به قتل می زنند. دوم، آنها به طور مرموزی جسد را در یک ساختمان ناخواسته و پوسیده می اندازند. به نظر می رسد که چرا آنها این کار را انجام می دهند، غیر واقعی و همچنین یک توطئه غیرقابل انکار است. ممکن است جسد بدون زحمت پیدا شده باشد و به طور بالقوه شناسایی شده باشد و رابطه آنها با مرد کشته شده به راحتی مشخص شده باشد.
اما صرف نظر از اینکه ممکن است هیچ وابستگی به مجرمان وجود نداشته باشد، افشای یک مرده بدن به طور غیرمنتظره ای به پلیس هشدار می داد که ادعاهای تامی می توانست مشروعیت داشته باشد. و در کمال تعجب، مردم او میتوانستند به همه چیزهایی که تامی گفته بود اعتماد کنند.
بدیهی است که اعدامکنندگان قبل از اینکه متوجه شوند تامی میتوانست یک ناظر باشد، جسد را تخلیه کردند. با این حال، وقتی واقعاً مشکوک میشوند که تامی میتوانست آنها را ببیند (و این در ابتدا زمانی اتفاق میافتد که خانم وودری تامی را بالاتر میبرد تا از کلرسونها «عذرخواهی کند» - و بعداً وقتی جو کلرسون یادداشت تامی را در آن پیدا کرد، بدون شک تأیید کرد. آشپزخانه کاندو وودری)، بسیار دور از ذهن است که جو حتی به فکر خلع ید تامی هم می افتاد، با توجه به این که جسد ممکن بود هر زمان پیدا می شد و به این زوج شک می کرد.
حتی بدون افشای جسد، مرگ تامی کوچولو مشکلات زیادی را برای کلرسون ها ایجاد می کرد، صرف نظر از اینکه به نظر برنامه ریزی نشده بود یا خیر. بنابراین من برای اکثر قسمت آخر ناراحت بودم و تصور میکردم که جو سعی میکند به تلاش برای کشتن تامی ادامه ندهد.
صرفنظر از این، آخرین صحنهای که در آن کلرسونها تامی را از طریق ماجرا تعقیب میکنند. پوسیدگی کار در نزدیکی واقعا انرژی زا است. بدیهی است که جو تنها پاداش مناسب خود را با غلتیدن برای مرگش میگیرد در حالی که پلههای رو به زوال راه میدهد. و تامی نجات می یابد زمانی که پلیس او را به تور می اندازد، مدت زیادی قبل از اینکه میله چرخشی که روی آن باقی مانده است، راه را باز کند.
دریسکول به عنوان یک داستان گوی خیالی توجه همه را به خود جلب می کند. به طرز غم انگیزی، این کودک سرگرم کننده در بزرگسالی به مواد مخدر رفت و در یک محل کار در حال از هم پاشیدگی در شهر نیویورک جسد پیدا شد، مشابه آنچه در پنجره در صحنه اوج به تصویر کشیده شده است.
The Window شایسته است. اما به دلیل عدم امکان بخشی از دلیل اساسی روایت، مشاهده به وضعیت نوآر نمونه نزدیک نمی شود.
دانلود فیلم The Window 1949 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
درس داستان ازوپ در مورد بچه ای که "گرگ" گریه می کند این است که هیچ کس دروغگو را نمی پذیرد و این دقیقاً چیزی است که در "پنجره" رخ می دهد که به داستان کوتاه کورنل وولریچ "بچه ای که قتل گریه می کرد" بستگی دارد. قتل، مصادره و مخمصه جوانی که در معرض خطر انسانی قرار میگیرد، بخشهای عمدهای از قدرت برای آن از این داستان پیچیده و معقول است که به خوبی نشان میدهد که در ساخت فیلم، یک برنامه مالی پایین اساساً به معنای پایان بد کیفیت نیست. محصول.
تامی وودری نه ساله (بابی دریسکول) با افرادش در آپارتمانی زندگی می کند که در منطقه پایین ایست ساید شهر نیویورک کار می کند و تمایل او به بازگویی داستان های بلند آنها را به تسلیم سوق می دهد، زیرا آنها هیچ چیز ندارند. به نظر می رسد می تواند انجام دهد یا بیان کند، تا آنجا که الهام بخش او برای تغییر شیوه رفتارش باشد، تأثیری دارد. در یک رویداد، پس از اینکه تامی به همراهانش اطلاع داد که خانوادهاش به تگزاس نقل مکان میکنند، مدیر املاک آنها تماس گرفت تا ساکنان برنامهریزی شده را نشان دهد و پدر ناامید تامی، اد (آرتور کندی) مجبور شد بفهمد که وجود ندارد. هیچ واقعیتی در آنچه صاحب زمین شنیده بود وجود ندارد.
یک شب گرم تابستانی، زمانی که تامی تشخیص می دهد که استراحت کردن دشوار است، مادرش مری (باربارا روبست) به او اجازه می دهد تا در خروجی اضطراری استراحت کند. بنابراین، در پی بردن بالشتک خود به قدرتمندان بالای پنجره، او برای استراحت مستقر می شود. مدتی بعد، او از خواب بیدار می شود و از پنجره نزدیکی که در آن استراحت کرده بود، همسایه های بالاترش را می بیند که از جیب یک ملوان بداخلاق پول نقد می گیرند و سپس با مقداری قیچی او را زخمی می کنند. زمانی که به مادرش میگوید چه دیده است، به او اعتماد نمیکند و به او پیشنهاد میدهد که خواب بدی دیده است. زمانی که تامی عزم خود را برای گزارش دادن این موضوع به پلیس نشان میدهد، آنها نیز با بدبینی فوقالعادهای با آنچه او میگوید برخورد میکنند.
وقتی مادر تامی متوجه میشود که او فاش کرده است که این موضوع باعث ایجاد تفاوت شده است. به پلیس، او آنقدر عصبانی است که او را مجبور می کند تا از همسایه هایشان به خاطر چیزهای وحشتناکی که در مورد آنها گفته بود عذرخواهی کند و واقعاً در آن زمان است که آنها متوجه می شوند که ناظری در کار اشتباه آنها وجود داشته است و تامی به همین دلیل می ترسد. که می داند در خطر جدی است. جو (پل استوارت) و ژان (روث رومن) کلرسون با پشتکار به دنبال تامی هستند تا برای همیشه خطری را که او برای آینده آنها ایجاد می کند از بین ببرند.
دیدن این موضوع بسیار جذاب است. در این فیلم، در آخرین بخش دهه 1940 با جوانان چقدر متمایز رفتار می شد، به این دلیل که علیرغم اینکه تامی نگهبانانی خیرخواه داشت، آنها در مورد مناطق خطرناکی که او در آن بازی می کرد سست بودند، ترک او را بسیار کافی می دانستند. فعلاً به تنهایی در انبارشان بود و به علاوه هیچ ترسی از حفظ او در اتاقش نداشت. پلیس به همین ترتیب دو بار به او شک کرد و زمانی که او به دنبال کمک از یک پلیس راه به این دلیل که در عقب تاکسی با کلرسونها گرفتار شده است، به او میگوید: "یک لیس بزرگ هرگز به کسی صدمه نمیزند، بچه، وقتی بچه بودم پدرم به اندازه کافی از آنها به من می داد.» اساساً شگفتانگیز است که میبینیم که در دورهای مشابه، نشان دادن مردی (با همدستی همسرش) که با بیاحتیاطی به جوانی میکوبد و غافل میشود، اساساً با توجه به این واقعیت که او قطعهای دشوار بود، چندان شگفتانگیز تصور نمیشد. .
"پنجره" (که کرنل وولریچ را با انگیزه "پنجره عقب" تجهیز کرد) به زیبایی ترکیب شده است و با پیگیری انرژی زا، خطرناک و بسیار هماهنگ از طریق ساختاری ناخواسته به پایان می رسد. فیلمبرداری نیز در تأکید بر ایدهی کلاستروفوبیک بسیاری از بخشها بسیار قدرتمند است و بازیگری در کل فوقالعاده است. تصویری که آرتور کندی از پدر تامی به تصویر می کشد به طور شگفت انگیزی بی تکلف و محکم است و بابی دریسکول (در شغلی که برای آن یک اسکار فوق العاده دریافت کرد) کاملاً شگفت انگیز است، زیرا او بسیار منظم، رسا و معتبر است. این اشتباه نیست که بگوییم او باید یکی از بهترین نمایشگاههای نمایشگر در هر نقطهای باشد که توسط هر هنرمند جوانی برگزار میشود.
دانلود فیلم The Window 1949 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
روایت سقوط حرفه بابی دریسکول به نوعی تأثیر مرگ بر فیلم های او را به طور کلی می گذارد. در آخرین بخش دهه 1940 و اواسط دهه 1950، دریسکول حرفه فیلمسازی شگفتآوری قدرتمندی داشت، به خاطر میآورد که نقش برجستهای برای The Window نوآر نمونه و مشاغل در جزیره فورچون و لانگ جان سیلور با رابرت نیوتن و صدای پیتر اسکیلت در انیمیشن دیزنی را به یاد میآورد. . مصرف مزمن مواد مخدر و مرگ بیحرم او، سوءاستفادهای تاسفبار از یک بازیگر توانا بود.
پنجره یکی از آن فیلمهای مثال زدنی حیرتانگیز است که بدون ماموریت یا هزینههای گزاف، با بازیگران سرراست و عالی ساخته شد. و محتوای مناسب. به همین ترتیب خانواده ای نمونه دارد که به داستان های ازوپ بازمی گردد. این یک تغییر در داستان بچه ای است که گرگ گریه کرد.
دریسکول نقش یک مرد جوان پرجنب و جوش با ذهن خلاق متمایز را بازی می کند. افراد او (آرتور کندی و باربارا سالیدنس) در طبقه پایین تری زندگی می کنند - منطقه ای معمولی در یک شهر. کندی کارهایی دارد که حوالی عصر او را از خانه بیرون می کند. در واقع، این فیلمی است که به شب میچسبد.
دریسکول در نهایت به یک هومدینگ دروغ میگوید و نتیجه معکوس میدهد، زیرا مردم او را تحقیر میکند. بنابراین جایگاه او برای پاک شدن به خطر افتاده است. در حالی که در حوالی زمان غروب در حال چرت زدن بر روی وصیت آتش خانه اش است، با اتاق زیر شیروانی پل استوارت و دیگر مهمش روث رومن روبرو می شود. استوارت یک شریک تجاری در انبار خود دارد، وارد دعوا می شود و شریک را می کشد. متأسفانه، دریسکول این را می بیند - اما استوارت غمگین مشابهی می بیند که دریسکول آن را دیده است.
پس یک بازی طولانی و درگیر انتظار و دیدن را دنبال میکند که استوارت اشاراتی از قتل را پنهان میکند (با کمک رومن) و همزمان تمام تلاش خود را برای بهانهگیری موارد قتل دریسکول میکند. یک بار دیگر ذهن خلاق از آنجایی که کندی و قوی نسبت به پذیرش این امر تمایلی ندارند، آنها نیز از توجه به بحث های دریسکول خودداری می کنند. در هر صورت، استوارت به همین ترتیب به این نکته توجه دارد که در نهایت، ممکن است کسی به خوبی تصمیم بگیرد که نگاهی دوگانه به داستانهای دریسکول بیندازد، بهویژه در شرایطی که او چنان سرسخت باقی میماند که دروغ نمیگوید. با این حال، بنابراین استوارت باید ثانیه مناسب را برای به دست آوردن این جوان تحریککننده دنبال کند و شاهد عادل را از بین ببرد.
مشکلاتی وجود دارد. جوانی دریسکول نیز به این معناست که او از استوارت سرزنده تر و در واقع تواناتر است. به همین ترتیب، اگرچه رومن به دیگری کمک می کند، اما از کشتن یک مرد جوان بسیار وحشتناک است. در نهایت به همین ترتیب، علیرغم اینکه آنها قاطعانه داستان دریسکول را زیر سوال می برند، کندی و ساند فرزندشان را دوست دارند و فکر می کنند او مرد جوانی ناراحت است. دیری نگذشت که فعالیتهای کندی تنظیم استوارت را نیز دچار مشکل میکند.
علاوه بر اعدام دریسکل، استوارت شاید بهترین نکوهش خود را در The Window ارائه داد، که در سطحی سطحی قابل تصور بود، هر چند در انتظارات به طرز شگفتآوری کشنده بود. پدر کندی مردی متمرکز است که برای یک زندگی برتر برای خانوادهاش مبارزه میکند و در داستانهای خیالی پسرش سوخته است. با این حال، در لحظه مناسب او شروع به تفکر می کند که آیا از "دروغگویی" پسرش خیلی از خود راضی بوده است یا خیر.
این تصمیم یک نبرد سخت و پرانرژی بین استوارت و دریسکول در یک ساختار متروک است. این یک پایان درجه یک برای The Window جذاب و آزاردهنده است که باعث میشود در هر مقطعی فکر نکنیم واقعاً چگونه فرزندانمان را میگیریم و به چه روشهایی آن را نشان میدهیم.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.